eitaa logo
°•✨| ترک گناه |✨•°
2.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
7.9هزار ویدیو
120 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
@madahi - مجتبی رمضانی.mp3
6.71M
🎧 زیبا وشنیدنی❣ 🎼 چادر رو سرم ... 🎤 🏴 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه به من باشه خودت میدونی زندگی بی تو رو نمیپذیرم... ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
14000220-25-hale-khoob-high.mp3
50.74M
حال خوب استاد‌پناهیان ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
در مفاتیح الجنان و سایر متون اسلامی مطالبی در مورد حسینی ذکر شده که ، زیارت سیدالشهدا و به ویژه قرائت زیارت اربعین از جمله آن است.   در برخی روایات و متون دینی نیز خواندن از راه دور، (قبل از نماز ظهر)، بعد از نماز صبح (لاحول ولاقوة الا بالله علی العظیم)، ، بعد از نماز ظهر بعد ، در غروب و بعد از نماز عشاء نیز هدیه به سیدالشهدا در روز اربعین حسینی توصیه شده است. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
تو موقع اذان دقیقا محک زده میشی و نشون میدی چقدر خدا برات اهمیت داره ✅نشون میدی که: حاضری برای خدا از فیلم مورد علاقت بگذری یا نه؟! از چت با دوستت بگذری یا نه؟! از کارت بگذری یا نه؟! از بازی با گوشیت بگذری یا نه؟!
التماس دعا
💠 🔸 امام حسن عسکری(علیه السلام): مزاح و شوخى بیش از حد باعث می شود که جرات بر تو پیدا کنند. ⚜️ لا تُمَازِح فَيُجتَرَأ عَلَيک 📚 بحارالانوار/ج17/ص317 - الکافي، ج 2، ص 18 ✍🏼 اسلام مخالف شوخی و مزاح نیست و اتفاقا تاکید دارد که ، بشاش و خنده‎رو باشد، اما شوخی بیش از حد، حرمت انسان را می شکند. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•✨| ترک گناه |✨•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۱۴۱ ابراهيم گفت: مادر، بدون اجازه سر وسايل كسي رفتن خوب نيست! پيرزن
کتاب رمان سلام بر ابراهیم آقاي مداح مســئول جلسه بود. دو تا صندلي براي ما آورد و ما هم در كنار اعضاي جلسه نشستيم. بعدهم ايشان شروع به صحبت كرد: دوســتان، همه شــما من را ميشناســيد. من چه قبل از انقلاب، در جنگ روزه، چه در سال اول جنگ تحميلي مدال شجاعت و ترفيع گرفتم. گروه توپخانه من ســخت‌ترين مأموريت‌ها را به نحو احسن انجام داد و در همه عمليات‌هايش موفق بوده. من سخت‌ترين و مهم‌ترين دوره‌هاي نظامي را در داخل وخارج كشور گذرانده‌ام. اما كســاني بودند و هستند كه تمام آموخته‌هاي من را زير سؤال بردند. بعد مثالــي زد كه: قانون جنگ‌هاي دنيا ميگويد؛ اگر به جايي حمله ميكنيد كه دشــمن يكصد نفر نيرو دارد، شما بايد سيصد نفر داشته باشي. مهمات تو هم بايد بيشتر باشد تا بتواني موفق شوي. بعد كمي مكث كرد و گفت: اين آقاي هادي و دوستانش كارهائي ميكردند كه عجيب بود. مثلا در عملياتي با كمتر از صد نفر به دشمن حمله كردند، اما بيش از تعداد خودشان از دشمن تلفات گرفتند و يا اسير مي‌آوردند. من هم پشتيباني آنها را انجام ميدادم. خوب به ياد دارم كه يكبار ميخواســتند به منطقه بــازي‌دراز حمله كنند. من وقتي شــرايط نيروهاي حمله‌كننده را ديدم به دوســتم گفتم: اينها حتمًا شكست ميخورند. اما در آن عمليات خودم مشــاهده كردم كه ضمن تصرف مواضع دشمن، بيش از تعداد خودشان از دشمن تلفات گرفتند! ُ يكي از افســران جوان حاضر در جلســه گفت: خب آقاي هادي، توضيح دهيد كه نحوه عمليات شما به چه صورت بوده، تا ما هم ياد بگيريم؟ ابراهيم كه ســر به زير نشســته بود گفت: نه اخوي، ما كاري نكرديم. آقاي مداح زيادي تعريف كردند، ما كاره‌اي نبوديم. هر چه بود لطف خدا بود. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم آقاي مداح گفت: چيزي كه ايشان و دوستانشان به ما ياد دادند اين بود كه ديگر مهمات و تعداد نفرات كارساز نيست. آنچه كه در جنگ‌ها حرف اول را ميزند روحيه نيروهاست. اين‌ها با يك تكبير، چنان ترســي در دل دشــمن مي‌انداختند كه از صد تا توپ و تانك بيشتر اثر داشت. بعد ادامه داد: اين‌ها دوستي داشتند كه از لحاظ جثه كوچك، ولي از لحاظ قدرت وشهامت از آنچه فكر ميكنيد بزرگتر بود. اسم او اصغر وصالي بود كه در روزهاي اول جنگ با نيروهايش جلوي نفوذ دشمن را گرفت و به شهادت رسيد. من از اين بچه‌هاي بسيجي و با اخلاص اين آيه قرآن را فهميدم كه ميفرمايد: «اگر شما بيست نفر صابر و استوار باشيد بر دويست نفر غلبه ميكنيد.» ساعتي بعد از جلسه خارج شديم. از اعضاي جلسه معذرت‌خواهي كرديم و به سمت تهران حركت كرديم. بين راه به اتفاقات آن روز فكر ميكردم. ابراهيم اســلحه كمــري پرماجرا را تحويل ســپاه داد و به همــراه بچه‌هاي اندرزگو راهي جنوب شدند و به خوزستان آمدند. دوران تقريبًا چهارده ماهه گيان غرب با همه خاطرات تلخ و شــيرين تمام شد. دورانــي كه حماســه‌هاي بزرگي را با خود به همراه داشــت. در اين مدت سه تيپ مكانيزه ارتش عراق زمين‌گير حملات يك گروه كوچك چريكي بودند! ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1