فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه دمی می شود آن دم که شود رؤیتِ تو
که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو
ای خوش آن دم که رسد رایحهی نابِ وصال
به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو
منتظران صبحتون مهدوی 💚✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
چشم خود را باز کردم ،ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا ، گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا ، گفتم حسین...
صبحتون حسینی ♥️
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
چشم خود را باز کردم ،ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشکهای بیصدا ، گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بود
بھشتيعنۍ
یکنفسعميقدر هوایِ بینالحرمینتو💔
🌹@tarigh3
به قولِ شهید آوینی🌱:
جان امانتی است که
باید به جانان برسد ..
اگر خود ندهی، میستانند !
فاصلهی هلاکت تا شهادت،
همین خیانت در امانت است !
#شهیدآوینی
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری اختصاصی
معراج شهدای اهواز
شهادت آغاز خوشبختی است
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حضور بازیکن تیم آرسنال در ایران به دعوت برنامه محفل
ایوب عاصف بازیکن سابق تیم آرسنال به دعوت برنامه محفل (ویژه برنامه افطار شبکه سه تلویزیون) به ایران آمد.
🌹@tarigh3
بهحُسنِخُلقشودبینمردمانمَشهور
کسیکهبارِلبـشذکریاحَسنبشود...
#امام_حسن_جااانم💚
.
#دلبرانه
✨✨✨✨✨
هر کسی پیر شود از بر و رو میافتد
پیر میخانهٔ ما بَـه چه صفایی دارد
لاٰحولَوَلاٰقوةإلاٰبِالله
سلامتی وجود نازنین خلف صالحِ حضرت حیدر ، صلوات بفرست🌷
#اَللّٰهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرجهم
کوری چشم دشمنان ولایت ، هر چه در توان دارید نشر بدین .✨👌
#ألموتلإسرائیل 👊🏻
.
تویی که داری این متنو میخونی،
اره اره دقیقاااا با خودتم!
امیدوارم یه شب بیاد که از خوشحالی
تا صبح خوابت نبره 😌🤍
🌹@tarigh3
خدایا به ما
در زمان عصبانیت، صبر
در زمان ناامیدی، امید و ایمان
و در زمان پریشانی، آرامش عطا کن ❤️
🌹@tarigh3
#معرفی_شهید🌷
شهید مدافع حرم مهران خالدی، بچه محله پیروزی تهران بود. با همسرش در همان محله آشنا شد و از سال ۱۳۷۵ تا سال ۱۳۹۹ که به شهادت رسید، در فرازوفرودهای زندگی، شریک و همراه هم بودند. حاجمهران سه سال قبل از ازدواج، پاسدار شد و سالها در نیروی قدس سپاه خدمت کرد، حتی زمانی که بحث دفاع از حرم مطرح نبود، مهران خالدی در اقصی نقاط جبهه مقاومت حضور داشت و بیش از دو دهه از زندگیاش تحت تأثیر مأموریتهایی بود که گاه و بیگاه میرفت و تا زمان شهادتش ادامه داشت. نکته خاص در شهادت مهران خالدی این است که او از سوی عوامل شیمیایی منتشرشده از سوی تروریستها مجروح و سالها با عوارض شیمیایی که عاقبت باعث شهادتش شد، دستوپنجه نرم میکرد.
🌱همسر شهید:
داوطلب خدمت در هلالاحمر
حاجمهران متولد سال ۱۳۵۲ بود. سال۱۳۷۵ که زیر یک سقف رفتیم، او از سه سال قبلش عضو سپاه شده بود. تقریباً بلافاصله بعد از پایان خدمت سربازی، پاسدار شد و ۲۷ سال خدمت کرد. ما یک زندگی ساده و بدون تکلفی را شروع کردیم. با حقوق پاسداری حاجمهران، زندگی معمولی داشتیم. او آدم سادهزیستی بود. روحیه جهادی در خانوادهاش وجود داشت و به او هم تسری پیدا کرده بود. پدر همسرم از جانبازان دفاع مقدس بود. خودش میگفت در کودکیها پای خاطرات پدرش مینشست و همین موضوع باعث شده بود روحیات خاصی پیدا کند. همسرم از نوجوانی در هلالاحمر خدمت میکرد. تعریف میکرد که در زلزله رودبار به آنجا رفته و چه وقایعی را که به چشم دیده بود. اینها به نوجوانی شهید یعنی از ۱۵ تا ۱۸ سالگی مربوط میشد. جوانیاش هم که سراسر در کسوت پاسداری گذشت.
#شهید_مهران_خالدی
🌱مأموریتهایی که تمامی نداشت!
همسر شهید:
حدود ۲۴ سال زندگی مشترک من و حاجمهران، بیشترش در مأموریتهای او گذشت. اوایل ازدواجمان، سن کمی داشتم. هر وقت که شهید به مأموریت میرفت، من هم به خانه پدری میرفتم و پیش مادرم میماندم تا او برگردد. سال ۷۷ خدا به ما دختری داد که نامش را فاطمه گذاشتیم. فاطمه کوچک بود که پدرش مرتب مأموریت میرفت. از اواسط دهه ۷۰ تا سال ۹۹، بیستوچندسال میشود. یک عمر است. حاجمهران عمرش را در مأموریتهای مختلف گذراند. این موضوع قاعدتاً روی خانواده هم اثر میگذاشت، اما من به عنوان همسر حاجمهران، پذیرفته بودم بخشی از زندگی جهادی او باشم و صبر کنم. به رغم همه این سختیها، ما زندگی خوب و شیرینی داشتیم. سال ۸۵ خدا به ما پسری عطا کرد که نامش را محمدحسین گذاشتیم. هم محمدحسین و هم فاطمه از کودکی عادت کرده بودند هر سال، چند ماه پدرشان را نبینند و منتظر بمانند تا پدرشان از مأموریت برگردد.
خستگی برایش معنا نداشت
یک نکته خاص در زندگی شهید مهران خالدی وجود داشت که ما به عنوان خانوادهاش بیشتر به آن واقف بودیم. شهید هر وقت که از مأموریت برمیگشت، در هر وضعیتی که بود، در اوج خستگی یا کلافگی و مشغلههای زیاد، تمام وقایع بیرون از خانه را پشت در میگذاشت و با روی باز وارد خانه میشد. اگر قرار بود فقط چند ساعت در خانه باشد، همان چند ساعت را کاملاً در اختیار خانواده بود. حضورش کم، اما با کیفیت بود.
#شهید_مهران_خالدی
#سالروزشهادت 🕊🥀
.
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌱مأموریتهایی که تمامی نداشت! همسر شهید: حدود ۲۴ سال زندگی مشترک من و حاجمهران، بیشترش در مأموریت
دختر شهید:
نمیدانستم بابا چه کاره است!
من و برادرم از کودکی عادت کرده بودیم هر سال بابا چند ماه به مأموریت برود،، چون پدرم از ۱۵ سالگی تا زمان خدمت سربازی در هلالاحمر فعالیت میکرد. در کودکی به ما گفته بود هنوز هم هلالاحمر کار میکند و مأموریتهایش به خاطر حضور در مناطق بحرانزده است. درکودکی ام تصورم این بود که همه باباها کمتر در خانه هستند و بیشتر به مأموریت میروند! بزرگتر که شدم، دیگر به نبودنهای بابا عادت کرده بودم. در نوجوانی متوجه شدم پدرم شغل نظامی دارد و پاسدار است، البته همان موقع هم نمیدانستم در کدام قسمت کار میکند و چه وظایفی دارد. بابا یک اخلاق خاصی داشت، هیچ وقت در مورد مسائل کاری در خانه صحبت نمیکرد. چند ماه قبل از شهادتش فهمیدم که عضو نیروی قدس است و تا حدی از نوع کارش و وظایفی که داشت سردرآوردم.
حضور جدی در جبهه سوریه
وقتی که جنگ در سوریه شروع شد، مشغلههای بابا هم زیاد شد. او از سالها قبل به مناطقی مثل سوریه و لبنان میرفت، ولی بعد از مسئله تکفیریها و تعدی به حرم اهل بیت (ع)، رفتوآمدهای بابا به سوریه بسیار بیشتر شد. اوایل چند روز میرفت و برمیگشت و مجدداً عازم منطقه میشد. رفتهرفته این مأموریتها بیشتر و بیشتر شد. به عنوان مثال بگویم که سال ۹۵ پدرم ۹ ماه تمام در سوریه ماند. اگر هم به خانه میآمد، نهایتاً سهچهار روز میماند و دوباره برمیگشت. در زندگی خانوادگی ما این دوره ۹ماهه یک دوره خاصی است. انگار که دفاع مقدس دوباره شروع شده و پدرمان در جبهه بود و ماهها آنجا میماند. من آن موقع کنکور داشتم و نبودنهای بابا خیلی برایم سخت بود.
مجروحیت شیمیایی در جبهه
خرداد سال۹۶، دوره ۹ ماههای که بابا در سوریه مانده بود، تمام شد. پدرم به خانه برگشت، اما با جراحتها و تاولهایی که روی پوستش بود و سرفههایی که اگر میگرفت به راحتی رهایش نمیکرد. بعضی از شبها از فرط سرفه نمیتوانست بخوابد. آن زمان تروریستها از مواد شیمیایی استفاده میکردند و اگر یادتان باشد، امریکا سعی میکرد این موضوع را گردن دولت سوریه بیندازد. زمان مجروحیت پدرم هنوز این مسئله آنطور که باید مطرح نشده بود. ما هم اوایل نمیدانستیم این تاولها و مشکلات تنفسی به خاطر چیست. بابا به چند دکتر پوست مراجعه کرد، ولی هیچ کدام تشخیص درستی ندادند. لابهلای این دکتر رفتنها، چون پدرم بسیار به کارش اهمیت میداد، خیلی از مواقع پیگیری مشکل جسمیاش را رها میکرد و سرش گرم کار میشد. تا دو سال نمیدانستیم او شیمیایی شده است. نهایتاً سال۹۸ که برای چند نفر دیگر از همرزمان پدرم این مشکلات پیش آمد، دکترها با آزمایشهایی که انجام دادند، تشخیص مجروحیت شیمیایی دادند.
#شهید_مهران_خالدی
#سالروزشهادت 🕊🥀
🌹@tarigh3
مجروحیت در سوریه، شهادت در تهران
دختر شهید:
سال ۹۹ دوباره دوره چندماهه حضور بابا در سوریه تکرار شد. بابا از تیرماه ۹۹ به آنجا رفت و ماندگار شد. این بار ما هم از مهرماه رفتیم پیش بابا و در سوریه ماندیم. در این مدت، وضعیت شیمیایی پدرم گاه عود میکرد و گاه فروکش، اما حضور در مناطق آلوده سوریه، باعث شده بود اوضاع جسمیاش بدتر شود. کار تا جایی پیش رفت که از اوایل اسفند ۹۹ شرایطش بسیار بد شد. دوسه روزی او را در بیمارستان بستریاش کردند، ولی حالش وخیمتر شد. ناچار شدند پدرم را به تهران بفرستند تا ادامه درمان اینجا صورت بگیرد. ما هم همراه بابا برگشتیم. او را به بیمارستان بقیهالله بردند و ما به خانه آمدیم. خبر نداشتیم که تنها چند ساعت بعد از رسیدنمان به تهران، بابا در بیمارستان شهید شده است. اصلاً به ما نگفتند که چنین اتفاقی افتاده است. تا پنج روز ما بیخبر بودیم. فقط میگفتند بابا دارد مراحل درمانش را طی میکند و نمیتوانیم او را ببینیم، چون در سوریه وخامت اوضاع بابا را دیده بودیم، دوستانش اینطور صلاح دیده بودند چند روز شهادتش را از ما مخفی کنند تا روحیهمان بهتر شود، بعد به ما خبر بدهند. ما ساعت ۱۰ شب ۱۳ اسفند به تهران رسیده بودیم و پدرم ساعت ۲:۳۰ بامداد ۱۴اسفند ۱۳۹۹ به شهادت رسیده بود.
#شهید_مهران_خالدی
#سالروزشهادت 🕊🥀
هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌺﷽🌿🌺
#قدرت_روح
❤️🌿قیمت هر کس به این است که عاشق چیست. اگر معشوقت اشرافی است، تو هم اشرافی هستی. اشرافی بودن به این نیست که خانه ات کجاست؟ چقدر تحصیلات داری؟ چقدر پول داری؟ پدر و مادرت کیست؟ اینها شئونات زمینی است. اشرافی بودن، به این است که عشق چه چیزی در دلت هست؟چقدر عشق به خداوند داری؟
🦋پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: اشراف امت من کسانی هستند که قرآن در دلشان هست. قرآن یعنی نامه معشوق و محبوب. ❤️🌿
✅بعضیها قرآن میخوانند و یا کلاس قرآن میروند و قرآن خواندن یاد میگیرند و میگویند: ثواب دارد. اما در پی این نیستند که بفهمند، خدا با آنان در قرآن با چه منطقی صحبت کرده است؟ قرآن را حفظ است، اما چیزی از آن نمیفهمد. در حالی که قرآن خواندنی که در آن تدبر نباشد، خیری نیست.
✅ مدام قرآن بخوان، اما وقتی حاضر نیستی، از خودخواهی ها و غصه ها و بدبینی هایت دست بکشی و سخن خداوند را بفهمی و عمل کنی، چه فایده؟؟
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
🌺🌿🌺🌿
🔹مرحوم حاج اسماعیل دولابی رحمهالله علیه: چشــم و هــم چشـمی در امـــور دنیــوی خوب نیست اما در امر آخـــرت خوب است. یعنی اگر دیدی کسی کـار خیری مـیکند، بگــو چـرا مـــن داخــل آن نباشــم؟!
👤مرحوم حاج اسماعیل #دولابی رحمهالله علیه
#درس_اخلاق
🌹@tarigh3
خدایا آرامش شب را نصیب کسانی گردان
که آسایشِ روز را نصیب دیگران میکنند...🌱
🌹@tarigh3
29.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿روزهای آخر #ماه_شعبان این فراز را زیاد بخوانید:
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیدهاى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان
به حق امام حسین علیهالسلام، الهی العفو...🤲
🌹@tarigh3