شاگرد اول کلاس
✍ داود نوروزی:
کوچکترین غلوی نمیکنم، ولی واقعا در محل، خاص بود، در بازی فوتبال خاص بود. بازیهایی داشتیم به نام «شوت یک ضرب» که در این بازی همیشه اول بود. در بازیهای فکری ایشان اعجوبهای برای خودش بود. در خانوادهای مومن و متدین بزرگ شد. البته محله ما اکثریت مذهبی بودند. اکثر اوقات محسن روزه بود و با ما که به استخر میآمد رعایت میکرد که روزهاش باطل نشود. ما از دبستان هم که میرفتیم، چون یک ماه از من بزرگتر بود پایه بالاتر از من درس میخواند با اینکه در مدرسه با هم بودیم، ولی در کلاس هم نبودیم، او در درس هم جزو شاگردهای اول بود. محسن در همان سالها دانشگاه قبول شد و من از همه زودتر ازدواج کردم. از زمان انقلاب به مادرش میگفتند خانم جلسهای. خانوادگی عجیب بودند و عقاید خاص خود را داشتند.
#شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت
@tarighoshohada
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
پنج مرداد سال 1339 در تهران به دنیا آمد. سال 1355 در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته و با ورود به دانشگاه وارد انجمن اسلامی شد، حضور او در انجمن اسلامی زمینه شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی را فراهم کرد. در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نیز از دانشجویان پیشرو بود.
وزوایی در سال 1358 همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات ـ عملیات را به عهده گرفت.
با آغاز جنگ تحمیلی وارد جبهههای غرب کشور شد. در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت 1360 طرحریزی شده بود، محسن وزوایی مسوولیت فرماندهی گردان را برعهده گرفت. او در عملیات بازیدراز نقش ویژهای ایفا کرد و به شدت مجروح شد و پس از بهبودی در عملیات بیت المقدس شرکت کرد.
او در طول سالهای دفاع مقدس به فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر و نیز فرماندهی تیپ سیدالشهدا (ع) منصوب شد.
#شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت
@tarighoshohada
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
علم غیت
✍ابراهیم شفیعی:
در خطوط دفاعی پدافندی و آفندی همیشه شخصا به سینه دشمن میزد این در اصول نظامی عرف نیست، چون یا فرمانده، نیرو را پشتیبانی میکند یا در وسط نیرو قرار میگیرد، ولی محسن در تکتک عملیاتها همیشه نوک پیکان حمله بود. بسیار انسان باهوشی بود و در هر لحظه میتوانست صحنه را تجزیه و تحلیل کند و با فکر و اندیشه بزرگی که داشت مسیر حمله را تعیین میکرد.
11 شهریور، شب عملیات بازیدراز بود، شبانه با محسن برای بچهها سخنرانی کردیم و همه غسل کردند و وصیتنامه نوشتند. میدانستیم عملیات بسیار سختی است، محسن گفت که شفیعی! بچهها خیلی نوربالا میزنند. میخواهی برخی که شهید میشوند را نام ببرم؟ گفتم علم غیب پیدا کردی؟ گفت علم غیب نمیخواهد چهرهها مشخص است. بعد شروع کرد به اسم بردن و گفت اولیاش همین جعفر جواهری است که معاون محسن بود. دومیاش علی طاهری است و تعدادی را نام برد. صبح عملیات خودم را به جعفر رساندم و گفتم مراقب باش، چون درست نوک پیکان عملیات قرار داری و از هر طرف زیر تیربار دشمن هستی. گفت تو به ماندن فکر میکنی و ما به رفتن، تو دعا کن شهید شوم برای ماندنم دعا نکن. خیلی متاثر شدم و به حال خودم تاسف خوردم. یک ربع نگذشته بود که جعفر شهید شد.
#شهید_محسن_وزوایی
#سالروز_شهادت
@tarighoshohada
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #استوری_موشن
▫️فرازی از وصیتنامه #شهید_محسن_وزوایی
🎙 بانوای : #حاج_میثم_مطیعی
@tarighoshohada
🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷