°•✨| ترک گناه |✨•°
قسمت 95 رمان سجاده صبر اما خودش هم میدونست که داره دروغ میگه، تابلوی منظره غروب رو برای مهران سفارش
قسمت 96 رمان سجاده صبر🌺🍃
ناخودآگاه چشمهاشون باز میشد. فاطمه اصراری برای نماز خوندنشون نداشت، فقط اصرار داشت باور کنند که
خدایی که خالق اونهاست، ارزش بندگی داره و همیشه و همه جا از کوچکترین تا بزرگترین نعمتها رو براشون
میشمرد تا بدونن هر چه داریم از اوست.
علی فورا از جاش بلند شد و مثل همیشه گفت: منم دلم میخواد حرف بزنم
پشت سرش ریحانه بلند شد. و هر سه به سمت سجاده عبادت حرکت کردند ...
سهیل که با صدای جیغ جیغ بچه ها از خواب بیدار شده بود، چشمهاش رو مالید و ساعت رو نگاه کرد، هنوز چهار و
نیم صبح بود، توی دلش گفت: باز این فاطمه همه رو واسه نماز به صف کرده.
لبخندی زد و بی خیال غلطی توی رخت خواب زد و خواست دوباره بخوابه که صدای ریحانه که هیچ وقت نمی
تونست یواش حرف بزنه رو شنید که میگفت: مامان خدا اگه منو دوست داره چرا کاری کرد که عروسکم پاش
بشکنه؟
سهیل خندید و با خودش گفت: دخترک ساده من، خدا چیکار به عروسک تو داره
اما صدای فاطمه اونو از افکارش بیرون آورد و سهیل ساکت به حرفهای همسرش گوش داد، فاطمه گفت:
-یه روزی یک خانواده ای با هم دیگه رفتن سوار کشتی شدن که برن مسافرت
-عین اون دفعه که ما رفتیم کیش؟
علی پابرهنه پرید وسط حرف و گفت: آره دیگه، پس کی؟
فاطمه ادامه داد: آره عین همون، بعد وسط راه که بودن دختر کوچولوشون هی غر میزد که این کشتی خیلی زشته،
خیلی کثیفه، خیلی به درد نخوره و اینا ... رئیس کشتی که از حرفهای این دختره عصبانی شد دستور داد همشون
همونجا سوار قایق شن و از کشتی جدا شن، اما قایق خیلی کوچیکتر از کشتی بود، هم کوچیکتر، هم کثیف تر، هم
زشت تر... خالصه دختر کوچولوی قصه ما که حاال قدر اون کشتی رو میدونست از رئیس کشتی خواست که اجازه بده
برگردن توی کشتی، رئیسم که فهمیده بود دخترک پشیمونه قبول کرد... اما وقتی که دختر کوچولو توی کشتی اومد
دیگه به نظرش اون کشتی زشت و کثیف نمی اومد، به نظرش خیلی هم قشنگ و خوب بود... بعدم بهش گفت باید
مواظب باشی دیگه از چیزی که همین جوری بهت دادم ایراد نگیری تا من مجبور نشم بفرستمت توی قایق تا قدر
این کشتی رو بدونی...
بعد چند لحظه سکوت کرد تا ریحانه و علی به داستانش فکر کنن و ادامه داد: یادته همش میگفتی چقدر موهای
عروسکم بد رنگه؟ ... وقتی خدا بهت یک عروسک خوشگل داد، اگه ازش تشکر نکنی، اگه از اون چیزی که خدا
بهت داد مراقبت نکنی، ممکنه خدا به خاطر اینکه تو قدر عروسکت رو بیشتر بدونی پاشو بشکنه، تا اون وقت بفهمی
#طرح_اختصاصی_کانال
هرروز ساعت #10باماهمراه باشید
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹
4_1554629768.mp3
1.99M
🎧🎧
⏰ 2 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ دو نگاه متفاوت به دنیا
🔹 دنیا درکلام امیرالمومنین (ع)
دنیای مذموم دنیای ممدوح
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجیب ترین ماجرای پسر دایی دختر عمه ❌
تنها شدن جوانِ مومن با دختر عمه اش در خانه...
#پیشنهاد_دانلود
#حتما_ببینید
@tarkgonah1
🌸🍃🌸🍃🌸
🔻 #تلنگر 🔻
💎يــا صاحـــب الـــزمــــان💎
✨آقاي من !
✨مــولاي مـن !
💢از قدیم گفته اند
خلايق هر چه لایق بي راه نگفته اند .
اقرار می کنيم هنوز لياقت حضور در محضر شما را پيدا نکرده ايم
🔶که اگرغیر از اين بود
هم اينک در زمان #ظهور و در حضور شما به سرمي برديم
♦️از ماســت که برماســــت♦️
❎آري، ما مستحق بلاي غيبت هستم
سزاوار چنین سر.نوشتي هستیم ؛
تو را نخواسته ايم ؛ به بي امامي " عادت " کرده ايم !!!
🤔هنوز باورمان نشده
☑️تا تو نيايي #گره از کار #بشر ، وا نمی شود
❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣
#یا_مهدی_علیه_السلام
🌸🍃🌸🍃🌸
💠🔹 @tarkgonah1🔹💠
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ
🎤 استاد #رائفی_پور
💚 امام مهربانی ها ..
ببینی حالت عوض میشه.امتحان کن
عالیه ...
#نشر_صدقه_جاریه
@tarkgonah1
YEKNET.IR -ghashangtarin-karimi.mp3
2.83M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃بیا مسافر غریب صحرا
🍃قشنگ ترین یوسف زهرا
💔 #جمعه_های_دلتنگی
😔😔😔آقا بیا 🙏😭