#نقش_زنان_در_جنبش_تنباکو:
شاه از مخالفت #آیت_الله_میرزاحسن_آشتیانی با قرارداد #توتون و تنباکو بر آشفت و سرانجام دستور داد او را به عراق تبعید کنند. #زنان مصمم شدند مانع از تبعید مجتهدشان شوند و لذا دستهدسته به سوی محله سنگلج حرکت نموده و در دارالشرع اجتماع کردند. آنها سپس به طرف بازار آمدند و هر مغازهای را که گشوده می دیدند، بستند. آنگاه با فریاد و فغان روی به ارگ سلطنتی آوردند. مردانی که قبل از زنان در سنگلج و دارالشرع گرد آمده بودند، به دنبال زنان راه افتادند. برخی از مردان برای مراقبت از آنان، در اطراف زنان راه می رفتند. زنان در میدان ارگ به داد و فریاد پرداختند، بهگونهایکه شاه را وحشت فرا گرفت. زنان همچنان فریاد می زدند: «ای خدا می خواهند دین ما را ببرند، علمای ما را بیرون کنند، تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن کنند و دفن کنند، بر جنازه ما فرنگیان نماز بگذارند. نایبالسلطنه کامرانمیرزا، با ملایمت به آنها می گفت: همشیره ها، فرنگی را بیرون می کنیم، هیچ یک از علما را نمی گذاریم بیرون بروند، خاطرتان جمع باشد و... اما پیش از آنکه سخن وی به پایان برسد، زنان او را با داد و فغان فراری دادند. »(سیرجانی، 1362: 378)
به جمعیت #زنان اطلاع رسید #امام_جمعه منصوب #شاه، به تهدید مردم مشغول شده است. از این رو، زنان به مسجد شاه رفتند و او را از منبر به زیر کشیدند. آنها سپس به میدان ارگ بازگشتند و شعارهای وا شریعتا، وا اسلاما، یاعلی و یاحسین آنان در تمام کوچه ها و بازارهای اطراف ارگ به گوش می رسید. شاه بار دیگر با ارسال پیغام، آنان را به آرامش دعوت کرد؛ اما زنان فریاد می زدند: ما شاه نمیخواهیم. در این میان، زنان، وزیر دربار را که به آنها گفته بود چرا دیگر به خانه هایتان نمی روید، به باد کتک گرفتند و به نایب السلطنه که بار دیگر به قصد متفرقکردن زنان آمده بود، حمله بردند و او را وادار به عقب نشینی و فرار به داخل عمارت سلطنتی نمودند. یکی از زیردستان نایب السلطنه که وضع را اینگونه دید، به دستهای از سربازان که به بیپدران معروف بودند، دستور شلیک داد. عده ای از مردان و زنان کشته شدند. پس از آن، مردم به دستور علما متفرق شدند اما روز بعد دوباره بازگشتند و این کار تا لغو قرارداد توتون و تنباکو ادامه یافت. (اعظام قدسی، 1342: 44)
اعتراض زنان به قرارداد رژی، به زنان تهران محدود نماند بلکه زنان دیگر شهرها به ویژه شیراز و تبریز را در بر گرفت. در شیراز، زنان در کنار مردان به اعتراض عمومی دست زدند. زمانیکه حکمران شیراز، روحانی مبارز سید علیاکبر فالاسیری را به خاطر سخن گفتن علیه قرارداد، دستگیر و تبعید کرد، قریب سه الی چهارهزار زن و مرد در شاهچراغ جمع شدند و تعدادی از آنان، به بستن بازار پرداختند. زنان ایلاتی اطراف شیراز هم همراه و همگام با مردان، همه روز تلگرافهای تهدید آمیز به تهران مخابره می کردند. در تبریز، دستهای از زنان مسلح درحالیکه چادر نمازهایی به کمر بسته بودند، به بازار آمدند و بازار را در اعتراض به قرارداد رژی بستند و بهسرعت ناپدید شدند. رهبری این زنان را زینب باجی بر عهده داشت. مأموران بارها کوشیدند بازار را باز نگاه دارند، اما هر بار گروه زینب، با اسلحه و چماق مانع از بازشدن بازار میشد و این کار را تا لغو قرارداد ادامه داد. (کربلایی، بی تا:110)
نویسنده:دکتر مرتضی شیرودی
@tarikh_j