بازی شیطان.mp3
1.4M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥بازی شیطان!
▫️شیطان همیشه با گناه حمله نمیکنه؛
⚠️ گاهی همون اعمال خوبی که بهشون دلخوشیم اسباب بازیِ شیطان برای سرگرم کردنِ ماست❗
#آیتالله_جوادی_آملی
°•| ترک گناه |🏴•°
🌸🌸🌸🌸🌸 🔥#مزد_خون 🔥 #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_و_سوم سوالی گفتم؛ اینجا فقط بخاطر نگفتن لعن مملکت اسلام
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔥#مزد _خون 🔥
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_سی_و_چهارم
بعد هم ساکت شد.... سکوتی سنگین...
در همون حال کمکش دیگ غذا رو جابه جا کردم و بدون اینکه حرفی بزنیم مشغول به ظرف کردن غذا شدیم...
کاملا مشخص بود با حرفهایی که بینمون رد و بدل شده بود ذهن و فکر هر دوتامون حسابی درگیر شده!
احساس میکردم دیگه واقعا برام موندن در چنین مکانی غیر قابل تحمله و طاقتم طاق شد، به بهانه ی دیر وقت شدن به منصور گفتم باید برم.
مشخص بود اون هم توقع شنیدن چنین حرفهایی رو از من نداشت و شاید با خودش فکر میکرد هنوز برای پذیرفتن حرفهاش نه با منطق که با اجبار محبت هاش زود بود و باید کمی بیشتر صبر کرده بود که من درست اسیر محبت و مدیون مرامش بشم تا جایی که برام مهم نباشه و بی چون و چرا حرفاش را بپذیرم درست مثل همون کاری که به سر این جوونهای معصوم میدادن!
هنوز ناراحتی توی چهرهاش هویدا بود اما بدون اینکه ممانعتی کنه، چند پرس غذا به طرفم داد تا بگیرم و همراه خودم ببرم برای خانواده، بعد هم دستش رو آورد بالا و گفت: یاعلی برادر...
ناچار غذاها رو میگیرم و راه می افتم میام بیرون، چون تازه فهمیده بودم تبرکی چه تفکری رو تا حالا میخوردم! دوست نداشتم غذا رو ببرم خونه، با خودم درگیر بودم که با این غذا ها چکار کنم؟
هنوز از کوچه ی هیئت خارج نشد بودم که پیرزنی جلوم رو گرفت و گفت: حاج آقا کجا غذای نذری میدن؟
ظرفهای غذا رو دادم به سمتش و گفتم بفرمایید حاج خانم ، دعا کنید عاقبت بخیر بشیم و دیگه منتظر حرفی نموندم و راه افتادم...
تا رسیدن به خونه چندین بار حرفهای منصور رو مرور کردم و با خودم فکر میکردم واقعا چقدر صبر کرد تا توی یه موقعیت خاص و با یه پیشنهاد وسوسه برانگیز، این حرفها رو به من بزنه که من راحت بپذیرم!
حالا خوب مفهوم حرفهای سیدهادی رو می فهمم که گفت: ذبح تفکر! مثل ذبح سر انسان نیست! که درد و سر و صداش بلند شه! کم کم و با روش های خاص انجام میشه!
دستی به محاسنم کشیدم و با ناراحتی به خودم نهیب زدم و گفتم: یعنی خاک عالم تو سر یزید، آخه مرتضی چرا اینقدر دیر اصل مطلب رو گرفتی! سید به من گفت: هر محبتی نشانه ی دوستی نیست ولی من توجه نکردم!
همه چیز رو که آدم نباید تجربه کنه! یکم دیگه پیش رفته بودم خیلی احتمال داشت منم تفکراتم چپ کنه! نفس عمیقی کشیدم و خداروشکر کردم که از چاله به چاه نیفتادم!
درست بود که خیلی بهم ریختم و باورش برام سخت بود که شیخ منصور اینقدر راحت به قدرت عقلش پشت پا بزنه! اما یه انگیزه ی قوی درونم بوجود اومده بود برای اینکه مصمم تر برای اهدافی که اومدم قم تلاش کنم...
حقیقتا فکر میکردم با جوابهایی منطقی که به منصور دادم که کاملا مشهود بود ناراحت شد چون اصلا به ذائقه اش خوش نیومد، کلا بی خیالم بشه، اما در کمال تعجب دیدم فردا صبح باهام تماس گرفت!
دو دل بودم جوابش رو بدم یا نه!
پیش خودم می گفتم : ما دیگه حرفی نداریم که با هم بزنیم چرا با من تماس گرفته؟!
از یه طرف هم، چون خودش گفت سر یه فرصت مناسب بشینیم با هم صحبت کنیم، فکر کردم شاید بخواد بشینه و منطقی حرف بزنه!
در نهایت تصمیم گرفتم جوابش رو برای آخرین بار بدم ببینم چی میگه!
در کمال تحیر و تعجب دیدم برگشت بهم گفت:....
🍁نویسنده:سیده زهرا بهادر 🍁
🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت تهمت زدن☝️
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
#تلنگرانه
امروزچادربانوانازعبایمنباارزشتراست
بانوانباحفظِحجاببرترخود
مروجدیناسلامهستند !🌱'
[ #آیتاللّٰھ گلپایگانۍ ]
{🌸💞} ☜ #حجاب
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
• تو بیا
روی خودت را به منِ خسته نشان ده
گیرم آن لحظه
بمیرم، به تماشات میارزد...:)))
#سهشنبه_های_مهدوی💛
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان✋🏻
#امام_زمان
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
✨آیٺ الله بهجٺ (ره) :
هرقدر ڪہ نمازهایٺ منظم
و اول وقٺ باشد ؛!
امور زندگیٺ
هم تنظیم خواهد شد✨
مگر نمےدانے ڪہ رستگارے و
سعادٺ با نماز قرین شده اسٺ؟🕊
🕊التماسدعای...فرج🕊
💫.. #دماذانی 🕊
💫.. #منتظر 🕊
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
「📮🌸」
✘غم بیجا..!
شیطان از غمگین بودن و غصه خوردن ما خوشحال میشود و شادی ما را دوست ندارد، مگر غم مفیدی که آخرش دلخوشی و نشاط باشد. خدا از شاد بودن ما خوشحال میشود مگر آنکه آخرش اندوه باشد. وقتی بیجا غمگین شدی، از خدا عذرخواهی کن که ناراحتش کردی و با شاد بودن خوشحالش کن و از شیطان انتقام بگیر..
✦استاد پناهیان
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی
عنایت ویژه به یک آهنگر به خاطر ترک گناه 🙂💓
(پیشنهاد دانلود)
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1