در ٤٠ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند (حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می آوردند.)
در ٥٠ سالگی زشت و زیبا مثل همند ( مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک ها و لک هاي تیره رو نمیشه مخفی کرد.)
در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند (بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رییسش اجتناب می کنه.)
در ٧٠سالگی خونه ی بزرگ و کوچک مثل همند (تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه)
در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند (حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین نمی دونین کجا خرجش کنین)
در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند (بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين )
✔️زندگی رو آسون بگیرین. هیچ معمایی نیست که بخواید حلش کنین.
در طولانی مدت همه ی ما مثل همیم.
پس تمام فشارهای زندگی رو ✔️فراموش کن و ازش لذت ببر....!!!!
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹
✅دنیا دار مکافات است عبرت بگیریم
این قصه را پلیسی عراقی روایت می کند که خود شاهد ماجرا بوده است ؛
میگفت :
مردی بود که #قصابی داشت ، هر روز حیوانی را سر می برید و به فروش می رساند ....
در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ...
به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند واورا متهم به کشتن آن زن نمودند ، پلیس او را برای تحقیقات به اداره برد و هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است و قضیه چنین نیست و قصد کمک داشته است حرفش را باور نکردند ...
دو ماه را در زندان سپری کرد و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ...
مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ...
من قبلا در رودخانه با قایق کار می کردم و مردم را از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می رساندم ..اما یک روز زنی را سوار کردم که آن زن بسیار زیبا بود و من در فکرش افتادم ...
به خواستگاریش رفتم واو نپذیرفت تا اینکه یک سال گذشت و باز آن زن سوار قایقم شد و بچه ای را که پسرش بود همراه داشت ...
من به او گفتم اگر خودت را در اختیارم نگذاری فرزندت را در آب غرق می کنم واو نپذیرفت و من سر فرزندش را در آب کردم ...
آن زن با تمام توان خود فریاد می کشید اما فایده ای نداشت زیرا که کسی صدایش را نمی شنید ..
پسر زیر آب صدایش قطع شد .. ومن او را در آب انداختم .
سپس آن زن را کشتم و اورا نیز به آب انداختم ...
در آن موقع کسی نفهمید و امروز این جزای همان کار است که می بینم ...
....اما این زن را من نکشته ام پس دنبال قاتل او بگردید....
📚از مجموعه قصه های واقعی
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹
📛شاید گناه کردی اما...
⚛تو هنوز #زنده_ای 🏃
♻️تو داری نفس میکشی🗣
⚠️تو هنوز اختیار داری
💢تو میتونی برگردی..
🚧پس برگرد تا دیر نشده⚰
💡همین امروز...
💚با اولین گام 👣
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
⚫️ #تلنگـــــــر 💔
⚠️این روزها توی این #دنیای_مجازی همه دغدغه شون این شده که #like بیشتری بگیرن😏 و #fallower های بیشتری داشته باشن😳 و کسی #block شون نکنه❌
❔ی سوال برام پیش اومده?
⚠️توی دنیای واقعی مون آیا تا حالا #like خدا برامون اولویت داشته❓❕🤔
تاحالا از ترس اینکه خدا #block مون کنه،از #گناه دست کشیدیم⁉️😞
تاحالا #follower هامون رو از فیلتر #نگاه_خدا رد کردیم🤔❓
💔خدایی،خدامون خیلی #غریبه😔
📛دوره زمونه ی ما دوره ای شده ک آدم ها توی خیالات و پُست های خودشون #انسانیت و #ایمان دارند👌🏻
ولی در عمل ,,,,,متاسفانه نه😔
📛وقتش نیست پامونو از این فضای غیرحقیقی بیرون بکشیم
و ب دنیای واقعی برگردیم
📛شاید ته زندگی مون یکی #block مون کرده باشه
یکی مثل #خدا...😭
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
✨طــــعــــم ترڪـ گُنـــاه😍✌️🏻
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
°•✨| ترک گناه |✨•°
قسمت #154رمان سجاده صبر 🌸🍃 سهیل با یک لیوان آب وارد شد و به سمت فاطمه گرفت. فاطمه آب رو نوشید و تشک
قسمت #155رمان سجاده صبر🌻🌿
توی بیمارستان منتظر نشسته بودند تا نوبتشون برسه، سهیل سکوت کرده بود و دست به سینه نشسته بود وبا اخم به
رو به رو نگاه میکرد، فاطمه که دل دردش آزارش میداد گاه گاهی به سهیل نگاه میکرد و میخواست چیزی بگه اما
حالت صورت سهیل مانع حرف زدنش میشد، آخر طاقت نیاورد و آروم صداش کرد:
-سهیل
سهیل برگشت و نگاه غضبناکی بهش انداخت
فاطمه گفت: میذاری حرف بزنم؟
نگاه همراه با سکوت سهیل بهش فهموند که ادامه بده
-من که از قصد نمی خواستم این جوری بشه ... باور کن دیشب که میخواستم بهت بگم خون ریزی قطع شد، تو هم
که خیلی خسته بودی و میدونستم گفتنش به تو هیچ فایده ای جز نگران کردنت نداره ...
سهیل سرش رو به نشانه تاسف تکون داد و چیزی نگفت...
فاطمه که فرصت رو مناسب دید دوباره گفت: در ضمن مگه قرارمون نبود بچه تربیت کنیم نه اینکه فقط به دنیا
بیاریم؟ ... مگه قرار نبود تمام زندگیمون رو بذاریم برای تربیت بچه ها؟ مگه وقتی ازدواج کردیم، به هم دیگه قول
ندادیم تا زمانی که آمادگی تربیت کردن یک بچه رو نداشتیم بچه دار نشیم ... خوب چرا داری میزنی زیرش؟ من
الان آمادگی تربیت کردن یک بچه رو ندارم
سهیل سرش رو برگردوند و با خونسردی گفت: تو یک بچه دیگه داری، بخوای یا نخوای باید در خودت این آمادگی
رو ایجاد کنی، پس فکر نکنم مشکلی باشه
-اما...
صدای منشی بلند شد: خانم شاه حسینی
سهیل بلند شد و فاطمه با حالت زار نگاهی به منشی کرد و پشت سر سهیل بلند شد و هر دو وارد اتاق شدند، بعد از
سلام کردن و گفتن مشکلشون، خانم دکتر رو به فاطمه کرد و گفت:
-بچه چندمتونه؟
-سوم
-خوبه، دل درد دارید?
#طرح_اختصاصی_کانال
هرروز #ساعت10باماهمراه باشید
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹
°•✨| ترک گناه |✨•°
🔵 #راهکارهای_اصلی_ترک_خودارضایی 🔻🔰قسمت اول🔰🔻 💬✍🏻 اولین قدم ترک خودارضایی، تصمیم جدی به ترک این اعتی
🔵 #راهکارهای_اصلی_ترک_خودارضایی
🔻🔰قسمت دوم🔰🔻
⚡️قدم بعدی توکــــــــــله...⚡️
💬✍🏻 توکل یعنی از هیچ چیزی جز خدا نترسی...
❌نه حرف دوستات...
❌نه تمسخرهاشون...
❌نه از سرزنش دیگران...
⚠️فقط از خدا بترس؛ ببین داره نگات میکنه😓😥
♨️خیلی شرم آوره آدم جلوی چشم بزرگترین و بهترین وجود عالم خودارضایی کنه😱😰😩
⚡️جلوی پدر و مادرت که تورو به دنیا آوردن حتی به گناه فکر هم نمیکنی اما جلوی کسیکه تو رو آفریده چی⁉️😓
🔰این نکته هم یادت باشه :
🀄️هر وقت که گناه کردی، قبلش یاد خدا رو از دلت دور کردی و شیطان جاشو گرفت...
📌پس یاد خدا رو همیشه تو دلت داشته باش تا جایی برای #شیطان و خودارضایی باقی نمونه😉
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
🔴 #تلنگـــر انهـ•••
☜خوشـا بہ حال زلیخـا...
☜عاشـق ڪہ شد...⇣
خـدا را پیدا ڪرد...❕❗️
☜ ما ڪہ ...
☜عاشـق مے شویم...⇣
خدا را گم مے ڪنیم...‼️😞
#من_از_تو_بہ_خدا_رسیدمღ
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
°•✨| ترک گناه |✨•°
قسمت #155رمان سجاده صبر🌻🌿 توی بیمارستان منتظر نشسته بودند تا نوبتشون برسه، سهیل سکوت کرده بود و دس
قسمت #156 رمان سجاده صبر🌸🌿
اینکه اون لحظه داشت از دل درد به خودش میپیچید، اما از ترس سهیل گفت: نه زیاد
سهیل که سکوت کرده بود نگاه ترسناکی به فاطمه کرد که فاطمه فورا حرفش رو اصلاح کرد و آروم گفت: یک کم
سهیل چشم غره ای بهش کرد، اما فاطمه فورا سرش رو پایین انداخت، خانم دکتر ازش خواست روی تخت دراز
بکشه، فاطمه هم بلند شد و رفت که سهیل رو کرد به خانم دکتر و گفت: خانم دکتر همسر من سر به دنیا اومدن بچه
قبلیمون هم خیلی اذیت شد، این دفعه هم چند روزه که فعالیت زیادی کرده، برخلاف چیزی هم که به شما گفتند دل
درد شدیدی دارند، من نگرانشم
خانم دکتر سری تکون داد و برای معاینه فاطمه رفت ...
-زیاد نمیشه امیدوار بود، خانمتون خیلی ضعیف هستند.
سهیل دستش رو روی صورتش کشید و با درموندگی گفت: باید چیکار کنیم؟
-از همین امروز خانمتون باید استراحت مطلق باشن، گرچه امید زیادی نیست، اما به هر حال میتونید دعا کنید
بعد از نوشتن نسخه دفترچه رو به سمت سهیل گرفت و سهیل و فاطمه با هم از مطب خارج شدند، فاطمه از دل درد
نمیتونست راه بره، سهیل دستش رو گرفته بود و آروم به سمت در بیمارستان حرکت میکردند، هیچ حرفی بینشون
رد و بدل نمیشد...
-سلام مادرجون، حال شما خوبه ... ممنون ... شما چطورین؟ ... بله، فاطمه و ریحانه هم خوبن ... شکر سالم میرسونن
.. غرض از مزاحمت اینه که میخواستم یک خبر خوب بهتون بدم ... بله خیره ... فاطمه بارداره ...
فاطمه که توی ماشین در حال حرکت، کنار سهیل نشسته بود، به مکالمه سهیل با مادرش گوش میداد، آروم اشک
میریخت، دل درد زیادی داشت، از طرفی هم دکتر گفته بود حداقل یک ماه استراحت مطلق داشته باشه و حالا سهیل
بر خلاف میل اون قضیه رو به مادرش گفته بود و ازش خواسته بود برای مراقبت از فاطمه بیاد ...
سهیل بعد از حرف زدن گوشی رو به سمت فاطمه گرفت و گفت: مامانت می خواد باهات حرف بزنه
فاطمه اشکهاش رو پاک کرد و گوشی موبایل رو گرفت ، نفسی کشید و سعی کرد آروم بشه و گفت: سلام مامان
جون
-سلام عزیزم، خدا رو شکر، خدا رو شکر، دیدی خدا خودش همه چیزو حل میکنه؟ دیدی چه نعمتی بهت داد؟
مبارکت باشه دخترم
فاطمه که دلش نمی خواست یکهو بزنه تو ذوق مادرش فقط گفت: مرسی
#طرح_اختصاصی_کانال
هرروز ساعت #10باماهمراه باشید
🌹✨🌹✨🌹
@tarkgonah1
🌹✨🌹✨🌹
°❁🍂🍁❁🍂🍁❁🍂🍁❁°
°🍂🍁❁🍂🍁❁°
°❁🍂🍁❁°
°🍂🍁❁°
°❁°
⚛ #تلنگر
•
💐سلام دوستان خوبم..
🤔واقعا تعجب میکنم از بعضی ها..
میخوان توبه و ترک گناه کنن اما حتی نمیدونن موفقیت یعنی چی…‼️⁉️
•
👈موفقیت یعنی اگه شکست خوردی، نا امید نشی!
اصلا من یه تعریف بهتر از موفقیت دارم...👌
◇ببینید …موفق واقعی کیه❓🔅خدا🔅
•
🔅خدا موفق واقعیه🔅
●پس نخواید به موفقیت برسید❗️ همین که در مسیر باشی موفقی⚠️
•
♨️خیلی ها میگن هر کار میکنیم دلمون راضی نمیشه و همیشه حس میکنیم به جایی نرسیدیم...
•
•من میگم: عزیزم …موفق واقعی خداست…تو همین که در مسیر باشی موفقی👉
•
°خیلی ها میگن: ما هی توبه میشکنیم…
•
•من میگم: عزیزم …موفق واقعی خداست…تو همین که در مسیر باشی موفقی..👉
•
👀ببین‼️
🍃گریه کن اما گام بردار👉
🍃غر بزن اما گام بردار👉
•
⚠️⚠️ایست نکن❌‼️
🔴تو روزای بی انگیزگی اشکال نداره که کم کم کم کم راه بری اما هیچ موقع ایست نکن...🔴🚨
🎊تو موفقی رفیق👏🎊
⚠️خودارضائی=مرگ خاموش⚠️
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
°•✨| ترک گناه |✨•°
🔵 #راهکارهای_اصلی_ترک_خودارضایی 🔻🔰قسمت دوم🔰🔻 ⚡️قدم بعدی توکــــــــــله...⚡️ 💬✍🏻 توکل یعنی از هیچ
🔵#راهکارهای_اصلی_ترک_خودارضایی
🔻🔰قسمت سوم🔰🔻
🌀قدم سوم در ترک خود ارضایی، دوری از تنهاییه؛👤❌
💬✍🏻 بیشتر کساییکه خودارضایی میکنن، بخاطر تنهایی بیش از اندازه درگیر این گناه میشن؛ پس تا میتونی سعی کن از تنهایی فاصله بگیری؛
💈میتونی پیش خانوادت یا با دوستان پاک و خوبت باشی و یا اگه کسی تو خونه نیست و حوصله بیرون رفتنو نداری، بهتره خودتو با چیزای مختلف مثل بازیهای گوشی و کامپیوتر یا هر دستگاه سرگرمی دیگه مشغول کنی یا هر بازی دیگه فقط حلال باشه و تحریکت نکنه...
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1