eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
29.9هزار ویدیو
80 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋 ادامه ی باغ بهشت🦋 پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود یک لحظه دوست داشتم جایگاهش را ببینم بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم ،مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است یعنی نمی دانیم زیبایی‌های آنجا را چگونه توصیف کنیم.!؟ کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سبزی جنگل ها را ندیده و هیچ تصویر و فیلمی از آنجا مشاهده نکرده هرچه برایش بگوییم نمی تواند تصویر درستی در ذهن خود ایجاد کند. حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است ما باید به گونه‌ای بگوییم که بتواند به ذهن نزدیک باشد. من وارد باغ بزرگی شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی چمن هایی عبور کردم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش می داد درختان آنجا همه نوع میوه را در خود داشتند، میوه های زیبا و درخشان. من بر روی چمن ها دراز کشیدم، گویی یک تخته نرم و راحت و شبیه پرقو بود. بوی عطر همه جا را گرفته بود نغمه پرندگان و صدای شرشر آب رودخانه به گوش می‌رسید، اصلاً نمی شود آنجا را توصیف کرد. به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم با خودم گفتم خرمای اینجا چه مزه ای دارد یک بار دیدم درخت نخل به سمت من خم شد، من دستم را بلند کردم و یکی از خرما ها را چیدم و داخل دهان گذاشتم نمی‌توانم شیرینی آن خرما را با چه چیزی در این دنیا مثال بزنم در اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی می شود اما آن خرما نمی دانید چقدر خوشمزه بود. از آن جا بلند شدم دیدم چمن ها به حالت قبل برگشته اند به سمت رودخانه رفتم در دنیا معمولاً در کنار رودخانه‌ها زمین گل آلود است، و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود، اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست !به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا آن انتهای رود مشخص بود .دوست داشتم بپرم داخل آب. اما با خودم گفتم بهتر از سریع‌تر بروم به سمت قصر پسرعمه ام. ناگفته نماند آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود. نمی‌دانم چطور توصیف کنم،با تمام قصرهای دنیا متفاوت بود، چیزی شبیه قصرهای یخی که در کارتونهای دوران بچگی میدیدیم. تمام دیوارهای قصر نورانی بود می خواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم ،اما متوجه شدم که اگر بخواهم می توانم از روی آب عبور کنم. از روی آب گذشتم و مبهوت قصر زیبای پسر عمه شدم وقتی با او صحبت می‌کردم می‌گفت ما در اینجا در همسایگی اهل بیت علیهم السلام هستیم ما می‌توانیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمت‌های بزرگ بهشت برزخی است و می توانیم به ملاقات دوستان شهید و شهدای محل و دوستان و بستگان خود برویم . 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد....________ 👇👇👇 @Tarkgonahan