آقا نجفی قوچانی ضمن گزارش ماجراهای دوران طلبگی خود در اصفهان می نویسد:
... در این حجرۀ تازه که حجره هامان وصل به هم بود از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سر ریسمان در حجره رفیق بود و یک سر آن در حجره من.
وقت خواب، آن سر را رفیق به پا با دست خود می بست و این سر ریسمان را من به دست خود می بستم که سحر هر کدام زودتر بیدار شویم دیگری را بدون این که صدایی بزنیم، به توسط همان ریسمان بیدار کنیم که مبادا طلبه ای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد.
کتاب #سیاحت_شرق ص 198
👇
🇮🇷 @tarigh_alhagh
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄