eitaa logo
°•✨| ترک گناه |✨•°
2.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
7.9هزار ویدیو
120 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
👤استاد شهید مرتضی (ره): 👈از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟ 🔸 معنایش این است که اراده خودش را بر و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد. 🔹حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست. 🔸مثلا ما باید بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خداست. 🔹اما اگر را می‌خوریم و در عین حال، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم می‌کنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود، می‌فهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است. @tarkgonah1 📚 استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص211
‍ سزای آزار همسر... 🔴🔷 پیامبر اکرم (ص): ✍ هر کس زنی داشته باشد که وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول کند و نه کار نیکش را، هر چند همه عمر روزه بگیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد. 👌 مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم کند، همین گناه و عذاب را دارد. 📚 میزان الحکمه، مام صادق (ع): ✍ ملعون است، ملعون است آن زنی که شوهر خود را بیازارد و غمگینش کند. 👌و خوشبخت است، خوشبخت آن زنی که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وی فرمان برد. اخلاق همسر 📚 میزان الحکمه، ج۵، ح۸۰۸۵
💠 🔸 امام علی (علیه السلام): انسان با نیت و خوب به تمام آنچه در جستجوی آن است، از جمله زندگی خوب، و روزی زیاد دست می یابد. 📚 غررالحکم/ح10707 ✍🏼 لذتی که از عمل خالص و نیت پاک به انسان دست می دهد با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و همین امر برای خلوص نیت کافی است و موجب قبولی اعمال می شود. 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): آدم در سه جا عوض میشود؛ ۱.در نزدیکی صاحبان قدرت ۲.در مسئولیت گرفتن و زمامداری ۳.در ثروت بعد از فقر! _و اگر کسی در این سه جا عوض نشود؛ از عقل سالم و درستی برخوردار است. | میزان‌الحکمه،ج۸ ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
امیرالمومنین علىّ عليه السّلام: ذلّلوا انفسكم بترك العادات و قودوها الى فعل الطّاعات و حمّلوا بها اعباء المغارم و حلّوها بفعل المكارم و صونوها عن دنس المآثم.(غرر الحكم: 5199.) - متجاوز و سركش خويش را با عادات ناپسند خوار نمائيد و به انجام اوامر الهى وادارش سازيد و بار غرامتهاى تخلفش را بر وى تحميل نمائيد، با انجام مكارم زينتش كنيد و از پليديهاى مصونش داريد. ⚠️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان جذاب و آموزنده ســـرباز قسمت هشتادوششم فاطمه با آرامش شروع به تعریف کرد. _پویان و افشین دوستان صمیمی بودن. زندگی شون شبیه هم بود ولی شون با هم خیلی فرق داشت.چهار سال پیش وقتی افشین برای اولین بار مزاحم من شد،پویان مانعش شد.حتی باهم دست به یقه شدن.برعکس افشین، پویان همیشه با احترام با من و مریم رفتار میکرد.حدود هفت ماه بعد بهم گفت برای همیشه میخواد از ایران بره.بهم هشدار داد که وقتی بره،مزاحمت های افشین شروع میشه.اون چند ماه هم به اصرار پویان کاری به من نداشت..منم بخاطر هشدار پویان آمادگی شو داشتم و تونستم دربرابر نقشه های افشین مقاومت کنم...چند ماه پیش برگشت ایران.قبل از رفتنش هم تغییر کرده بود ولی وقتی برگشت یه آدم دیگه ای بود.. اومد سراغ من که ازم بپرسه مریم ازدواج کرده یا نه.منم وقتی مطمئن شدم واقعا تغییر کرده و پدر و مادرشو از دست داده، تصمیم گرفتم لطف بزرگی که به من کرده بود جبران کنم..با مریم و حاج عمو صحبت کردم و قانع شون کردم که بیشتر بشناسنش.اونا هم وقتی شناختنش و متوجه شدن الان واقعا پسر خوبیه راضی شدن. حاج محمود گفت: _خاستگاری پویان،افشین هم بود؟ -نه،فقط من و پویان بودیم. -بعدش چی؟ -برای بله برون،افشین بود که من نرفتم. -عقد چی؟ -اون موقع دیگه نمیشد نرم.ولی فقط سلام و خداحافظ گفتیم،فقط. -امشب چی؟ -امشب که اصلا ندیدمش.سلام و خداحافظ هم نبود. حاج محمود نفس راحتی کشید و دیگه چیزی نگفت. امیررضا بالبخند گفت: _کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره؟!! فاطمه به امیررضا نگاهی کرد،بعد به پدر و مادرش.بلند شد و گفت: -شب بخیر. به اتاقش رفت.همه متوجه ناراحتیش شدن. روز بعد حاج محمود میرفت تو مغازه که افشین با احترام سلام کرد.نگاهی بهش انداخت؛سرش پایین بود و به حاج محمود نگاه هم نمیکرد.ولی معلوم بود شب قبل اصلا نخوابیده.جواب سلام شو داد و تو مغازه رفت. افشین بیشتر از روزهای قبل... بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم» 🌸🌸🌸🌸🌸🌸