🔖#خاطرات_شهدا
✍شب ها با پای برهنه برروی خارها راه می رفت و صدای ناله و زمزمه اش بلندبود تا اینکه برهنگی پا برایش عادی شددر تمام عملیات ها پا برهنه بود؛ چه تابستان که از شدت گرما، بخاراز همه جابلند بود و چه درسرمای زمستان که سایرین با پوتین هم سردشان بود
هروقت از پابرهنگی اش می پرسیدیم، بحث را عوض می کردمی گفت: این طوری راحت ترم اصرار که می کردیم،می گفت: دلم نمی آیددر مناطقی که خون مطهردوستانم ریخته با پوتین ترددکنم🥺
یک بار در کرخه نشسته بودیم و صحبت می کردیم سیدگفت: من هیچ آرزویی ندارم،جزاینکه یک گلوله مستقیم بیاید و به قلبم بنشیند و شهید شوم این طوری از شر گناهانم راحت می شوم😔
در نهایت به همراه شهید ابراهیم همت به فیض شهادت نائل آمد 🥀
برخی او را بشرحافی جبهه ها می دانستند
#شهید_سیدحمیدمیرافضلی🌷
🌹@tarigh3