🚩 {ترک گناه1} 🏴
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش #پارت22 فروشنده تكذيب كرد و اين بحث ادامه پيدا نكرد. بار ديگر بچه هاي
📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش
#پارت23
او به شدت با مردم بد برخورد ميکرد. به مردم گير ميداد و اين لباس اوباعث ميشد که خيلي ها فکر کنند که او بسيجي است!
هادي يک بار او را ديد و تذکر داد که لباست را عوض کن. اما او توجه نكرد.
دوباره او را ديد و به آن شخص گفت: شما با پوشيدن اين لباس و اين
برخورد بدي که داريد، ديد مردم را نسبت به بسيج و نظام و رهبر انقلاب بد
ميکنيد.
هادي ادامه داد: مردم رفتار شما را که ميبينند نسبت به نظام بد بين ميشوند.
بعد چفيه را از دوش او برداشت و به وي تذکر داد که ديگر با اين لباس و
اين شلوار پلنگي نگردد.
بار ديگر با شدت عمل با اين شخص برخورد كرد. ديگر نديديم که اين
شخص با اين لباس و پوشش ظاهر شود و مردم را اذيت كند.
البته بايد يادآور شويم که هادي در پايگاه بسيج، تحت تأثير برخي افراد،
كمي تند برخورد ميكرد.
او در امر به معروف و نهي از منکر شدت عمل به خرج ميداد. مثل همان
رفقايي كه داشت.
اما بعدها ديگر از او شدت عمل نديديم. امر به معروف او در حد تذکر
زباني خلاصه ميشد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1