eitaa logo
🚩 {ترک گناه1} 🏴
2.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
124 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 {ترک گناه1} 🏴
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۱۲۳ رحیم، سرش را که برگرداند و مرا پشت سرش دید. لابد
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۱۲۴ هوا رفته‌رفته تاریک و تاریک‌تر می‌شد. اغلب نیروهای جناح راست و چپ ما عقب‌نشینی کرده بودند. امیر به تبع دستور فرمانده، اصرار می‌کرد که برگردیم عقب. از سمت خان‌طومان به خانه‌های ابتدایی قراصی حمله شده بود و عقب‌نشینی، به معنای از دست دادن روستا بود. گفتم این‌قدر اصرار نکن! نیروها را دلسرد می‌کنی! رحیم هم گفته بروم به یکی از خانه‌ها و تا خودش نگوید، عقب نمی‌روم! لابد خیلی با تندی گفته‌ام که بیسیمش را داد دستم و گفت محض رضای خدا از این جلوتر نرو تا خودم را به رحیم برسانم و بگویم که پشت بیسیم به تو بگوید عقب‌نشینی کنی! از من قول گرفت که هرچه رحیم بگوید را بپذیرم؛ اما نتوانسته بود رحیم را به عقب‌نشینی راضی کند! هم امیر توی روستا ماند و هم احمد خودش را رساند به او. بوی باروتِ آمیخته با رایحه تند برگ‌های سوخته زیتون، میزبانی‌مان می‌کند. رسیدم به خانه‌ای که رحیم نشانی‌اش را داده بود. نیروهای فاطمیون را آن‌جا دیدم. خانه، جایی در سمت چپ روستا و در نزدیکی خاکریز تکفیری‌ها بود. وراندازش کردم. از پنجره‌ی خانه، درختان درختانِ صلح، در غبار دیده می‌شدند. چیزی نگذشت که نیروهای کمکی خودشان را به رحیم رساندند؛ حمودی، آن‌ها را آورده بود. از حرف‌های پشت بیسیم فهمیدم که ده‌بیست‌نفر از بچه‌های نبل و الزهراء هم به ما اضافه شده‌اند. رحیم پشت بیسیم از من می‌خواست که مراقب جناح راستم باشم و همزمان خواست که بروم و نیروهای نبل و الزهراء را تحویل بگیرم. پشت بیسیم گفتم بگو بیایند! رحیم گفت راه را نمی‌شناسند؛ باید بیایی و ببری‌شان. ده دقیقه نشد که به دو، خودم را رساندم به رحیم. نیروها را که تحویل می‌گرفتم رحیم گفت تقسیم‌شان کن توی خانه‌ها. همین کار را کردم و چند نفر از نیروها را هم بردم به همان خانه‌‌ای که بچه‌های فاطمیون آن‌جا بودند. .... 📔 _دردهایم_ کو ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
امیرالمومنین امام على (عليه السلام) : ، تو را نجات مى دهد ؛ هر چند از آن بيمناك باشى و ، تو را نابود مى كند ؛ گر چه از آن خطرى براى خود حسّ نكنى. 📚 ميزان الحكمه ، ج۶ ، ص۱۷۷