فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کلام_شهدا
اولویت زندگیتون
فقط فقط فقط
اهلبیت و اباعبدالله (ع)...
شهیدالقدس #سید_مهدی_جلادتی
🌹@tarigh3
سردار دلها: من متعلق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.
🌷سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرامی باد.
امام رحمهالله علیه:اگر سپاه نبود کشور نبود
#سپاه_مردم
#خادم_ملت
🌹@tarigh3
همسنگران و همراهان طريق الشهدایی سلام🪴
به امید خدا قراره از امشب تفسیر
و پیام های یک آیهاز هر جزء قرآن کریم
رو براتون بزاریم
ممنون که همراهمون هستید✨
خادمان طریق الشهدا
🌹@tarigh3
🪴پیام های آیه ۴۵ و ۴۶ سوره بقره:
۱)صبر ونماز، دو اهرم نيرومند در برابر
مشكلات است. «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ ...»
۲)هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى
بيشتر كنيم، امدادهاى او را بيشتر دريافت كرده
و بر مشكلات پيروز خواهيم شد.
«اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»
۳)سنگين بودن نماز، گاهى نشانهى تكبّر
در برابر خداست. «لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ»
۴)خاشع، در نماز احساس ملاقات با خداوند
را دارد. «الْخاشِعِينَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
#تفسیرنور✨
🌹@tarigh3
| شاید برای شما هم سوال شده باشه که چرا بعضی جاها برای شهید ابراهیم هادی، ساندویچ الویه نذری میدن⁉️ |
💠 مهدی حسن قمی از کوچکترین دوستان ابراهیم میگفت: تربیت کردن ابراهیم به صورتی غیر مستقیم بود. مثلا هربار که با هم بودیم و یک فقیر می دید، پول را به من میداد تا به فقیر بدهم. اینطوری خودش گرفتار ریا نمیشد و به ما هم درس برخورد با فقیر می داد.
🌭ابراهیم به ساندویچ الویه علاقه داشت. اما هرجایی نمی رفت. یک ساندویچ فروشی در 17 شهریور بود که به فروشنده اش آقاشیخ می گفتند. یعنی آدم مقدس و مسجدی بود.
☘️ابراهیم همیشه پیش او میرفت. میدانست توی الویه، کالباس نمی ریزد و فقط از مرغ استفاده میکند. ابراهیم سوسیس و همبرگر و... هرگز استفاده نکرد.
✅اینگونه به ما درس تربیتی میداد که هرچیزی نخوریم و هرجایی برای غذا نرویم. میدانست که این فروشنده به حلال و حرام خیلی دقت دارد. چرا که قرآن دستور میدهد که انسان به غذایی که میخورد توجه داشته باشد.
(یادش با صلوات)
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹@tarigh3
#شیخ_بهایی فرمود:
عارفی، پارچه ای بافت و در بافت آن، وقت و کوشش بسیار به کار برد. آن را فروخت و بعد به علت عیب هایی که داشت، پارچه بافته شده را به او باز گرداندند. پس او گریست.
مشتری گفت: من به این عیب، راضی ام و گریه مکن.
فرمود:گریه من از این نیست، بلکه از آن می گریم که در بافت آن کوشش بسیار کردم و حال به سبب عیب های پنهانی به من بازگردانده شد. از آن می ترسم تا عملی که چهل سال در آن کوشیده ام، نپذیرند.
کشکول شیخ بهایی
🌹@tarigh3