eitaa logo
تارینو
676 دنبال‌کننده
2هزار عکس
805 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی برای خوشبختی رو پیدا کنید. نکته ناب، تلنگر، همسرانه، تربیت فرزند، حال خوب، داستانک و... 🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹 •┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• « تمام» کم‌نظیر بودم، من را معمولاً برای هنرنمایی های خاص می بردند. وقتی در دستان قدرتمند او قرار گرفتم و به بقیه نگاهی انداختم، دیدم چقدر آنها ضعیف تر از من هستند. فقط می توانستند کمی از کار را انجام بدهند. ولی من کار را تمام می کردم. لب های غنچه شده ام را به سمت آسمان گرفتم و پاهایم را محکم به پشتش چسباندم. می رفتیم و من شاد بودم از تاختن اسب ها و سرعتِ رسیدنم تا مقصد. چه فضای سنگینی بود!! چشمانم درست نمی‌دید. قرار بود، من چه کاری را تمام کنم؟؟ بی صبرانه منتظر بودم. وقتی دستان ضمختش را آورد تا من را بیرون بکشد، دلم متلاطم شد. بوسه ای به سر انگشتانش زدم و گفتم: خاکش میکنم، همه چیز را به من بسپار.... با دو دستم دستانش را چسبیدم. او با تمام قدرت، من را در رنگین کمان نفرت گذاشت، کشید و رهایم کرد. میرفتم، ولی، وای بر من.... به کدام سمت و به سوی چه کسی؟؟ سرم را به عقب کشیدم. لب هایم را جمع کردم. می خواستم پاهایم را بر زمین بگذارم، ولی شدت پرتاب شدنم آنقدر زیاد بود که کاری از من بر نمی آمد. من فرو رفتم، در میان گلویی ظریف و نحیف. سرش با رسیدن من، از تنش جدا شد. تمام خونش بر بال های درد نشست و به سوی آسمان رفت. ولی من از قطرات خونش اشک ندامت و حسرت ساختم. لعنت به دستی که من را ساخت... لعنت به دستی که من را در زه کمان گذاشت و رها کرد... لعنت به کسانی که تیر سه شعبه را دیدند و کاری نکردند.... سالهاست در خاک کربلا مدفون شده ام و لبهایم آغشته به خون ۶ ماهه ای بی گناه است. با این لب ها، چطور می توانم نزد خدا از عشق بازی با او بگویم؟ زخمی که من بر قلب حسین زده ام را، هیچ ذره ای از عالم از امروز تا به ابد فراموش نخواهد کرد . ای کاش زمان به عقب برمیگشت.... ✍️به قلم :سرکارخانم آمنه خلیلی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹🏹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳داستان عاشورایی 🖤حضرت علی اصغر🖤 ‌‌‌‌‌‎‌‌‌╔══❖•°💙 °•❖══╗      @tarino   ╚══❖•°💙 °•❖══╝