eitaa logo
🚩 {ترک گناه1} 🏴
2.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
124 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴استدلال امام رضا(ع)باعلماى اهل سنت درباره ی و عترت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله وسلم ⬅️ از جمله استدلالهائى كه حضرت رضا عليه السّلام با علماى اهل سنت در باره فضل و مقام عترت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نمود دانشمندان اهل سنت پرسيدند راجع به آيه «يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ. عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ منظور خداوند چه اشخاصى هستند، گفتند منظور از «يس» كه حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است احدى شك در آن ندارد. 🌷حضرت رضا عليه السّلام فرمود خداوند به محمّد و آل محمّد عنايت نموده كه هيچ كس نمى تواند آن را توصيف نمايد مگر كسى كه كند باين دليل كه خداوند بر غير از انبيا سلام نفرستاده در اين آيه مى فرمايد سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ و آيه ديگر سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ و آيه سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ و در هيچ كدام نفرموده سلام بر آل نوح يا سلام بر آل ابراهيم و نه سلام بر آل موسى و هارون 《 ولى فرموده سَلامٌ عَلى إِلْ ياسِينَ منظور است. ✅ توضيح شيخ: شرف الدين نجفى در كتاب تأويل الايات نقل مى كند از سليم بن قيس از علي عليه السّلام نقل مى كند كه فرمود: پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم اسمش ياسين است و ما كسانى هستيم كه خداوند فرموده: سلام على آل ياسين. 💠یس _۱_۳ الصافات ۷۹_۱۰۹_۱۲۰_۱۳۰عیون اخبارص۱۳۱کنز جامع الفواید ص۲۶ 🌱🌸🌱🌸 🌺🌹🌺میلاد امام رئوف امام رضا علیه السلام مبارک🌺🌹🌺 http://eitaa.com/joinchat/1770192901Ce11a98fb87
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞 قسمت ۳۸ فخری خانم شماره را گرفت... هنوز از آن طرف خط طاهره خانم گوشی را برنداشته بود. استرس و دلشوره های یوسف شروع شده بود. وقتی فخری خانم فهمید.. برای امشب ریحانه خاستگار داشته، خوشحال شد که بهانه ای پیدا کرده برای برهم زدن این وصلت. یوسف از اینطرف بال بال میزد.. که اینو نگو.. اونو بگو..!مادر چشم غره ای به یوسف میرفت، که چیزی نگوید. اما ناخواسته صدایش بلند میشد. این طرف خط،... طاهره خانم میشنید. ریحانه هم بود و یک دنیا امید. خاستگاری اش را خودش برهم زد.پدرش میدانست که دل دخترکش، گرفتار یوسف است.خاستگار آمد، کمی نشستند، اما جواب منفی را گرفتند، و رفتند. به خواسته ریحانه،... طاهره خانم تلفن را روی بلندگو گذاشت. حالا دیگر صدای یوسف واضح می آمد. قرار گذاشته شد،برای جمعه همین هفته.... ریحانه، صدای یوسف از مادرش را کامل میشنید...در دلش کارخانه قند آب میکردند.طاهره خانم،تلفن را که قطع کرد..ریحانه، لبخند محجوبی زد و از زیر نگاه پرلبخند مادرش، شد. به پناه برد. طاهره خانم_خوشبخت بشی مادر. ریحانه خیلی برات دعا کردم. ریحانه_ مطمئن باش مامان جونم. یوسف خیلی خوبه بنظرم. اعتراف کرده بود.. درآغوش مادرش. _ریحانه...! یه وقت خجالتی.. چیزی! _ببخشین دیگه مامان یهویی اومد رو زبونم ریحانه خودش را بیشتر در آغوش مادر برد. مانع میشد حتی مادرش چهره اش را ببیند.از آغوش مادر که بیرون آمد. سریع پا به فرار گذاشت و به اتاقش رفت. طاهره خانم لبخندی زد. و به آشپزخانه رفت... از آن شبی که یوسف،... تفعلی به قرآن زده بود. و {سوره نور آیه ٣٣} آمده بود. با خط خوش آیه را با معنی روی برگه ای، نوشته بود. ✨"ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله،.... و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند، باید پیشه کنند. تا خداوند از خود آنان را گرداند.." مراسم را... در خانه آقابزرگ برگذار کردند. فقط خانواده کوروش بود و محمد. گرچه همه فامیل اعتراض داشتند. و فخری خانم بیشتر از همه. اما حرف آقابزرگ همان بود... «این مراسم در خانه ما برگذار میشه و چون هست فقط خانواده کوروش و محمد باید باشند.» این جمله را آقابزرگ،... گرچه تلفنی بود، اما گفت.کم کم اعتراض ها در حد پچ پچ رسیده بود. حالا که ، و ، آقابزرگ برگشته بود.. حالا که همه احترامش را داشتند.. حالا که خریدار داشت.. همه را اول از «خدا»، و بعد، از یوسف، میدید. یوسفی که تمام سعی اش را کرد،.. تا در مراسم ها.. آقابزرگ، یا داشته باشد و یا نظر دهد. ادامه دارد... ✨✨💚💚💚✨✨ ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚