eitaa logo
🚩 {ترک گناه1} 🏴
2.5هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
9هزار ویدیو
124 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
📖کتاب رمان یادت باشد... 🔗 می لرزاند احساس می‌کردم شبیه کسی که گم شده ای داشته باشد در این شب ها با گریه و توسط دنبال گمشده و آرزوی دیرینه خودش می گشت می گفت فرزانه حیفه این روزها و شب‌های با برکت رو به راحتی از دست بدیم هیچ کس نمیدونست سال بعد ماه رمضون زنده است یا نه هر جایی که دلت شکست یاد من باش برام دعا کن به آرزوم برسم هر وقت صحبت از آرزو می‌کرد و می‌گفت برای من دعا کن یاد اولین روز عقدم می‌افتادگ که کنار قبور امامزاده اسماعیل باراجین به من گفت من و می برند گلزار شهدا آرزوی من شهادته. دعا کن همونطوری که به تو رسیدم به شهادت هم  برسم از یکی دو روز مانده به جمعه آخر ماه رمضان به مناسبت روز قدس تلویزیون نماهنگ های مربوط به فلسطین را نشان می‌داد دیدن صحنه های دلخراش کشتار کودکان فلسطینی آن هم در آغوش پدر و مادرشان بسیار آزاردهنده بود  حمید همیشه می گفت با اینکه هنوز پدر نشدم تا بتونم احساس پدری که کودک بی جانش را بغل کرده و دنبال سرپناه می‌گردد و رو به خوبی درک کنم ولی خیلی خوب میدونم که چنین مصیبتی به راحتی می تواند کمر یه مرد رو خم کند راهپیمایی ها را همیشه با هم میرفتیم آن سال  هوا خیلی گرم بود از آسمان آتش می بارید با دهان روزه از شدت گرما هلاک شده بودم پیاده روی با زبان روزه کم طاقتم کرده بود. مراسم که تمام شد داخل حیاط شیطنت حمید گل کرد با آب سر و صورتم را خیس کرد هرچه جاخالی دادم فایده نداشت من هم سر تا پایش را خیس کردم.  مثل موش آب کشیده شده بودیم وقتی توی آفتاب به صورت و موهای خیس حمید می تابید   بیشتر دوست داشتنی تر می شد دلم میخواست ساعت ها زیر همین....