•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_40🌹 #محراب_آرزوهایم💫 پرده‌ی جلوی آشپزخونه رو کمی بالا می‌دیم، تا نامحسوس اوضاع رو زیر نظر بگیریم. همین‌طور که سرش پایینه، نفس عمیقی می‌کشه و شروع می‌کنه. - من رو اشتباهی بازداشت کرده بودن که متهم اصلی پیدا میشه و من رو آزاد می‌کنن. همه با تعجب خیره میشن بهش. - وا! بچه گیر آورده؟ سرش رو که بالا میاره، حاجی میگه: - همین؟ - آره باباجان. - یعنی چی همین؟ مگه این مملکت قانون نداره که همینجوری الکی یکی رو بازداشت کنن بعد آزاد کنن؟ - خب اشتباه شده بود دیگه. آخه گفتن اون طرف خیلی شبیه من بوده به خاطر همین! دایی مهدی که مشخصه اصلا حرف‌هاش رو باور نکرده، میگه: - پس چرا مهدیار چیزی به ما نگفت؟ - من ازش خواستم چیزی نگه که الکی هول و ولا ایجاد نشه، من بی‌گناه بودم، خدا هم عادل و ناظر اون بالا نشسته. خنده‌ای می‌کنه که سرفه‌ش می‌گیره و سریع یک جرعه از چایی روی میز رو می‌خوره. مامان سریع با ترس و نگرانی میگه: - خوبی پسرم؟ - الحمدالله، یک سرماخوردگی ساده بیشتر نیست. به چهره‌ی حاجی نگاه می‌کنه و رضایت رو که توی نگاهش می‌بینه، برای جمع کردن بحث میگه: - ببینین الآن سالمم و کنارتون نشستم، الحمدالله تموم شد و رفت. حاجی نفسی از روی آسودگی می‌کشه، انگار یک بار سنگین از رو دوشش برداشته شده. - تا من رو سکته ندی ول کن نیستی. - عه، دور از جونتون بابا. مامان مثل همیشه چشمه‌های مهربونی مادرانه‌ش می‌جوشه. - الهی بگردم چقدر لاغر شدی، مریض‌ هم که شدی. مریم جان بلندشو یک سوپی، چیزی برای بچه‌م درست کنیم بخوره جون بگیره...                                *** چند روزی می‌گذره و ملیحه خانم حسابی بهم رسیدگی می‌کنه اما دیگه نمی‌تونم تحمل کنم و نرم سرکارم، اونقدر کلافه شدم که مدام به همه چیز گیر میدم و بهانه گیری می‌کنم. خداروشکر بابا مثل قبل شده و دیگه پیگیر ماجرا نیست. ولی نمی‌دونم دختر حاج خانم کجاست، این چند روز اصلا نمی‌بینمش. تا این فکر میاد توی ذهنم سریع به خودم تشر می‌زنم. - معلومه که نباید ببینی، اصلا چه معنی داره؟ توی خونه دارم دیوونه میشم، هرچه زودتر باید برگردم سرکارم، وگرنه معلوم نیست چه بلایی سر خودم و این خونه بیارم. سریع از جام بلند میشم. یک پیراهن کرم رنگ با یک شلوار کتون قهوه‌ای می‌پوشم، بعد خداحافظی از ملیحه خانم سوار دویست و شیش مشکیم میشم و عزم رفتن می‌کنم. ماشینم رو چند کوچه پایین‌تر پارک می‌کنم، از یک کوچه‌ی تنگ و باریک که عبور می‌کنم، می‌رسم به مقصدم. دستم رو به دیوارهای آجری می‌کشم ‌و زنگ در رو می‌زنم، به ثانیه نکشیده مجتبی در رو باز می‌کنه و داخل محیط کوچیک اداره میشم، به سمت اتاق رئیس یا همون آقای علوی خودمون میرم. تقه‌ای به در می‌زنم و اذن دخول می‌گیرم. - بفرمایید. داخل که میشم، یک اتاق خیلی ساده و بی‌شیله پیله روبه‌رومه که تنها یک میز و صندلی وسط اتاق گذاشته شده که آقای علوی با یک کوتی از پرونده پشتت نشسته. نگاهم به قفسه‌های فلزی کنار اتاق می‌افته که پر از پرونده‌های مختلفه، پرونده‌هایی که بیشترش حل شده‌ست، بعضی‌هاش هنوز در دست انجام و بعضی‌هام ناامید از حل شدن. با صدای آقای علوی افسار نگاهم رو به دست می‌گیرم و بهش خیره میشم. - سلام علی آقای گل، حالت چطوره؟ - سلام علیکم، به لطف شما خوبم. - جدیدا حرف‌هام بی‌اثر شده؟ - نفرمایید رئیس من غلط بکنم سرپیچی کنم. با خودکار توی دستش به صندلی جلوی میزش اشاره می‌کنه و میگه: - بیا بشین، ببینم باز چی از جون من می‌خوایی! لبخندی می‌زنم و طبق خواسته‌ش عمل می‌کنم... 🌻⃟•°➩‹@@TARKGONAH1

🌱◆#تفسیر [سوره بقره آیــه۷۸] 🎙◆#استاد‌قرائتی ✨◆#پیشنهاد‌دانلود ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

💥خوش اخلاقی با اهل خانواده 💥استاد عالی ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

اخلاق برنده ست...✌️ #انتخابات /#جلیلی ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

یه قسمت بسیار از مهم مناظره دیشب! #انتخابات/#جلیلی ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

#وقت_نماز / التماس دعا🙂🙏🏻

#صلوات_خاصه #السلام‌علیک‌یا‌علی‌بن‌موسی‌الرضاع ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

#صلوات_حضرت_زهرا #السلام‌_علیک‌_یا‌_فاطمة‌_الزهرا‌ ✋🏻❤ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد. ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

💥دنیا یا آخرت 💥چه چیزی در اسلام مذمت شده است؟ 💥استاد عالی ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1

*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود: 🌹محب اهلبیت سرباز امام زمان🌹 🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍 *امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀* *❤️ #شهید_ابراهیم_باقری_زاده❤️* 💚💚💚💚💚💚💚 💞💞ان شاءالله #شهید_ابراهیم_باقری_زاده* دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️ *اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️* *#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع* *#اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج‌بحق‌‌زینب‌کبرے* *مشمول‌دعای‌شهداء‌باشید* ⋆Ｃ᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستＣ᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1