eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
118 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 کلافه از تمام این ضعف‌ها و کلافگی‌ها لیوان بلورین کنار دستم رو از پارچ آب پر می‌کنم و لاجرعه سر می‌کشم. با عصبانیت از جام بلند میشم، به اتاق پناه می‌برم اما در رو آروم می‌بندم تا کسی متوجه این عصبانیت بی‌دلیل و خودساخته نشه. کش چادرم رو با شتاب از پشت گوش‌هام آزاد می‌کنم به و گوشه‌ای از اتاق سابق مامان پرت می‌کنم. روی صندلی چوبی کنار اتاق می‌شینم و با پام روی زمین ضرب می‌گیرم، با کلافگی عجیبی به جون انگشت‌هام می‌افتم و با حرص پوستشون رو به دندون می‌گیرم. - به من چه ربطی داره؟ اون نرگس قبلی کجاست؟ چرا باید انقدر از خودم ضعف نشون بدم؟ زیر لب مدام با خودم تکرار می‌کنم. - برام مهم نیست، امیرعلی برای من مهم نیست! از جام بلند میشم و جلوی آینه می‌ایستم، نفس عمیقی می‌کشم و چشم‌هام رو می‌بندم. - مهمم باشه از الآن نباید مهم باشه، اون درست از همین حالا از هر نامحرمی به من نامحرم تره. باید جلوی دلم رو بگیرم! چرا انقدر ناگهانی این احساسات به قلبم حمله ور شدن؟ این حس حسادت از کجا نشأت می‌گیره؟ لبه‌ی تخت قدیمی‌ می‌شینم که صداش بلند میشه اما توجهی نمی‌کنم و توی خودم فرو میرم. زیر لب زمزمه می‌کنم. - چقدر دلم برای بابا محسنم تنگ شده! قطره اشکی از کنار چشمم سر می‌خوره که با ورود مامان مصادف میشه و به سرعت از روی گونه‌م محوش می‌کنم اما مثل همیشه از نگاهش پنهان نمی‌مونه و با نگرانی کنارم می‌شینه. - گریه کردی مامان جان؟ سرم رو به علامت منفی تکون میدم اما خوب مچم رو می‌گیره و مثل همیشه راست و دروغم رو از هم تشخیص میده. - منکه می‌دونم وقتی لپ‌ها و دور چشم‌هات قرمز میشن یعنی گریه کردی. نگاهم رو به چشم‌های پاک مادرانش می‌دوزم، بغضم سرباز می‌زنه و اینبار بدون هیچ واهمه‌ای زیر گریه می‌زنم. همین‌طور که دستش رو نوازش وار پشتم می‌کشه دلیل این همه بی‌قراری رو ازم می‌پرسه. - چی شده عزیز دلم؟ - دلم برای بابا محسنم تنگ شده...دلم برای تکیه‌گاهم تنگ شده...چرا باید انقدر زود از پیشمون می‌رفت؟ مگه من و دوست نداشت؟ مگه براش مهم نبودم؟ بغض گلوش رو می‌گیره و محکم تر بغلم می‌کنه. - دل منم براش تنگ شده اما مامان جان مرگ دست خداست، تکیه‌گاه همه‌ی ماهم خداست، دلت رو ببند به خدای بالای سرت، غیر خدا هیچ‌کس نمی‌تونه تکیه‌گاهت باشه، اونکه درد دلت رو دوا می‌کنه؛ باهاش صحبت کن و هرچیزی که توی دلت هست بهش بگو. خدا از منی که مادرتم دلسوز تره. وقتی که حرف‌هاش همراه با لحن شیرین و ضربان منظم قبلش به گوشم می‌رسه، قلب بی‌تابم کمی آروم می‌گیره و اشک روی گونه‌هام خشک میشه. - زنگ بزن به داییت فردا برین پیش بابات. خودم رو از آغوشش بیرون می‌کشم و بوسه‌ای روی گونه‌ش می‌کارم، خیالش که راحت میشه از اتاق بیرون میره و بی‌درنگ به سمت گوشیم حرکت می‌کنم، شماره‌ی دایی رو که پیدا می‌کنم بهش میدم «سلام دایی جان میشه فردا بیاین دنبالم بریم پیش بابا؟» بعد از گذشت چند دقیقه صدای گوشیم بلند میشه و به سرعت پیامش رو باز می‌کنم.«سلام دایی جان، بله که میشه» دلم که آروم میشه گوشی رو کنار می‌زارم اما نگاهم به سمت صندوق چوبی کنار اتاق می‌افته؛ یادمه مامان همیشه چیزهای قدیمی رو به یادگار داخلش می‌زاشت. با کنجکاوی به سمتش میرم و درش رو باز می‌کنم که صدای قیژ قیژش بلند میشه، انگار سال‌هاست که کسی سراغش نرفته و الآن آه از نهادش بلند شده. اولین چیزی که بین اون همه خرت و پرت به چشمم میاد قرآنیه که وقتی بچه بودم دایی بهم هدیه داد، یاد خاطرات گذشته می‌افتم و لبخند کمرنگی روی صورتم نقش می‌بنده. از قفس اساره‌ت بیرونش میارم، چشم‌هام رو می‌بندم و دستم رو برگه‌های کاهیش می‌کشم، نیتی می‌کنم صفحه‌ی انتخاب شده رو باز می‌کنم و شروع می‌کنم به خوندن. اونقدر می‌خونم که زمان رو فراموش می‌کنم، حتی از یاد می‌برم که چه موقع چشم‌هام گرم میشن و به خواب میرم... 🏴@TARKGONAH1
سلام دوستان عزیزم وقتتون بخیر ان‌شاءالله ختم صلواتی داریم به مناسبت ماه محرم و صفر هدیه به امام حسین علیه‌السلام؛ به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل‌الله و ان‌شاءالله با توسل به امام حسین به نیت گذر از مشکلات در صورت تمایل تعدادی رو که میفرستین از طریق لینک زیر ثبت کنید https://EitaaBot.ir/counter/wh06an و یا برای آیدی زیر ارسال کنید @shahide_Ayandeh313 مهلت ان‌شاءالله تا اربعین التماس دعا🌼🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کس‌وکارم.. خداروشکر امام‌ رضا (ع)، که تو رو دارم.. ✨ ‌‌ ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
✋🏻❤ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
شد سبک‌بال و سوخت نیمهٔ شب! خبرِ داغِ صبح ،سنگین است! باز در دوری از وطن،یک مَرد، رویَش از خونِ خویش،رنگین است رقصِ جولان،میانِ خون کردند! رهبرانِ مقاومت، با عشق! مثلِ قاسم، مهمان بود! شهر،شرمندهٔ فلسطین است! خون او روی خاک ایران ریخت! همه خونخواه آن شدیم امروز... _و مِنَ المُجرِمینِ منتَقِمون! _ صدقِ این وعده،سخت،شیرین است! خاکِ بیروت،غزه و ایران، خاکِ بغداد،سوریه،لبنان،... هرزمین، از مقاومت دَم زد، دَمِ او چون جهادِ تبیین است خونِ دل خورده‌ایم این مدت از جنایاتِ قلبِ اسرائیل! محوِ کامل اگر شود صهیون، تازه قدری به درد،تسکین است! شاعر: دکتر عارفه دهقانی
°•| ترک گناه |🏴•°
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود: 🌹محب اهلبیت سرباز امام زمان🌹 🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍 *امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀* *❤️❤️* 💚💚💚💚💚💚💚 💞💞ان شاءالله * دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️ *اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️* ** ** *مشمول‌دعای‌شهداء‌باشید* ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
😴 وقت خوابیدن 😴 وضو گرفتن 👈 ثواب شب زنده داری 💢 برابر با هزار رکعت نماز، به گفته مولاء علی 💢 ⤵️ يفْعَلُ اللّه ما يَشاءُ بِقُدْرَتِه، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِه 🔸سه مرتبه🔸 ↩️ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق علیه السلام فرمود، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. 🌷✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨🌷 💠ألْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ💠 🎁 هدیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود.🎁 1⃣ سه مرتبه خواندن سوره توحید (قل هو الله احد... ) برابر با ختم قرآن است. 2⃣ صلوات بر من و پیامبران پیش از من سبب شفاعت خواهد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین) 🔸یک مرتبه🔸 3⃣ استغفار برای مومنین سبب خشنودی آنها از تو خواهد شد اللهم اغفرللمومنین والمومنات 🔸یک مرتبه🔸 4⃣ ذکر (سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر) 👈 ثواب حج و عمره را دارد. 🔸یک مرتبه🔸 التـــــماس دعــــ❤️ــــــا ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
4_5987713494760308023.ogg
2.12M
✋🏼🌱 قرار هرشب مون🌸 『بِســـم‌ِالله‌الرَحمــن‌ِالرَحیــم📿 اِلهی‌ عَظُمَ‌ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ‌ الْخَفاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَ انْقَطَعَ‌ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ‌ الاْرْضُ، وَ مُنِعَتِ‌ السَّماءُ و اَنتَ‌ الْمُسْتَعانُ، وَ اِلَيْكَ‌ الْمُشْتَكى،وَ عَلَيْكَ‌ الْمُعَوَّلُ‌ فِي‌ الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلى‌ مُحَمَّد وَ آلِ‌ مُحَمَّد، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ‌ فَرَضْتَ‌ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ‌ مَنْزِلَتَهُم، فَفَرِّجْ‌ عَنا بِحَقِّهِمْ‌ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ‌ الْبَصَرِ اَوْهُوَ اَقْرَبُ؛ يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ‌ ياعَلِيُّ‌ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني‌ فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني‌ فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ‌ الْغَوْثَ‌ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني‌ اَدْرِكْني‌ اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، يا اَرْحَمَ‌ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ‌ مُحَمَّد وَآلِهِ‌ الطّاهِرين🤲🏼 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴾﷽﴿ خوشم من با تب عشقت طبیب آمد جوابش کن..:)🫀 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
enc_17223895837001024701807.mp3
3.17M
بخدا که دوستت داشتم ...😭🖤 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌸🌸قـرارصبــح🌸🌸🌺 سلام بر سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین علیه السلام اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🌷🌷🌷 دعای سلامتی امام زمان (عج) "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم" اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌷🌷🌷 پر برکت می کنیم روزمان را با سلام بر گلهای هستی: سلام بر     حضرت محمد(ص)               امام علی(ع)                خانم فاطمه(س)                       امام حسن (ع)                         امام حسین(ع ) پنج گل باغ نبی، سلام بر           امام سجاد(ع)                امام باقر(ع)                 امام صادق (ع)    گلهای خوشبوی بقیع، سلام بر               امام رضا(ع) قلب ایران و ایرانی                     سلام بر      امام موسی کاظم(ع)           امام محمد تقی (ع) خورشیدهای کاظمین،   سلام بر        امام علی نقی (ع)              امام حسن عسکری(ع ) خورشید های سامراء و سلام بر               حضرت مهدی (عج) قطب عالم امکان،                     امام عصر و زمان   که درود وسلام خدا بر این خاندان نور و رحمت باد. خدایا به حق این ۱۴ گل روزمان را پر برکت گردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد اللّهم صلی علی محـمد وآل محـمد و عجـل فی فرج موڶانا صـاحب الزمان عج الله و اید امامناالخامنه ای♥️           آمین یارب العالمین ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ @tarkgonah1
مداومت بر دعای غریق باعث ثابت موندن در دین میشه،هر روز بخونیم یاالله یارَحمٰن یارحیم یامُقَلِبَ الْقُلوب ثَبِّت قَلبی عَلیٰ دِینِک ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻❤ از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر کس چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن عهد این است: ✨ ִֶָ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ִֶָ اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ آنگاه سه بار بر ران خود دست مى زنى، و در هر مرتبه مى گويى:  اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ  اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ  اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان ✨ 🤲🏻 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
این که گناه نیست 03.mp3
6.59M
3 مــراقب قلبتون باشین❗️ ✅ افکار، رفتار، انتخابها و ارتباطات شما، در حال شکل دادن به قلبِ تون هستند... 💢برای قلبتون هم، مثل بدنِـتون بهترین خــوراک رو تهیه کنید ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَات ِ پنجشنبه است... به یاد تمامی رفتگان و به یاد همه شهدای عزیزمان به ویژه شهید القدس، و همراهش فاتحه و صلوات قرائت کنیم. 🕯🍂 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪🏻 دلم میخواد شخصیت بچه‌م قوی بار بیاد ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•| ترک گناه |🏴•°
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_96🌹 #محراب_آرزوهایم💫 کلافه از تمام این ضعف‌ها و کلافگی‌ها لیوان
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 تا صدای دایی به گوشم می‌رسه از جام می‌پرم، کش و قوصی به بدنم میدم و دستی به چشم‌های پف کردم می‌کشم. از جام بلند میشم و به سمت آینه میرم، روسری صورتی رنگم رو از روی صندلی برمی‌دارم و با گیره‌ی جلوی آینه به صورت لبنانی می‌بندمش که صدای دایی بلند میشه. - کو این دختر لوس ما؟ از حرف دایی لبخندی روی لبم می‌شینه. همین‌طور که چادر رنگیم رو سرم می‌کنم توی آینه به خودم میگم: - دیشب یادت نره! نفس عمیقی می‌کشم و دستگیره در رو پایین می‌کشم، به همه سلام می‌کنم و دایی به محض تموم شدن سلام احوال پرسی‌ها با تک خنده‌ای میگه. - سلام سرکار خانم لوسین، چطوری؟ با اعتراض پشت چشمی نازک می‌کنم. - عه دایی! من لوسم؟ با قاطعیت سرش رو تکون میده و حرفم رو تأیید می‌کنه. - بله. صدای خنده‌ی مامان و حاجی بلند میشه اما مامان برای طرفداری ازم به میدون میاد. - مهدی انقدر بچم رو اذیت نکن. با خوشحالی از حمایت مامان ابرویی بالا می‌ندازم و دایی هم به نشونه‌ی تسلیم دست‌هاش رو بالا میاره. - باشه بابا ما تسلیم. بی‌اراده نگاهم به امیرعلی می‌افته که با لبخند کم رنگی نظاره گر ماجراست، کمی ابروهام به هم نزدیک میشن اما سریع نگاهم رو ازش می‌گیرم و به دایی میگم: - کی می‌ریم؟ روی مبل، کنار امیرعلی می‌شینه و با لحن بامزه همیشگیش میگه: - اگه اجازه بدین دو لقمه صبحونه بخوریم بعد بریم. - اجازه صادر شد. خنده‌ای می‌کنه و به سمت آشپزخونه روونه‌م می‌کنه. - برو کمک مامانت انقدر نمک نریز. بدون اینکه نگاهم به امیرعلی بی‌افته به سمت آشپزخونه میرم که با قابلمه‌ی بزرگی توی دست‌های مامان مواجه میشم. - بیا داییت حلیم گرفته گرم کردم، بریز تو ظرف که ببریم. کاسه‌های سفالی رنگین کمونی رو از داخل کابینت بیرون میارم و با ملاقه شروع می‌کنم به پر کردنشون که دایی میاد داخل آشپزخونه و بالای سرم می‌ایسته. - وای دایی ممنون! صبح حلیم خیلی می‌چسبه. لبخندی می‌زنه و بعد جواب من نگاهش رو به مامان میده. - نوش جان، راستی ملیحه جان من فردا می‌خوام برم پیش فرزانه، میشه نرگسم با خودم ببرم؟ مامان از کار می‌ایسته و نگاهش  و بین من و دایی می‌چرخونه. - اگه خودش می‌خواد من مشکلی ندارم، آخه تازه از جنوب برگشته. چشم‌هام از شدت ذوق می‌درخشه و با ذوق میگم: - وای آره، من موافقم. توی دلم خداروشکر می‌کنم که موقعیتی ایجاد شد تا بتونم کمی از این وضعیت دور بشم. - باشه پس برای فردا آماده باش. در همین بین صدای حاجی بلند میشه. - روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد. مامان با خنده قابلمه رو داخل دست شور می‌زاره و جوابش رو میده. - چشم، الآن میارم. سر سفره به طور اتفاقی من و امیرعلی روبه‌روی هم قرار می‌گیریم. اصلا احساس خوبی از اون وضعیت ندارم، سعی می‌کنم هرچه زودتر غذام رو بخورم و از اون مخمصه خلاص بشم. از دایی تشکر می‌کنم و با ظرفم به سمت آشپزخونه میرم، ظرفم رو داخل سینک می‌زارم و از اون ور به سمت اتاقم میرم تا برای رفتن آماده شم. از داخل چمدونم یک مانتوی بلند آبی بیرون می‌کشم، تنم می‌کنم و یک روسری هم رنگش هم سرم می‌کنم و در آخر چادر مشکیم  رو سرم می‌کنم. دم رفتن نگاهم به قرآنم می‌افته و همراه خودم می‌برمش تا برای بابا محسنم بخونمش... 🏴@TARKGONAH1
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 نگاهی به ساعتم می‌ندازم که عقربه‌هاش چهار و ربع رو نشون میده، دستم سمت کیفم میره تا کلیدهام رو از بین شلوغی‌های داخلش پیدا کنم و بقیه رو با صدای زنگ بیدار نکنم. آروم کلید رو داخل در می‌چرخونم و با چهره‌‌ی هر سه نفرشون مواجه میشم که توی سکوت نشستن و در حال نوشیدن چای هستن. - سلام، میز گرد تشکیل دادین؟ مامان که مشخصه تازه متوجه حضورم شده از جاش بلند میشه و به طرف آشپزخونه میره. - سلام مامان جان، داییت کو؟ با خستگی تمام روی مبل می‌شینم و چشم‌هام رو می‌بندم. - هرچی اصرارش کردم بیاد گفت کار واجب دارم باید برم. با لحن نگرانی از حال و هوای خسته‌م می‌پرسه. - خوبی؟ - آره خوبم ولی هوا چقدر گرم شده اینکه اول تابستونه بقیه‌ش رو خدا بخیر کنه. زیر چشمی نگاهی به حاجی می‌ندازم که حسابی توی فکره و مشخصه از حرفی که می‌خواد به زبون بیاره دو دله. مامان با شربت سکنجبینی سمتم میاد و روی میز روبه‌روم می‌زاره. سمت میز خم میشم و شروع می‌کنم به هم زدنش که بالاخره حاجی لب باز می‌کنه. - نرگس جان. - بله؟ لیوان چایش رو روی میز می‌زاره و کمی به لبه‌ی مبل نزدیک میشه. - میشه امشب شماهم همراه ما بیای؟ از تعجب چشم‌هام دو برابر معمول باز میشه. - چرا؟ هم زمان با من امیرعلی هم سوال من رو از حاجی می‌پرسه اما هر دو خودمون رو جمع و جور می‌کنیم و کسی که بحث رو پیش می‌گیره منم. - چرا می‌گین که منم بیام؟ - به عنوان خواهر امیرعلی توام باید مینا جان رو ببینی دیگه. لحظه‌ای جریان خون به مغزم قطع میشه و با من و من شروع می‌کنم به بهانه تراشی. - ببخشید...اما...آخه...هانیه...یک سری تحقیق لازم داره...باید فردا بهش برسونم...مطمئنم با نبود من...اتفاقی نمی‌افته...ممنون که گفتین. اما مسر تر از اونیه که بخواد به حال خودم رهام کنه. - نمیتونی بدی به کس دیگه‌ای و همراه ما بیای؟ قبل از اینکه لب باز کنم امیرعلی خودش رو وسط می‌ندازه و از اتفاقی که قراره بیوفته امتناع می‌کنه. - خب بابا جان اذیتشون نکنین شاید کارشون واجب باشه. حاجی شونه‌ای بالا می‌ندازه و بیشتر از این اصراری نمی‌کنه. - هر جور راحتی دخترم. بدون اینکه ذره‌ای از شربت روبه‌روم رو بخورم زیر لب اجازه‌ای می‌گیرم و از جام بلند میشم که صدای مامان بلند میشه. - عه، بشین مامان جان شربتت رو بخور گرمات کرده. - ممنون میل ندارم. در سکوت به سمت اتاقم میرم و در رو هم پشت سرم می‌بندم. با صدای اذون چشم‌هام رو باز می‌کنم که داخل سیاهی اتاق هیچ چیزی به چشمم نمیاد. از جام بلند میشم و کورسون کورسون به دنبال چراغ برق می‌گردم، روشنش می‌کنم اما این‌طور که به نظر می‌رسه رفتن و خودم تنهام، سمت آشپزخونه میرم که برگه‌ی یاد داشتی روی در یخچال می‌بینم. «ما رفتیم مراسم خواستگاری...» 🏴@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر عجیب یک آه....! ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1