eitaa logo
طریقه مقربین
568 دنبال‌کننده
41 عکس
51 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد شیخ محمدکریم پارسا04-استادپارسا.mp3
زمان: حجم: 2.76M
📌 بارَکَ الله محمدسعید؛ تمجید ملاحسینقلی همدانی از شاگردش سید محمدسعید حَبّوبی 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
📌 شهود ذات (۱) 🔹 شايد در قديم الايّام بوده‌اند کسانی در سلک اهل عرفان که معتقد بوده‌اند که احدی راه به معرفتِ ذاتِ خداوند متعال ندارد، و نهايتِ سيرِ سالکين، معرفتِ اسماء و صفات خداوند می‌باشد. از بزرگانی که اين معنی از او نقل شده ملاّفتحعلی سلطان‌آبادی (رحمةالله‌تعالی‌عليه) است. 🔹 اما حضرت علاّمه طباطبائی (رضوان‌الله‌سبحانه‌وتعالي‌عليه) از ذاتـيّـينِ از عرفاء بودند؛ و کتب و نوشتجات ايشان، علی الخصوص رسالۀ شريفه «الولاية» تُنادي بذلك بأعلی صوتها... [یعنی کتب و نوشتجات علاّمه، بویژه رسالۀ شریفۀ «الولایة»، با بلندترین آواز خود، به آن معنی فرامی‌خواند]. 🔹 ... و مسلّماً استاد ايشان آقای قاضی (رضوان‌الله‌سبحانه‌وتعالي‌عليه) و اساتيد و مشايخ ايشان (رضوان‌الله‌تعالي‌عليهم) نيز معتقد به شهود ذات بوده، و خود واصل به آن مقصد والا بوده‌اند. 🔺 و در شب ماه مبارک رمضان در مشهد از ايشان شنيدم که فرمودند: «ملاّحسينقلی همدانی و ملاّفتحعلی سلطان‌آبادی اختلاف داشتند در ذات». 🔹 اين ناچيز گويد: چون سابقۀ اين مطلب را داشتم که ملاّحسينقلی همدانی قائل بود به رسيدن به ذات، برخلاف ملاّفتحعلي سلطان‌آبادی، ديگر در اين باره سؤال نکردم. 🔺 مرحوم ميرزاجواد آقا ملکی تبريزی در اواخر رسالۀ موسوم به «لقاءالله» مي‌فرمايد: «فإذا تجلّی ـ جلّ‌جلاله ـ لنبيٍّ أو وليٍّ بذاته فلا يَری شيئاً غيره، حتّی نفسه و رؤيته، و فنی عن العالَم و عن نفسه و عن فنائه و بَقِيَ بربّه؛ فيُخبر عن الواقع و يقول: «ليس في الدار غيره ديّار»؛ و هذا هو آخر المقامات، و لا مطمع لأحدٍ ـ نبيّاً کان أو وليّاً، بشراً کان أو ملَکاً ـ في غيره». انتهی. [ترجمه: پس آن‌گاه که خداوند (جلّ‌جلاله) برای پیامبری یا ولیّی از اولیاء، به ذات خویش جلوه‌گری نمود، در نتیجه وی غیر از حق، هیچ چیز دیگری را نمی‌بیند حتّی خودش و بینش خودش را، و از عالَم [= ما سوای خدا] فانی گردد، و از خودش و از فناء خودش هم فانی گشته و به پروردگارش بقاء یابد. در این هنگام از واقعیّت خبر می‌دهد و می‌گوید: «در این خانه بجز حق، هیچ‌کس وجود ندارد». و این [فناء فی الله و بقاء بالله] آخرین [و بالاترین] مقامات است، و هیچ احدی ـ چه پیغمبر باشد چه ولیّ، بشر باشد یا فرشته ـ طمع در غیر این مقام ندارد [و غیر آن را نمی‌خواهد].] 🔹 اين ناچيز گويد: چقدر تفاوت است بين اين فرمايش که: «تجلّی ذات ربوبی و شهود ذات حق ـ که همان فناء في الله و بقاء بالله است ـ مقامی است که احدی از انبياء و اولياء، در غير آن طمع ندارند و جز آن را نخواهند». و بين سخن کسی که مي‌گويد: ذات حق نه مقصود هيچ پيغمبری است و نه معبود هيچ پيغمبری است و نه مشهود هيچ پيغمبری است! 📗 منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص١۴۴-١۴۳ مطلب مرتبط: ذات خدا مقصود سالکان 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
📌 احوال شیخ علی قمّی زاهد (قسمت اول) 🔹 شرح حال مرحوم شیخ علی قمّی زاهد که از شاگردان ملاحسینقلی همدانی است؛ از زبان فرزندشان مرحوم آقا شیخ موسی قمّی که در منزلشان برای این ناچیز محمدکریم پارسا بیان فرمودند: 🔺 وقتی وارد نجف شدند با یک لباس شیکِ شَعرباف وارد شدند و سه‌ شبانه روز حرم نرفتند که مبادا لباسشان گلی بشود، پس رفتند به ملاقات ملاحسینقلی همدانی برگشتند تمام لباس‌ها را کَندند و لباس‌های کرباس پوشیدند. 🔺 وقتی می‌رفتند درِ منزل (درِ منزل کسی؛ می‌پرسیدند کیست؟) می‌فرمودند: علیّ بن ابراهیم قمّی. 🔺 اعیان‌منش رفت آنجا [یعنی پیش ملاحسینقلی همدانی] آمد منقلب شد. 🔺 و در سنّ بیست سالگی نماز جماعت می‌خواند و پدرش بش اقتدا می‌کرد در مدرسۀ محمودیّۀ تهران، شانزده سالگی، بیست سالگی. 🔺 وقتی راه می‌رفت همش نماز مستحب می‌خواند. 🔺در قضاء حوائج مردم خیلی ساعی بود. 🔺سلام به همه می‌داد حتّی بچّه، مستحب است سلام، و تمام مستحبّات را انجام می‌داد و تمام مکروهات را اجتناب می‌کرد. 📗 منبع: دست‌نوشتۀ استاد شیخ محمدکریم پارسا در شرح احوال شیخ علی قمّی زاهد (با اندکی تصرف در تقدم و تأخر عبارات) 👈🏻 طریقۀ مقرّبین
📌 احوال شیخ علی قمّی زاهد (قسمت سوم) 🔺 خیلی صَمت [= سکوت] عجیبی داشت، مگر در اضطرار. ازش سؤالی بکنند جواب بدهد، صمتش فوق العاده بود، حرف نمی‌زد در محافل و مجالس. 🔺 اگر ازش سؤال کنند ده تا، یکی را جواب بدهد، بقیه را جواب نمی‌داد. 🔺 نمی‌گفت این را بیار این را نیار، خیلی کم، خیلی ضرورت. 🔺 هرچه کسی می‌خواست [یعنی اگر کسی مسئله‌ای از او می‌پرسید]؛ تبصره و وسیلۀ سید ابوالحسن [یعنی به کتاب تبصرة المتعلّمین علامۀ حلی و کتاب وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی ارجاع می‌داد]. حروم شده بود به جهت تقدّسش (یعنی علمیّتش به جهت تقدّسش نمود نمی‌کرد). 🔺 خیلی چیز عجیبی بود در صمت، در سکوت. (غذاش) نون و پیاز بود، پلو مقیّد نبود، پرخور نبود. 🔺 من شنیدم پیش سید احمد (کربلائی) می‌رفت و ملاحسینقلی هم همینطور. ✔️ استاد پارسا: از استاد شیخ مجتبی لنکرانی شنیدم که آشیخ علی قمی درس اخلاق و سیر و سلوک سید احمد کربلائی حاضر می‌شدند. 📗 منبع: دست‌نوشتۀ استاد شیخ محمدکریم پارسا در شرح احوال شیخ علی قمّی زاهد از زبان فرزند او مرحوم شیخ موسی قمی (با اندکی تصرف در تقدم و تأخر عبارات) 👈🏻 طریقۀ مقرّبین https://eitaa.com/tarighe
📌 تصوّف (۴) 🔹 از حضرت علّامه سؤال کردم: فرق «عارف» و «صوفی» چيست؟ علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 در اصطلاحِ اين‌ها «صوفی» گويا عارفِ کامل را می‌گويند، که به ترتيبی که استاد ـ به حسابْ شيخشان ـ می‌گويند پيش بروند، اين عارف است. و در غالب اصطلاحات، «عارف» از «صوفی» اعمّ است، «صوفی» کامل را می‌گويند. عارف اعمّ از صوفی، در بعضی اصطلاحات همين‌جور است. در طريقت، هر دو بايد طريقت را داشته باشند، لکن آنی که صوفی از طريقت دارد مرتّب‌تر و کامل‌تر است. 🔹 سؤال: برای نمونه به ملّاحسينقلی می‌شود گفت «صوفی»؟ برای کسی که غرضِ بد ندارد. علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالی عليه) فرمودند: 🔺 همين‌طور هم هست. در زمان ملّاحسينقلی، رئيس علمای وقت، مرحوم شَرَبيانی بوده. شربيانی تُرک است، از اطراف سراب، ـ به حساب ـ تُرک است. يک نامه‌ای به ايشان نوشته بودند که آخوند ملّاحسينقلی بساط صوفيّت پهن کرده و طلبه‌ها را فاسد می‌کند؛ اين را طلبه‌ها نوشته بودند به خدمت آقای شربيانی. مرحوم شربيانی بعد از خواندن اين عريضه يا نامه، زيرش نوشته بوده: «خدا مرا مثل آخوند ملّاحسينقلی صوفی کند». اين معلوم است «صوفی‌گری» را به معنی «خداپرستی» گرفته، مسألهٔ موحّد و خداپرست بودن گرفته. انتهی کلام حضرت علّامه. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۱۳ 🔹 @rahesavab
📌 تصوّف (۴) 🔹 از حضرت علّامه سؤال کردم: فرق «عارف» و «صوفی» چيست؟ علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 در اصطلاحِ اين‌ها «صوفی» گويا عارفِ کامل را می‌گويند، که به ترتيبی که استاد ـ به حساب، شيخشان ـ می‌گويند پيش بروند، اين عارف است. و در غالب اصطلاحات، «عارف» از «صوفی» اعمّ است، «صوفی»، کامل را می‌گويند. عارف اعمّ از صوفی، در بعضی اصطلاحات همين‌جور است. در طريقت، هر دو بايد طريقت را داشته باشند، لکن آنی که صوفی از طريقت دارد مرتّب‌تر و کامل‌تر است. 🔹 سؤال: برای نمونه به ملّاحسينقلی می‌شود گفت «صوفی»؟ برای کسی که غرضِ بد ندارد. علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 همين‌طور هم هست. در زمان ملّاحسينقلی، رئيس علمای وقت، مرحوم شَرَبيانی بوده. شربيانی تُرک است، از اطراف سراب، ـ به حساب ـ تُرک است. يک نامه‌ای به ايشان نوشته بودند که آخوند ملّاحسينقلی بساط صوفيّت پهن کرده و طلبه‌ها را فاسد می‌کند؛ اين را طلبه‌ها نوشته بودند به خدمت آقای شربيانی. مرحوم شربيانی بعد از خواندن اين عريضه يا نامه، زيرش نوشته بوده: «خدا مرا مثل آخوند ملّاحسينقلی صوفی کند». اين معلوم است «صوفی‌گری» را به معنی «خداپرستی» گرفته، مسألهٔ موحّد و خداپرست بودن گرفته. انتهیٰ کلام حضرت علّامه. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۱۳ 🔹 @rahe_savab
هدایت شده از راهِ صواب
42.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 حکایاتی شنیدنی از صمت، استعداد و دین‌داری فوق‌العادهٔ آشیخ علی قمی 🎞 شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت ... خیلی از اوقات برای مسئلهٔ صمت، داستان‌هایی از آشیخ علی قمی نقل می‌فرمود، که ایشان کثیرالصّمت بود. 🔹 و از آقای بهجت شنیدم که آشیخ علی قمی از نزدیک حمام هندی، مصاحبه کرد با ملاحسینقلی همدانی تا درِ صحن مطهر حضرت امیر. تغییری کرد عجیب و غریب! 🔹 و آقای لنکرانی آشیخ مجتبی ـ رضوان اللّٰه علیه ـ می‌فرمود: «تمام طبقات، پشت سر آشیخ علی قمی نماز می‌خواندند.» 🔹 این را از آقازاده‌شان شنیدم، آشیخ موسی، که پدر من همهٔ مستحبات را انجام می‌داد. یکی از مستحبات این است که انسان یک سال در مکه یا مدینه یا هر دو زندگی کند. اینم به این قصد که این مستحب را انجام بده رفته بود آنجا مونده بود. اون ایام، مملکت عراق دست دولت عثمانی بود، و یکی از آقازاده‌های آشیخ علی قمی از خانه می‌ره بیرون، شرطه یک تیری می‌زنه ... آشیخ علی هم خبر نداشت. وقتی از مکه برگشت نجف، خانواده‌اش دورش بودند گفت فلانی کو؟ اسم پسرش را آورد. گفتند ایشان رفت تو خیابون شرطهٔ عثمانی تیر زد و ایشان کشته شد ... آشیخ علی افتاد به سجده. سجده‌اش را که تمام کرد، سر بلند کرد، گفت: «بلا هم که از خدا می‌آید شکر لازم دارد.» 💎 ولی آشیخ موسی می‌گفت پدر من نماز شب می‌خوند تو قنوتش همیشه این دعا را می‌کرد: «ربَّنا لا تَجْعَلْ مُصِيبتَنا في دِينِنا» خداوندا مصیبت می‌دی، مصیبت در دین نده که انسان بی‌دین بشه. 🔹 @rahesavab