💠آه خان طومان!
تا چند سال پیش اسم سوریه برای ما معنی حرم مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه(س) را داشت
ولی تا همیشه برای ما نام سوریه
پشتمان را...
دلمان را می لرزاند...
وعده گاه..
نه !!
#قربانگاه می دانید یعنی چه؟؟!!
جغرافیای دلمان گسترده ترشد
خان طومان دیگر
یعنی منطقه ای از مازندران ..
سند حرف هایمان؛
قباله ی مالکیت مان، خون سرخ شهیدان حاج عبدالرحیم هاست
سالخورده و کابلی هاست
قنبری و بلباسی و جمشیدی هاست اسدی ؛ حاجی زاده، رادمهر؛ عابدینی و کمالی و عشریه هاست
مشتاقی؛ طاهر و بواس هاست و..
🌷آه خان طومان!
#مازندرانِ کوچکِ من؛
باغت آباد!
که گلهای زیبای باغمان پرپرشده..
اما بویِ عطرگلِ محمدی، بوی تربت حسینِ زینبت آراممان می کند..
هدیه به ارواح طیبه شهدای خان طومان #صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشتیاقیکہبہدیدارتـو دارد دل من
دلمنداند ومن دانم ودل داندومن..(:💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افطاری امشب را میهمان اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا باشیم.
#دلتنگ_کربلا
#ماه_رمضان
❤️یا الله یا کریم❤️
امشب و فردا شب و شام دگر...
میزنم دائم صدایت یا مجیر
یا بسوزان در همین دنیا مرا
یا ببخش و دست این "عاصی" بگیر
رحم کن بر بنده ناچیز خود
بنده ای که گشته در دنیا اسیر
تو خبر داری از اعمال بدم...
تو کریمی و رحیمی و خبیر
کرده عصیان تو خوارم ای خدا
کن ترحم بر من زار فقیر
تا ببخشی میزنم امشب صدا
یا مجیر یا مجیر یا مجیر
از لباس آتشین کن خارجم
بر تنم پوشان لباسی از حریر
من غلام شاه عطشانم حسین(ع)
اشک ریزم از غم طفل صغیر
هر کسی دارد امیری در جهان
هست علی(ع) بر من امام و هم امیر
😭😭😭😔😔😔
✅ از امشب به مدت سه شب شبهای ۱۳ ۱۴ ۱۵ ماه مبارک رمضان دعای #مجیر فراموش نشود
بسیار التماس #دعا 🌹
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
#رمان 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیستم پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه . وس
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_یکم
برایم جالب بود ، حتی حواسش به کفش های دم در هم بود😐
چندین مرتبه ذکر خیر پدرم را کشید وسط برای اینکه صادقانه سیر تا پیاز زندگی اش را برای او گفته بود .
یادم نیست از کجا شروع شد که بحث کشید به مهریه ..
پرسید :«نظرتون چیه ؟» گفتم :«همون که حضرت آقا میگن !»
بال در آورد قهقهه زد :« یعنی چهارده تا سکه !»
از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله !☺️
می خواست دلیلم را بداند .
گفتم :« مهریه خوشبختی نمیاره!» حدیث هم برایش خواندم :«بهترین زنان امت زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد !» این دفعه من منبر رفته بودم 😉
دلش نمی آمد صحبتمان تموم شود
حس می کردم زور می زند سر بحث جدیدی را باز کند
سه تا نامه جدید نوشته بود برایم 😅
گرفت جلویم و گفت :«راستی سرم بره هیئتم ترک نمیشه !»
از ته دلم ذوق کردم 😍
نمی دانم اوهم از چهره ام فهمید یا نه ، چون دنبال این طور آدمی می گشتم
حس می کردم حرف دیگری هم دارد ، انگار مزه مزه می کرد ...
گفت :«دنبال پایه می گشتم ، باید پایه م باشید نه ترمز!
زن اگر حسینی باشه ، شوهرش زهیر می شه !»☺️
بعد هم نقلی قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد :
«هرکس رو که دوست داری ، باید براش ارزوی شهادت کنی!
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
#رمان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_دوم
مسئول اعتکاف دانش آموزی یزد بود .
از وسط برنامه ها می رفت و می آمد .
قرار شد بعد از ایام البیض برویم کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه عقد کنیم 🙃
رفته بود پیش حاج آقای آیت اللهی که بیایند برای خواندن خطبه عقد .
ایشان گفتند بودند :«بهتره برید امامزاده جعفر (ع)یزد»
خانواده ها به این تصمیم رسیده بودند که دوتا مراسم مفصل در سالن بگیرند : یکی یزد، یکی هم تهران .
مخالفت کرد ، گفت :« باید یکی و ساده بگیریم!»😑
اصلا راضی نشد ، من را انداخت جلو که بزرگ تر ها را راضی کنم .
چون من هم با او موافق بودم .
زور خودم را زدم تا آخر به خواسته اش رسید 😁
شب تا صبح خوابم نبرد .
دور حیاط راه می رفتم.
تمام صحنه ها مثل فیلم در ذهنم رد می شد ...
همه آن منت کشی هایش 😅
از آقای قرائتی شنیده بودم :«۵۰ درصد ازدواج تحقیقه و ۵۰ درصدش توسل❤️
نمیشه به تحقیق امید داشت ، ولی می توان به توسل دل بست! »
بین خوف و رجا گیر افتاده بودم .
با اینکه به دلم نشسته بود ، باز دلهره داشتم ...
متوسل شدم .
زنگ زدم به حرم امام رضا (ع) . همان که خیرم کرده بود برایش 😢
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@tarigh3
🍃مونس تنهایی ام
تا تو نیامدهای، باید فکری به حال خودم کنم. من «خود»م را بیشتر از تو و آنچه تو به خاطرش ظهور خواهی کرد دوست دارم. اگر بیایی و من در همین حال باشم، تا جایی با تو همراه خواهم شد که تو با من همراه باشی. اگر خواستۀ من اصل باشد و خواستۀ تو فرع، تردید ندارم که در همان اولین روزهای آمدنت راهم از تو جدا خواهد شد. اگر از ته دل دعا نمیکنم که بیایی، نه از آن روست که آمدنت را دوست ندارم، من از خودم میترسم. میترسم که روز آمدنت، روز سقوط من باشد. حق بده بیچارهای مثل من، دل دعا کردن برای آمدنت را نداشته باشد.
مرا تنها نکن که تنهایی از عهدۀ «خود»م بر نمیآیم.
شبت بخیر مونس تنهاییام!
🌙✨✨
دعاهاےسَحـرگویندمۍدارداثـر،آرے
اثرمۍدارداماڪۍشبِعاشقسَحردارد..!؟
🌟🔹
تو بهترین خدایی هستی که تعظیمت میکنم!
تو بهترین خالقی هستی که تسبیحت میکنم!
آنقدر عزیز و بزرگی که کسی را به اندازه و در حدّ تو نه میبینم و نه میشناسم!
و آنقدر زیبا و بی نظیری که کسی را جز تو لایق تسبیح جمال و کمال نمیدانم!
آری، تو خدای یگانه و بی همتای منی و من هر چه دارم گوشهای از عزت و زیبایی مطلق توست!
🌟🔹
#یا_مصور 🌟
مصوّر ؛ همان خدای صورتگر عاشقیست؛
که تمام عالم را به زیباترین نقوش ممکن آراسته ... تا؛
- فقـــط تو ؛ ببینیاش!
- بشکافیاش!
- و تا عمق جهان بینیاش سفر کنی...!
السلامـُ ؏َـلےٰ قلبِ زینبِ الصبور❤️
•••❈❂🌿🌺
رمضان آمد و افطار و سحر، پی در پی
با دُعایِ فرجَت روزه گشودن تا کی؟!
کی شود یک سحر آقا تو شوی مهمانم؟
منتظر تا دَمِ مرگم زِ وفا میمانم
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
گفتۍچہکسۍ؟
درچہخیـالۍبہکجایۍ؟!
بۍتابتواممحوتوام،خانهخرابم💔'
سَحر و سِحرِ نغمه مرغ سحر شدن ، سَحر و خلوت با دوست و درخواست از بی نهایت و امیدبخش انسانها که آغوشش باز است برای مغفرت آن هم با وساطتت بهترین هنر خلقت عباس حسین(ع) و بهترین ها را خواستن برای همه آنها که در ذهنتان خوش نشسته اند چه زیبا میکند سحر ماه عشقبازی با خالق را.
کریمانه از کریم بخواهید تا کریمانه اعطا کند به کریمان.
41.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 همخوانی برادران شاکرنژاد
تلاوت سوره مبارکه کوثر و سوره مبارکه حمد توسط برادران شاکرنژاد
°اَمیریحُسِینُوَنِعْمَالْاَمیر
◖ڪَربَلآخـوآستَنَماَز هَوَسـَم نیسـت وَلۍ
خـٰاکِتـٰآنطَعـمِعَسـَلدآشـت؛نَمَكگیـرَمڪرد◗
°اَللهُمَاَلرِزقِناحَرَمبِه حَقِ الحَسَین°
گفتـــم:
ببیــــنم توے دنــیا چه آرزویے داری؟»
قدرےفڪرڪردوگفت: «هیچی»
گفتم: یعنےچۍ؟مثلاًدلت نمیخوادیه ڪارهاے بشۍ،ادامه
تحصیل بدےیاازاینحرفهادیگہ؟!
گفت:
«یهآرزودارم.ازخدا خواستمتا سنم ڪمه
وگناهم ازاینبیـشترنشده، شهیدبشم.»
#شهیدنوراللهاخترے🥀
࿐❈🌟
اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ
خدایا، مرا در این ماه از آلودگیها و ناپاکیها پاکیزه کن.
🌟❈࿐
خدای من!
ابرها تیره و رنگ جهان خسته و زمین پر از رد پای سایههاست
و فقط فانوس ياد توست که به قلب و جانمان نور میبخشد.
در این زمان، روشنی ماه تو
مرا از ننگ اعمال گناهآلود نجات میدهد.
پاکم کن خدای خوبم!
࿐❈🌟
•••❈❂🌼🍃
#یک_نکته
از جزء سیزدهم قرآن کریم:
یادمون باشه
هراس نداشته باشیم از داشتن عقیدهی پاک و درست؛ حتی اگه تعداد کمی حرفمون رو بپذیرن. چون عقیدهی درست، مثل یه درخت ریشهداره که همیشه اصالتش پابرجاست.
🌼 سوره ابراهیم، آیه ۲۴
•••❈❂🌼🍃
#یک_نکته
از جزء سیزدهم قرآن کریم:
یادمون باشه
راز داشتن زندگی بهتر، بهتر شدن خودمونه.
تغییر رو از خودمون باید شروع کنیم.
🌼 سوره رعد، آیه ۱۱
•••❈❂🌼🍃
#یک_نکته
از جزء سیزدهم قرآن کریم:
یادمون باشه
کارکرد «شُکر کردن» مثل توان هست. هر چی بیشتر شکر کنیم، مال و سرمایهمون زیادتر میشه و هر چقدر هم ناشکری کنیم، کم و کمتر میشه.
🌼 سوره ابراهیم، آیه ۷
•••❈❂🌼🍃
#یک_نکته
از جزء سیزدهم قرآن کریم:
یادمون باشه
پدرها پیش خدا جایگاه مخصوصی دارن. گاهی وقتی گره به کارهامون میافته، از پدرمون بخوایم برامون دعا کنه.
🌼 سوره یوسف، آیه ۹۷
نمی فهمم🍃
وقتی به نماز می ایستم
من ، تو را می خوانم… ؟!
یا تو ، مرا می خوانی …. ؟!
فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد . . .
#عاشقانه_های_من_و_خدا
#تــݪنگـــر
از یـخ پرسیدن ڪه چرا اینقدر
ســــردۍ؟ یخ جواب خوبی داد:
گفت: من که اوّلمآب و آخرمآب
پس گـــــرمی را با مـن چه ڪـار؟
حال اِی انسان اوّلت #خـاڪـ
و آخَرت هم خاڪ پس این همه
ســردی و #غـــــرور از ڪجا!
#داستان_آموزنده
🌹وعده بدون ان شاءالله
آورده اند كه : مردى زن صالحى داشت . آن زن ، پيوسته به شوهرش مى گفت : كه در كارهايت ، ان شاءالله بگو. اما آن مرد به سخن همسرش چندان اعتنايى نمى كرد، بلكه او را مسخره مى نمود.
روزى هنگام غذا خوردن به چيزى احتياج پيدا كردند. آن مرد براى تهيه آن از خانه بيرون رفت و به همسرش گفت : تو به غذا خوردن مشغول باش ، من به زودى باز مى گردم .
زن گفت : بگو ان شاءالله !
مرد گفت : مطلب ، خيلى كوچك و ساده است و نيازى به گفتن ان شاءالله ندارد و از خانه بيرون رفت . جالب آن كه به محض خروج از منزل ، ماءموران به اتهام دزدى او را گرفته و به زندان بردند. بعد از يك مدت طولانى به خاطر رفع تهمت و كشف مجرم اصلى ، آزاد شد و روانه منزل گرديد.
وقتى درب خانه را كوبيد، همسرش گفت : كيستى ؟
مرد گفت : من هستم ، ان شاءالله !
زن گفت : تو كى هستى ؟
مرد گفت : من شوهر تو هستم ، ان شاءالله !
زن ، درب منزل را گشود و پرسيد در اين مدت كجا بودى ؟
مرد گفت : در زندان به سر مى بردم ، ان شاءالله !
زن گفت : مگر چه گناهى مرتكب شده بودى ؟
مرد گفت : گناهى نداشتم ، فقط گناهم نگفتن ان شاءالله بود، ان شاءالله !
🌱آرى ، گاهى بى اعتنايى به يك حقيقت غيرقابل انكار و كوچك انگاشتن آن ، انسان را دچار زحمت و گرفتارى مى كند، و سزاوار است كه در همه حال خدا را از ياد نبريم و در انجام كارها بر او توكل و به او اميد داشته باشيم .
﷽
📸 اولین تصاویر از پیکر مطهر شهیدان مدافع حرم میلاد حیدری و مقداد مهقانی بعد از شهادت در معراج شهدای تهران
💐هدیه به روح مطهر شهدا صلوات💐
📿اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد📿
#شهید_مقداد_مهقانی
#شهید_میلاد_حیدری
.