eitaa logo
کنترل شهوت حیوانی حجاب عفاف مهدویت امام زمان منتظر ظهور توبه ترک گناه
117 دنبال‌کننده
592 عکس
30 ویدیو
13 فایل
کنترل شهوت حیوانی حجاب عفاف مهدویت امام زمان منتظر ظهور خودارضایی مستهجن توبه تهاجم فرهنگی قبر برزخ گناه الله جهنم استغفار ذکر دعا خدا انسان اسلام انسانیت محاسبه جهاد و تهذیب نفس سیر و سلوک شهید
مشاهده در ایتا
دانلود
و اگر انتخاب بد بکنه ⇦ جایگاهش در هست و اگه انتخاب خوب بکنه؛ در و فراموش نشه که مسئول همه ی این انتخاب ها 👈خود انسان هست وقتی اسم از انتخاب به میان میاد لازمه اش حداقل داشتن دو چیز در وجود انسان هست یعنی زمانی این انتخاب معنی پیدا میکنه که تمایلات متفاوتی در وجود انسان باشه✔️
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا، زندان مؤمن است و گور ، پناهگاه او و بهشت ، سرانجامش است و دنيا ، بهشت كافر است و گور ، زندان او و آتش ، سرانجامش. دنيا ، زندان مؤمن است؛ چون زندانى ، ناگزير از صبر كردن است. الفردوس : ج 2 ص 230 ح 3107 عن ابن عمر .
مردگان این گونه محشور می‌شوند. امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: جبرییل به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و آن حضرت را به قبرستان بقیع برد، او را کنار قبری آورد و مرده آن قبر را صدا زد که به اذن حق برخیز! مردی که موی سر و صورتش سپید بود از قبر درآمد، از صورتش خاک را می‌زدود و می‌گفت: الحمد للّه و اللّه اکبر، جبرییل به او خطاب کرد: به اذن خدا باز گرد، سپس پیامبر را کنار قبری دیگر آورد و به مرده قبر خطاب کرد: به اجازه خدا برخیز، مردی سیاه روی برخاست و می‌گفت: وا حسرتا، وای از هلاکت و بیچارگی! جبرییل به او گفت: به جایی که بودی به اذن خدا باز گرد، سپس گفت: ای محمد! تمام اموات بدین صورت در قیامت محشور می‌شوند [۱] . ---------- [۱]: ۱) - تفسیر قمی: ۲ / ۲۵۳، کیفیة نفخ الصور ؛ بحار الأنوار: ۷ / ۳۹، باب ۳، حدیث ۸.
حضرت علی: چه بسیارند عبرت ها چه اندک اند عبرت گیرندگان به خاطر عاقبت به خیری خودمون تو این دو روز دنیا تقوا رو رعایت کنیم و معصیت خدا رو نکنیم که فردا روزی تو صحرای محشر پشیمان شده و پیش اهل بیت شرمنده بشیم                   
دیدم مردی از امتم را که بر لبه جهنم ایستاده بود. ولی امیدش به خداآمد واورا نجات داد! دیدم مردی از امتم در آتش افتاد ولی اشکهایی که از ترس خدا ریخته بود آمد واورا از آتش درآورد! دیدم مردی از امتم بر پل صراط می‌لرزید. ولی حسن ظنش به خدا آمد ولرزشش بر طرف شد و از صراط عبور کرد! دیدم مردی ازامتم بر صراط است وگاهی بر سینه اش وگاهی بر دست وپایش می‌رودوگاهی معلق می‌شود. ولی صلوات او بر ما آمد واورا بر پایش ایستاند واز صراط عبورش داد! دیدم مردی از امتم بر در بهشت است ولی در بهشت بسته بود. تا اینکه شهادت لا اله الاّ اللّه آمد ودرها را بازکردند واو وارد بهشت شد! منبع  [کتاب تجربه نزدیک به مرگ (حوادث و اتفاقات کسانی که عالم بعد از مرگ را تجربه کردند)] 
عمروبن وفزع اکبر! هنگامی که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم از غزوه تبوک به مدینه برگشت، عمروبن معدی کرب، نزد اورفت. پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به اوفرمود: ای عمرو! اسلام بیاور تاخداوند تورا از فزع اکبر، ایمن گرداند! عمرو جواب داد: ای محمّد! من از چیزی نمی ترسم! فزع اکبر چیست؟ رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودای عمرو! اینطور نیست که تو خیال می‌کنی! وقتی روز قیامت شود، صیحه ای بگوش خلائق برسد که هر مرده ای زنده شده وهر زنده ای بغیراز کسیکه خدا بخواهد، می‌میرد! سپس صیحه ای دیگر بگوش می‌رسد که همه مردگان، زنده شده ودر صف می‌ایستند وآسمان شکاف برمی دارد وزمین پهن می‌شود وکوهها از هم می‌پاشند وآتش مانندکوه زبانه می‌کشد ودل هر صاحب روحی مگر کسیکه خدابخواهد، از افکار خالی شده وفقط بفکر خودش می‌افتد. آنوقت توای عمرو! در آنروز چه می‌کنی؟ جواب داد: من امر بزرگی را از تو شنیدم! سپس ایمان آوردوقومش نیز ایمان آوردند!  [کتاب تجربه نزدیک به مرگ] 
رسول الله صلی اله علیه و آله فرمود: قرآن را فرا بگیرید که قرآن در روز قیامت نزد صاحبش، یعنی کسی که آن را یاد گرفته و بدان کار بسته، در چهره جوانی نیکو روی رنگ برگشته می‌آید، پس بدو می‌گوید: من بودم آن که شبت را بیدار می‌داشتم، و روزهایت را تشنه می‌داشتم، و آب دهانت را خشک می‌داشتم، و اشکت را روان می‌داشتم، هر کجا باشی من با توام، هر بازرگانی در پی بازرگانی خود است، و من امروز برای تو در پی بازرگانی و سودا گری ام. مژده دریاب که کرامتی از خدای عزوجل برایت خواهد بود. پس تاجی آورند و بر سرش نهند، و امان به دست راست او عطا شود و جاودانی در بهشت‌ها به دست چپ او، و به دو حله خلعت پوشانده شود؛ سپس بدو گفته شود: بخوان قرآن را و بالا برو؛ پس هر بار که آیتی را قرائت کرد درجه ای بالا رود؛ و پدر و مادرش اگر مومن باشند به دو حله خلعت پوشانده شوند. پس از آن بدانان گویند: این پاداش شماست که به فرزند خود تعلیم داده اید. [۱] ---------- [۱]: - انسان و قرآن، ص۸۱ و ۸۲.
ضمانت کرد امام صادق بهشت را برای همسایه ابوبصیر: ابن شهر آشوب از ابوبصیر روایت کرده که من همسایه ای داشتم که از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست کرده بود و کنیزان مغنّیه گرفته بود و پیوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عیش و طرب آراسته و شراب می‌خورد و مغنّیات برای او می‌خواندند و به جهت مجاورت با او پیوسته من در اذیت و صدمه بودم از شنیدن این منکرات لاجرم چند دفعه به سوی او شکایت کردم او مرتدع نشد بالاخره در این باب اصرار و مبالغه بی حد کردم جواب گفت من را، که ای مرد! من مردی هستم مبتلا و اسیر شیطان و هوا و تو مردی هستی معافی، پس اگر حال مرا عرضه داری خدمت صاحب یعنی حضرت صادق علیه السلام امید می‌رود که خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد، ابوبصیر گفت کلام آن مرد در من اثر کرد پس صبر کردم تا هنگامی که از کوفه به مدینه رفتم چون شرفیاب شدم خدمت امام علیه السلام حال همسایه را برای آن جناب نقل کردم فرمود: هنگامی که به کوفه برگشتی آن مرد به دیدن تو می‌آید پس بگو به او که جعفر بن محمّد می‌گوید ترک کن آنچه را که به جا می‌آوری از منکرات الهی تا من ضامن تو شوم از برای تو بر خدا بهشت را. پس چون به کوفه مراجعت کردم مردمان به دیدن من آمدند آن مرد نیز به دیدن من آمد، چون خواست برود من او را نگاه داشتم تا آنکه منزلم از واردین خالی شد، پس گفتم او را، ای مرد! همانا من حال ترا به جناب صادق علیه السلام عرض کردم، فرمود که او را سلام برسان و بگو ترک کند آن حال خود را و من ضامن می‌شوم بهشت را برای او، آن مرد از شنیدن این کلمات گریست و گفت: ترا به خدا سوگند که جعفر بن محمّد علیه السلام چنین گفت؟ من قسم یاد کردم که چنین فرمود، گفت همین بس است مرا، این بگفت و برفت. پس چند روزی که گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبید، چون در خانه او رفتم دیدم برهنه در پشت در است و می‌گوید: ای ابوبصیر! آنچه در منزل خود از اموال داشتم بیرون کردم و الا ن برهنه و عریانم چنانکه مشاهده می‌کنی، چون حال آن مرد را دیدم نزد برادران دینی خود رفتم و از برای او لباس جمع کردم و او را به آن پوشانیدم، چند روز نگذشت که باز به سوی من فرستاد که من علیل شده‌ام به نزد من بیا، پس من پیوسته به نزد او می‌رفتم و می‌آمدم و معالجه می‌کردم او را تا هنگامی که مرگش در رسید، من در بالین او نشسته بودم و او مشغول به جان کندن بود که ناگاه غشی او را عارض شد چون به هوش آمد گفت: ای ابوبصیر! صاحبت حضرت جعفر بن محمّد علیه السلام وفا کرد برای من به آنچه فرموده بود این بگفت و دنیا را وداع نمود. پس از مردن او، چون به سفر حج رفتم همین که مدینه رسیدم خواستم خدمت امام خود برسم در خانه استیذان نمودن و داخل شدم چون داخل خانه شدم یک پایم در دالان بود و یک پایم در صحن خانه که حضرت صادق علیه السلام از داخل اطاق مرا صدا زد ای ابوبصیر ما وفا کردیم برای رفیقت آنچه را که ضامن شده بودیم. [۱] ---------- [۱]: ۳۳. - (نجم الثاقب) ص ۱۴۵.  [منتهی الامال] 
قسمت سوم و آخر در آن سال به حج رفتم، پس از حج برای زیارت قبر پیامبر و ملاقات با امام صادق علیه السلام به مدینه مشرّف شدم، چون به دیدن امام رفتم یک پایم در اطاق و پای دیگرم بیرون بود که حضرت صادق علیه السلام به من فرمودند: ابو بصیر، من نسبت به همسایه ات به وعده ای که داده بودم وفا کردم[1]! پی نوشت [1] كشف الغمة: 2/ 194؛ بحار الأنوار: 47/ 145، باب 5، حديث 199.
به سند معتبر از حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه منقول است كه فرمود كه: بهشت را هشت در است. از يك در پيغمبران و صديقان داخل مى شوند، و از در ديگر شهيدان و صالحان داخل مى شوند، و از پنج در شيعيان و دوستان ما داخل مى شوند. و من مى ايستم بر صراط و دعا مى كنم و مى گويم كه: خداوندا به سلامت بگذران شيعيان و دوستان مرا و هر كه مرا ياورى كرده و به امامت من اعتقاد داشته است در دار دنيا. در آن حال ندا از منتهاى عرش الهى در رسد كه: دعاى تو را مستجاب كرديم و تو را شفاعت داديم در شيعيان تو. پس هر يك از شيعيان و دوستان من و آنان كه ياورى من كرده اند و با دشمنان من جهاد كرده اند به كردار يا گفتار، شفاعت كنند هفتادهزار كس از همسايگان و خويشان و دوستان خود را. و از در هشتم ساير مسلمانان داخل مى شوند از آن جماعتى كه اقرار به شهادتين داشته باشند و در دل ايشان به قدر ذره اى از بغض ما اهل بيت نباشد.  [عین الحیات - صفحه۷۵۵] 
بهشت به پرهیزکاران میرسد کسانی که از لذت حرام و گناه و معصیت چشم پوشی کردند و سرای آخرت خودشون رو سعادت ابدی قرار دادند