#زندگی_به_همین_سادگی ۱
💠ارتباط موفق
صمیمیت در ارتباط
هم نردبانه و هم سُرسُره.
👈اگه صمیمیت
به توهین،بداخلاقی،بدزبانی، کنایه و... آلوده بشه؛
از رابطه تون
سرسره ای میسازه برای سقوط❗️
14000216-21-hale-khoob-Low.mp3
8.42M
حال خوب
#جلسهبیستویکم
استادپناهیان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿در محضر آیت الله شجاعی (ره)
👌میزان نماز است
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم»😔
انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود😫
پـــرسیدم: «واسه چی؟»🤔
گــفت:چــرا مــواظب #بیتالمال
نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟!
همهش امانته!🤨
گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟😖
دستش را باز کرد چهار تا حبّه قند
خاکی تـوی دستش بود دم در چادر
تدارڪات پیدا ڪرده بود!✨
#شهید_مهدی_باکری
‹ 💔🌷 ⇢ #شهیدانه ›
‹🌿✨ ⇢ #اخلاق_شهدا ›
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•✨| ترک گناه |✨•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۱۳۵ جعفر جنگروی از دوســتان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل ات
😜کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۱۳۶
بعد متوجه اسلحه كمري جعفر شدند! ديگر هر چه ميگفت كسي اهميت
نميداد و...
تقريبًا نيم ســاعت بعد مســئول گروه آمد و حاج جعفر را شــناخت. كلي
معــذرت خواهي كــرد و به بچههــاي گروهش گفت: ايشــون، حاج جعفر
جنگروي از فرماندهان لشگر سيدالشهداء هستند.
بچههاي گروه، با خجالت از ايشــان معذرت خواهي كردند. جعفر هم كه
خيلي عصباني شده بود، بدون اينكه حرفي بزند اسلحهاش را تحويل گرفت و
سوار موتور شد و حركت كرد.
كمي جلوتر كه آمد ابراهيم را ديد. در پيادهرو ايستاده و شديد ميخنديد!
تازه فهميد كه چه اتفاقي افتاده.
ابراهيم جلو آمد، جعفر را بغل كرد و بوســيد. اخمهاي جعفر بازشد. او هم
خندهاش گرفت. خدا را شكر با خنده همه چيز تمام شد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۱۳۷
علي صادقي:
براي مراســم ختم شهيد شهبازي راهي يكي از شهرهاي مرزي شديم. طبق
روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار ميشد.
ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن ميآوردند! با شســتن دستهاي آنان،
مراسم با صرف ناهار تمام ميشد.
در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار
او بود. من هم آمدم وكنار ابراهيم نشستم.
ابراهيم و جواد دوســتاني بســيار صميمي و مثل دو بــرادر براي هم بودند.
شوخيهاي آنها هم در نوع خود جالب بود.
در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين
كسي هم كه به سراغش رفتند جواد بود.
ابراهيم در گوش جواد، كه چيزي از اين مراسم نميدانست حرفي زد! جواد با
ّ تعجب و بلند پرسيد: جدي ميگي؟! ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچي نگو!
بعد ابراهيم به طرف من برگشــت. خيلي شــديد و بــدون صدا ميخنديد.
گفتم: چي شده ابرام؟! زشته، نخند!
رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!!
چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شســتن دســت، سرش را زير
آب گرفت و....جواد در حالي كه آب از ســر و رويش ميچكيد با تعجب به اطراف نگاه
ميكرد.
گفتم: چيكار كردي جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيهام را دادم كه سرش
را خشك كند!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
امام على عليه السلام:
اليَقينُ رَأسُ الدِّينِ
يقين، قله دين است
«غررالحكم حدیث852»
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری #استاد_شجاعی
🔥 بدترین تنبیهی که خیلیهامون در حق فرزند یا همسرمون انجام میدیم!
البته موقتاً ممکنه نتیجه هم بگیریم...
ولی در درازمدت ضربههای جبران ناپذیری به خودمون و اونا میزنیم!
منبع : « کارگاه ارتباط موفق »
🎞
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹*
ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
🌹محب اهلبیت
سرباز امام زمان🌹
🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍
*امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀*
*♥محمدسلیمی کیا♥*
💚💚💚💚💚💚💚
💞💞ان شاءالله شهید*محمد سلیمی کیا*
دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️
*اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️*
*#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع*
*#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَجبحقزینبکبرے*
*مشمولدعایشهداءباشید*
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1