eitaa logo
طریقت زندگی
825 دنبال‌کننده
357 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
سختی ها ۱ چرا آدمای خوب زیاد سختی و مصیبت می بینند ؟ رفاه زیاد در دنیا چه تبعاتی به بار می آورد ؟ چه کسانی بیشتر در مقابل ناحق می ایستند ؟ فقرا ؟ یا ثروتمندان ؟ دلیل و رمز ماجرا دقیقا چیست ؟👇 وقتی شکم ها سیر باشد ، وقتی بساط شهوت رانی فراهم باشد ، پول باشد ، ثروت باشد ، دنیا کلا باب میل باشد . چنین انسانی که چنین شرایطی داشته باشد هیچ وقت به خاطر دیگری تن به سختی نمی دهد . وقتی چشم ها فقط رفاه خودش را ببیند کاری ندارد که همسایه در رفاه است یا نیست . مردم دیگر بلاد در رفاه و آسایش هستند یا نیستند . کم کم مال دنیا تو را مست و خودخواه می کند . اگر میگید نه دیوانه این چه حرفیست میزنی یعنی این همه پولدار تحت رفاه به فکر هیچ کس نیستند ؟ باید بگویم یکم چشمانتان را باز کنید از روی تعصب سخن نگویید . چون به دنبال رفاه دنیا می گردید دلیل نمیشود که حق هم همراه شما باشد . ببینید کسانی که خودخواهانه در دنیا زندگی می کنند و اصلا دوست دارند پولدار و ثروتمند باشند . اصلا معنای پولدار و ثروتمند چیست ؟ یعنی یه عده فقیر باشند و من پولدار و با ماشین و خانه و طلا و جواهر و لباس های گران و اشرافی جلوی آنها ظاهر شوم تا ضمیر شهوت ران و حیوانیم خوش خوشانش شود ... اگر این ها که پولدار و در رفاه بودند با میل خود مردم بیچاره هم دستگیری می کردند دیگر پولی نداشتند و در اقلیت نبودند که دیگر اسمشان پولدار یا ثروتمند باشد . پس بدون تعارف باید بگویم مزه رفاه و آسایش در دنیا چشم و گوش انسان را از حقیقت می بندد . و دیگر جای اینکه دیگران را هم به رفاه برسانند مدام چوب لاچرخ مردم می کنند تا آنها همیشه در قله های طاغوت و رفاه بمانند . اسلام به خاطر همین است که می گوید لااقل سران یک مملکت ، مسئولینی که باید به داد مردم بیچاره برسند باید خودشان در سطح زندگی پایین باشند و خودشان طعم سختی و مصیبت های دنیا را چشیده باشند . شکمهایشان باید گرسنه بماند ، باید دور باشند از تجملات دنیا لذا کاخ سلطنتی و مرکب های گران فقط حاصلش امثال معاویه ها و عمرو عاص ها میشود ... . مومن واقعی نباید طعم لذت دنیا را بچشد که اگر این طعم رفاه زیر دندانش برود او کور دنیا میشود ... او دیگر حقایقی که باید به کمک انسانیت و اسلام بشتابد را نمی بیند ... . لذا به این علت است که امیرالمومنین زندگی را بر خود سخت می کرد ، رهبران اسلام دنیا را بر خود ساده و محقرانه و ناچیز انتخاب می کنند . طبق این فرمان کسانی در مقابل زور ، ظلم و ناحق می ایستند که دنیا آنها را با بازی های به ظاهر قشنگ خود درگیر نکرده باشد ... . به خاطر همین است که روزه در اسلام بسیار توصیه میشود ... شکم سیر در جلوی ناحق نمی ایستد ... به خاطر همین است که خداوند بنده هایی که دوست داشته باشد و آنها را برای بندگی خود انتخاب بکند آنها را دچار مصیبت های زیاد دنیا می کند . تا انها دنیا و مکر آن را زود بشناسند و زود تسلیم خدا شوند . دیگر این بالش پر قو و خانه های مجلل و مرکب های بزرگ و زنان زیبا بر سینه آنها در مقابل ناحق سنگینی نکند که به خاطر هوا و هوس و شهواتشون و میل به آسایش و آسودگی دست از حق بزنند و هر حقی را نا حق کنند . به خاطر همین است که همیشه فقرا و مستضعفین و سختی کشیدگان در اسلام از همان ابتدای جهاد رسول الله تا الان ، همین انسان های به ظاهر محقر و در باطن بزرگ در مقابل حق ایستادند و می ایستند و از جان و مقدار ناچیز مالشان دریغ نکردند ... . در نهایت ای رفیق نشین بگو خدایا چرا به من سختی دادی ... این سختی ها روح تو را بزرگ می کند و وقتی بزرگ شدی مثل مرد در مقابل ناحق می ایستی ... البته اگر سختی ها باعث نشود که تو خسر الدنیا و الاخره شوی و جای دیدن حق ، کفران نعمات خداوند را بکنی . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
سختی ها ۲ چرا می گویند هر که در این راه مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند ؟ چرا می گویند سختی ها انسان را بزرگ می کند ؟ جواب معما کاملا ساده است ... . چون انسان مست شده و مسخ شده دنیا و تجملات آن فقط از عقل حیوانی برای چپاول و آسایش خودش استفاده می برد . انسان هایی که سختی دنیا را لمس می کنند و دنیا به آنها روی خوشش را نشان نمی دهد این انسانها اگر به دنبال علت داستان بروند میشوند طالبان حق و عالم و کم کم حق خودش را به آنها بیشتر نمایان می کند . دیگر این بازی های دنیا آنها را گول نمی زند . چون به جای دیدن ظواهر در طلب کنه داستان و باطن این دنیا رهسپارند . جای تخیل بافی و فرضیه بافی به نفع شهوات خود می خواهند بدانند حقیقت واقعی چیست ؟ اینکه ما بشینیم و برای خودمان دنیایی را تظاهر کنیم که می خواهیم که نشد حرف ! واقعیت داستان چیست ؟ و لذا به قطع و یقین به شما بگویم انسان های مست شده و محو شده تجملات دنیا فلسفه بافی هایشان هم تجملاتی و به دنبال فلسفه های مادی ، و اومانیستی و ماهیت دادن به حیوانیت انسانیست . بعد روحانی را فقط همین تخیلگاه خودشان میبینند و با موسیقی و سیگارشان و اینکه چند زن جلویشان برقصند و آنها هم به اسم فلسفه با سرو مشروبات الکلی مثلا ادای روشنفکران را در بیاورند . این ها تفکرات و فلسفه هایشان هم روی شهوت است و خود نمی دانند . بگذار خیالت را راحت کنم ، انسان مسخ شده دنیا و زینت های آن به خاطر حق و انسانیت خودش را فنا و قربانی نمی کند ! جهاد در راه خدا برای او معنی درست ندارد . این مجاهدت های به فکر خود مادامی سودمند است که بساط سیگار و موسیقی و زن های رقصنده و سرو مشروبش به هم نپاشد ... چون چگونه میشود تفکرات لاییکی و دنیا گرا و فیزیکال که زندگی را تنها در این دنیا میبیند بخواهد مثلا خودش را فدای حقیقت کند ... . اگر هم این حماقت را بکند خودتان اسمش را گذاشته اید حماقتی که تنها خواستگاه شیطان است تا طرفداران او را بیشتر راغب به این فلسفه ها بنماید ... بالاخره باید شیطان خطوط خودش را زیبا نشان دهد تا چند دنیا طلب نیز به سمت این فلسفه ها کشیده شوند . در آخر باید گفت انسان شهوت ران هیچ گاه در راه حق و مبارزه برای حقیقت خودش را فدا نمی کند . او به فکر منافع خودش است و خودخواهی ها و خودبینی های او منافات با جهاد فی سبیل الله به خاطر خدا را دارد ... . لذا به سادگی و راحتی می گویم اگر خداوند انسانی را دوست داشته باشد ماهیت همه این فلسفه ها و رسانه ها را برای او افشا می کند و این افشاگری صورت نمیگیرد مگر این که سختی و تلخی راه و عدم معیت آنها را با حق مشاهده کند . انسانی که شهود الی الله کند این تنهایی راه را به جان می خرد و از خداوند به خاطر نشان دادن حقیقت بسیار سپاسگذار و بینهایت خرسند میشود ... انسانی که توسط این سختی ها از همه کس و همه چیز این دنیا دلببندد تنها به امید و رحمت و بهشت پر نعمتش دل خوش می کند و او به جای افسردگی و رفتن به تیمارستان ها همچون امثال فلاسفه ای چون نیچه ... بسیار شاد و امیدوار زندگی را به خاطر خدا گام بر می دارد و تنها تکیه به حق می کند .. . رفته رفته این تکیه به حق سبب دور شدن او و بیگانه شدنش از ناحق ها ی درونی و بیرونی می شود ... خودش را تسلیم و درصدد تزکیه نفس برمی آید ... و رفته رفته چنین انسان بزرگی دیگر از هیچ چیز نمی ترسد جز خدای عظیم و در آخر چنین انسانی در مقابل ناحق می ایستد و هیچ باک و ترسی به خاطر از دست دادن این دنیای بی وفا را ندارد او به هیچ چیز وابسته نیست حتی بدون نوای آهنگران بدون هیچ صدای فلان مداح و روضه خون سوزناکی هیچ موسیقی خاصی خالص خالص ، با منطق و تعقل بسیار بدون هر گونه جو خاصی تنها با معیت و درک معنای حق از جانش هم می گذرد... چنین انسان معتدلی منیتش را می کشد و نیست میشود برای خدا و تنها منیت خدا و اهداف حق را میبیند و آخره آخرش بعد از فنا برای حق میشود بقیت الله ... و مقام بقا را هم طی می کند و اینجاست که چشم او چشم خدا میشود ! دست او دست خدا می شود ! گام او گام خدا میشود ! و همه چیزش خواست خدا میشود ! نه که بخواهد خواستگاهی مخالف حق داشته باشد بلکه دقیقا فرمانبر و به مقام نهایت عبودیت انسانی دست میابد ! البته یک شبه این اتفاق نمی افتد یک عمر ۷۰ ساله می خواهد که او به این درجه قرب برسد . حالا ای برادر و خواهر من سختی ها تو را به کدام درجه از درجات خدا رسانده است ؟ خدای نکرده نباشد کسی که سختی ها اورا در همان ابتدای راه به زمین زده باشد و در برابر خدا و مشیت او بایستند و فلسفه بافی کند و از فلسفه های شیطانیش برای مرهمی بر دردهایش بهره ببرد که این ها هیچ قدمی را به سمت حق نرفته اند بلکه تنها با لفاظی کیش و مات به جهنم پرت شده اند !!!!!! @tarighatezendegi