آیت الله بهجت:(ره)
❤️ پیغمبر "ص" با همین شب زنده داری و سحر خیزی و انس با شب ، معرفت الهی می گرفتند .
بلی ، آن لحظه های خاص و آن رحمت الهی ... در سحر ! سحر ، سحر !!!!
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@tasbiheto📿
••|⛔️‼️|••
میدونی اخلاص یعنی چی؟!
یعنی یه جا ازت تعریف میکنند،
کیف نکنی بخندی!
همونجا تو دلت با خدا بگو
خدا تو که میدونی من هیچی نیستم..
الحمدلله الذی ستر العیوبی(:
نزار نفست حتی لحظهای غرور برش
داره که ما هرچی میکشیم به خاطر این
اخلاص نداشتنه که اعمالمون رو حبط میکنه..!
#تلنگر
@tasbiheto📿
🍁
✍مرحوم علامه طباطبایی:
کسی که میخواهد اهل معرفت شود،باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند. از معاشرت های بی فایده و بی مغز تا میتواند اجتناب نماید.
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @tasbiheto📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «آدم شدم میرم»
📶 اگر فکر میکنی گناهکاری و خجالت میکشی بری سمت امام زمانت، اشتباه میکنی...
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @tasbiheto📿
🌐تشرف علی ابن مهزیار به محضر امام زمان.💠 🌹قسمت سوم🌹
من با خوشحالی فوق العاده ای به منزل رفتم، و وسائل سفر را جمع کردم و با رفقا خداحافظی نمودم و گفتم برایم کاری پیش آمده. که باید چند روزی به جایی بروم. پس چون شب شد، شتر خود را پیش کشیدم و جهاز آن را محکم بستم و لوازم خود را بار کردم و سوار شدم و به سرعت راندم تا به شعب بنی عامر رسیدم. دیدم همان جوان ایستاده و مرا صدا می زند: ای ابوالحسن! نزد من بیا. وقتی نزدیک وی رسیدم، به من گفت پیاده شو تا نماز شب بخوانیم. پس از نماز شب، امر فرمود سجده کنم و تعقیب بخوانم. سپس سوار شدیم و راه افتادیم تا طلوع فجر دمید، پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. وقتی که نمازش را تمام کرد سوار شد و به من هم دستور داد سوار شوم. من هم سوار شدم و با وی حرکت نمودم تا آنکه قلّة کوه طائف پیدا شد. هوا قدری روشن شده بود.
پرسید آیا چیزی می بینی؟ گفتم: آری تل ریگی می بینم که خیمه ای بر بالای آن است و نور داخل آن تمام صحرا را روشن کرده است! گفت: بله درست است، منزل مقصود همان جاست، جایگاه مولا و محبوب ما، در همان جا قرار دارد.
سپس گفت: بیا برویم. وقتی مسافتی از راه را رفتیم، گفت پیاده شود که در اینجا سرکشان ذلیل و جباران خاضع می گردند. گفتم شترها را چه بکنیم؟ گفت: اینجا حرم قائم آل محمد (ص) است. کسی جز افراد با ایمان بدین جا راه نمی یابد، و هیچ کس جز مؤمن از اینجا بیرون نمی رود. پس مهار شتر را رها کردم، و به من دستور داد تا در بیرون چادر توقف کنم. وقتی برگشت، گفت: داخل شو که در اینجا جز سلامتی چیزی نیست. بشارت باد به تو، اذن دخول صادر شد.
وقتی وارد شده چشمم به جمال آقا افتاد، سلام کرده با شتاب به سویش رفته و خود را به دست و پای ایشان انداختم و صورت و دست و پای آن حضرت را بوسیدم. دیدم حضرت(ع) بر جایی نشسته اند، قدشان مانند چوبة درخت بان بود و پارچه ای بر روی لباس پوشیده که قسمتی از آن را روی دوش مبارک انداخته اند. اندامشان در لطافت مانند گل بابوبه و رنگ مبارکشان گندمگون و در سرخی همچون گل ارغوانی است، ولی در عین حال چندان سرخ نبود. قطراتی از عرق مثل شبنم بر آن نشسته بود، پاکیزه و پاک سرشت و نه بسیار بلندقد و نه چندان کوتاه بود. بلکه متوسط القامة، سر مبارکشان گرد، پیشانی گشاده، ابروانش بلند و کمانی، بینی کشیده و میان برآمده، صورت کم گوشت، و بر گونه راستشان خالی مانند پاره مشکی بر روی عنبر کوبیده شده بود. وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم.
❤️❤️❤️❤️❤️
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•
@tasbiheto📿
•❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁
#تلنگر
🚨 ترس از امر به معروف میتونه از ضعف ایمان، ناآگاهی و القائات شیـطان باشه.
🚨 به جای ترس از امر به معروف، به این نکته بیندیشیم که باید از ✨ #خدا ✨بترسیم!
باید از عادی شدن گناه بترسیم!
@tasbiheto📿