💢چگونه ننویسیم
رضا بابایی
توانایی و دانایی قلم در سبکباری آن است. قلم راه خود را میداند، کافی است که ما بارهای اضافی را از دوش او برداریم و دست و پای او را از قیدها و بندها آزاد بگذاریم. ما نباید به او بیاموزیم که چگونه بنویسد؛ بلکه ما باید نوشتن را از مهارتهای بالقوۀ قلم بیاموزیم. همین قدر که بدانیم چگونه نباید بنویسیم و قلم را گرانبار از چه قیدهای بیهوده و کلیشهها و عادتها نکنیم، کافی است. قلم، کلمات را بر روی کاغذ میآورد کلمات همدیگر را احضار میکنند و اندیشه میآفرینند و پیش میروند.
خطا است اگر گمان کنیم که نویسنده در ذهن میاندیشد و با قلم مینویسد؛ بلکه او در ذهن مینویسد و با قلم میاندیشد. یعنی آنگاه که شروع میکند به نوشتن، کلمات و جملهها و روابط پنهان و پیدای الفاظ، نویسنده را به جهان هزارتوی معانی میبرند؛ جهانی که پیشتر در ذهن او نبود و اندک اندک بر روی کاغذ شکل میگیرد. هر کلمه تا آنگاه که نوشته نشده است، چند حرف بههمپیوسته است؛ ولی وقتی به روی کاغذ میآید، از طریق پیوندها و خویشاوندها و تداعیها، کلمات دیگر را فرامیخواند و همراه آنها معانی نو خلق میشود. از این رو است که متنها و داستانها و شعرها تا پا به دنیای کاغذ نگذاشتهاند، به بلوغ نمیرسند. بهواقع اندیشه محصول پیوند و دیدار قلم با کاغذ است.
نویسندگان نباید قلم را مجبور به راه و روشی کنند که پیشتر اندیشیدهاند. رهایی و آزادی قلم بر روی کاغذ، پیشاندیشیدههای پراکنده را به اندیشههای بارور و پروار و همگرا تبدیل میکند. ما باید یاد بگیریم که قلم را چگونه آزاد بگذاریم نه اینکه او را چگونه در بند عادتهای فردی و کلیشههای جمعی بکشیم. ما باید بیاموزیم که چگونه ننویسیم و قلم را چگونه به بند نکشیم؛ چگونه نوشتن را او خود میداند. قلم به مثابۀ موجودی زنده و اندیشنده نه ابزاری برای تبدیل تصدیقات ذهنی به گزارههای لفظی، جهانی نامکشوف است که تنها نویسندگان حرفهای به آن راهی دارند. در این جهان، قلم ذهن بیرونی نویسنده است؛ چنانکه ذهن، قلم درونی او است.
منبع: کانون نویسندگان قم - بخشی از«نشست شبی با اهل قلم»
#فن_نگارش
🔅🔅🔅با کانال "ترجمان نور" همراه باشید👇
https://eitaa.com/tarjomane_noor
#فن_نگارش
🔴بازنویسی بهتر از بسیارنویسی (برشی از کتاب اخلاق نگارش)
نویسنده: محمداسفندیاری
نویسنده باید رنج بکشد و عرق از جان بریزد و به مرارت تن بدهد. پاداش باریکنویسی، دقیقخوانی است و کیفر سرسرینویسی، سرسریخوانی. «آنکه باد میکارد، طوفان درو میکند»؛ و آنکه چون باد مینویسد، نوشتهاش به سرعت طوفان خوانده میشود. نویسندهای که مینویسد و میگذرد، خوانندهاش نیز میخواند و میگذرد. اما نویسندهای که در صفحه به صفحۀ کتابش بماند، خواننده نمیتواند از آن بگذرد. هرچه بدون زحمت نوشته شود، بدون لذت خوانده میشود. کشش هر نوشته در گرو کوشش نویسنده است. نویسنده باید مرارت بکشد تا خواننده حلاوت بچشد. جان کَند تا خواننده جان پرورد. رنج بَرد تا خواننده گنج یابد.
پایان این مقاله، پایان سخن نویسنده نیست. پس سخن را با یک سخن کوتاه، کوتاه کنیم که بازنویسی فرصتی است برای نویسنده تا نوشتهاش را بسامانتر کند. دریغ است نویسنده این فرصت را از خود دریغ دارد. پس نویسندگان! بازنویسی کنید.
#101_03_07
🔅🔅🔅با کانال "ترجمان نور" همراه باشید👇
https://eitaa.com/tarjomane_noor