📎وصیتی که رهبر انقلاب را منقلب کرد
بار الها ، این ناتوان دوست دارد چشم هایش را ، و تحمل از دست دادن آن را برای یک لحظه ندارد... اگر دشمن در اوج درد از حدقه دراورد چشم هایم را ، و دست هایم را در تنگه چزابه قطع کند و پاهایم را در خونین شهر ببرد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار گلوله خود قرار دهد و سرم را در شلمچه از تن جدا سازد ؛ اگر چه چشم هایم و دست و پایم و سر و سینه ام را از من گرفته اند، اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و عشق حسین و رهبر و اسلام است.
#شهید_حمیدرضا_پورزرگری🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۵۱/۱/۱ تهران
شهادت : ۱۳۶۷/۱/۵ حلبچه ، عملیات والفجر۱۰
🌷 @taShadat 🌷
#معرفی_شهدا
#شهید_ابوالفضل_فرخ_منش
چهاردهم بهمن 1340، در شهرستان گنبدکاوس چشم به جهان گشود.
ششم فروردين 1362
در سنندج توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر و پا، شهيـــــــ🌷ـــد شد.
پيكرش را در گلزار شهدای امامزاده يحياي شهرستان سمنان به خاك سپردند
💠 #خاطرات_شهدا
یک روز گفت: «دوست دارم خوندن قرآن رو یاد بگیرم».
گفتم: «سواد خوندن داری؟».
گفت: «نه! سواد زیادی ندارم».
از نهضت سوادآموزی کامیاران یک سری کتابهای نهضت را تهیه کردم. ده پانزده روزی با او کار کردم.
خیلی علاقه نشان میداد در مدت کوتاهی خواندن قرآن را یاد گرفت.🌹
💟شهید ابوالفضل فرخ منش💟
برگرفته از خاطره قنبر علی همتی (همرزم شهید)
#سالروز_شهادت
🌷 @tashadat 🌷
🌸✨
✨
•|| #ریحانه
.
.
•||شہید «رمضانعلـے سرائـے»:
.
.
{{ خواهران عزیزم!
اینڪ زمانہ احتیاج بہ
زینبها دارد، احتیاج بہ علـے
اڪبرها دارد،
اے خواهران بزرگوار!
.
زینبوار زندگـے ڪنید
و حجاب خود را بہ عنوان
یڪ شمشیر
حفظ ڪنید و در زندگــے
صبور باشید.}}
"و چہ آسودهـ ↶
° خونٺــ را☝️🏻
• فداے
° حرمٺــ 🌙
• زهرایـے چادرمــ🥀
° ڪردے
• اے شہید
🌷 @tashadat 🌷
14.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #کلیپ
🔺حس میکنی ظهور نزدیکه؟
🔹میخوای پارکاب امام زمانت باشی؟؟
❌ #سواد_رسانه_ای رو جدی بگیر
👤استاد #رائفی_پور
🌷 @tashadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همسر شهید مدافع حرم در خط مقدم مبارزه با #کرونا💢
🌷 @tashadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو ══🍃🌷🍃══════ #قسمت_هفتم 🔹 زندگی مشترک وسایلم رو جمع ک
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_ای_برای_تو
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_هشتم
🔹معادله غیر قابل حل
رفتم تو ... اولش هنوز گیج بودم ... مغزم از پس حل معادلات رفتارش برنمی اومد ... .
چند دقیقه بعد کلا بیخیال درک کردنش شدم ... جلوی چشم های گیج و متحیر مندلی، از خوشحالی بالا و پایین می پریدم و جیغ می کشیدم ... تمام روز از فکر زندگی با اون داشتم دیوونه می شدم اما حالا آزاد آزاد بودم ...
فردا طبق قولم لباس پوشیدم و اومدم دانشگاه ... با بچه ها روی چمن ها نشسته بودیم که یهو دیدم بالای سرم ایستاده ...
بدون اینکه به بقیه نگاه کنه؛ آرام و محترمانه بهشون روز بخیر گفت ... .
بعد رو کرد به منو با محبت و لبخند گفت: سلام، روز فوق العاده ای داشته باشی ... .
بدون مکث، یه شاخ گل رز گذاشت روی کیفم و رفت ...!
جا خورده بودم و تفاوت رفتار صد و هشتاد درجه ایش رو اصلا درک نمی کردم ... .
با رفتنش بچه ها بهم ریختن ... هر کدوم یه طوری ابراز احساسات می کرد و یه چیزی می گفت ولی من کلا گیج بودم ...
یه لحظه به خودم می گفتم می خواد مخت رو بزنه، بعد می گفتم چه دلیلی داره؟ من که زنشم. خودش نخواست من رو ببره ... یه لحظه بعد یه فکر دیگه و ... .
کلا درکش نمی کردم ..
ادامه دارد . ...
🌷 @taShadat 🌷
سالــروز زمیــنی شدنـت مبـارک اقـا حســـین😍🌸
متن روی سنگ قبر اقا حسین:💔😔
مـرد غسـال به جســم و جان من خورده مگیر
چند سالـیـست کـه از داغ حســین لطــمه زنم
ســر قـبرم چـو بخـوانند دمــی روضــه شــام
ســرخـــود با لبـه سنــگ لــحــد مــیشــکــنـم
ولادت😊🌸:۱۳۷۳/۱/۶
شهادت🥀🍃:۱۳۹۴/۱/۴
🌷@taShadat 🌷
#سلام_بر_شهدا
#رفیق_شهیدم
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر تمامی شهدا مخصوصا شهید
#رضا ابوحاجی
🌷 @taShadat 🌷
#از_جنس_هادی❤️
ابراهیـم همیشہ میگفـت :
تا وقتے ڪہ زمانِ ازدواجتون نرسیـده
دنبالِ #ارتباطِ_ڪلامی با #جنس_مخالف نرید ؛
چون آهسته آهسته خودتون رو بہ #نابودے میڪشونید !
رفقا🍃
فضا، فضای مجازی است ، ولی نامحرم، نامحرم واقعی است ! برایش تکتک حرفها و شکلکها حقیقی است. روی قلبش اثر میگذارد...
#یادمون_باشه...
🌷 @taShadat 🌷
💗مـــاه خوبـــان مـــاه شعـــبــان 🌙
میرسد موسم گل هاے بستان میرسد
🌷شاخ طوبے سر زد از خلـد🌸
برین مژده اینک ماه غفــران میرسد
💗مولد بوالفضل و سجاد و🌸
حسین یاورانے بهــــر قرآن میرسد
🌷زادروز مهـــدے صاحب زمان🌸
سرورے بر اهــــل ایــمان مے رسد
💗آغاز ماه مبارک شعبان🌸
ماه رسول خدا (ص) و اعیاد
#شعبانیه را #پیشاپیش
🌷به همه مؤمنان و مسلمانان🌸
شاد باش و تهنیت می گوییم
💗أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌸
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۰۷ فروردین ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 26 March 2020
قمری: الخميس، 1 شعبان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
▪️3 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
▪️4 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام
▪️10 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️14 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
🌷 @taShadat 🌷
#حدیث
💎امام علی (ع)
✅ برترین بخشندگی،بخشیدن داشته موجود است.
برای بخشش،منتظر ثروتمند شدن نباشیم،از هر آنچه داریم ببخشیم!
📙میزان الحکمه،ج۲،ص۳۸۹
#نیکوکاری_واحسان
🌷 @taShadat 🌷
🔹خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای برطرف شدن بیماری کرونا🤲
🔹روز دهم ۱۳۹۹/۱/۷
🍃🌷 @taShadat 🌷🍃
1_208537320.mp3
11.47M
#صوت
قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه
🎶#حاج_محمودکریمی
🌷 تاشهادت🌷
http://eitaa.com/joinchat/2567897106Cb024eb90db
••🌱؛
💭ایݩ را از #چمــران آمۅخٺہام :
ڪہ در ڪارزار
ۅ به هنڳـام عمݪ
عــݪاۅه بر #سـرشاخشدݧآرزۅهابایڪدیڳر
باید بہ #ٺوفیقےاجبارۍ
#آرزۅےسطحےٺر را
براۍ ۅصاݪ آرزۅۍ عمیقٺر
سر برید
ایݩ اسٺ #شرطرهایــے ..
🗯| برداشٺے از عارفانہ صـــ۳۷ـــ
#سلام✋🏻
#صبحتون💐
#شـهـدایی😇🌷
🌷@taShadat 🌷
خاکریز خاطرات🍃
سردار حسین فتاحی :
زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم. همرزم سردار سلیمانی گفت: آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود. من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم. زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم. من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی. آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد. 🌹
#شهیدسردارسلیمانی🌿
#تواضع_سردادلها🍃
🌷 @taShadat 🌷
🌸🍃سلام بر ماه شعبان و اعیادش
🌸🍃سلام بر حسین و عباسسسسش😍
🌸🍃سلام بر سجاد و سجودش
🌸🍃سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش
💫حلول ماه مبارک شعبان و موالید خجسته بالاخص ولادت با سعادت یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم عجلاللهتعالیفرجه بر همه منتظران عاشق و ارادتمندان اهلبیت علیهم السلام تبریک و تهنیت باد.
🌸🍃یا فارس الحجاز ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷 @tashadat 🌷
⚘﷽⚘
شخصیت متفاوت و خاصی داشت
گاهی حاج قاسم برای بازدید به منطقه می آمد
میگفتیم: مرتضی تو هم برو یک عکس با سردار بگیر! 📸
می گفت: حالا وقت برای عکس گرفتن زیاد است
قصد ظاهرسازی نداشت
واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ...‼ ️
حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند
به دلایل مختلف به قسمت های دیگر شهر می رفت...🚶♂
میگفتیم: تو به منطقه تسلط داری
بهتر است بمانی و راهنمایی کنی
می گفت: دوستان عراقی هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند 🏷
هیچ وقت این روحیاتش را درک نکردیم...
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌹
#فرمانده_شهید_محسن_حججی
🌷@taShadat 🌷
#طنز_جبهه
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو همه بچه ها را جمع ڪرد و با صدای بلند گفت: ڪی خسته است؟😪
گفتیم: دشمن👊
صدا زد: ڪی ناراضیه؟😢
بلند گفتیم: دشمن👊
دوباره باصدای بلندصدازد: ڪی سردشه؟😣
ما هم با صدای بلندتر گفتیم:دشمن👊
بعدش فرماندمون گفت: خوب دمتون گرم، حالا ڪه سردتون نیست میخواستم بگم ڪه پتو به گردان ما نرسیده !!!😬😂
یه همچین رزمندههایی داشتیم ما !😌✌️
🌺🍃شادی ارواح طیبه شهدا؛سلامتی جانبازان و رزمندگان عزیزمون صلوات 🌺🍃
🌷 @taShadat 🌷
شهیــد حجٺ اصغرے: |❣|
ڪسانے ڪه ولے فقیه را نپذیرند
در عصر ظهور،
امام زمان(عج) را نشناختهـ و
نخواهنـــد پذیرفت. |☝️🌹|
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#ولایت_فقیه
🌷@taShadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو ══🍃🌷🍃══════ #قسمت_هشتم 🔹معادله غیر قابل حل رفتم تو
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_ای_برای_تو
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_نهم
🔹حلقه💍
نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کردم که کجاست؟ ...
به صورت کاملا اتفاقی، شروع کردم به دنبالش گشتن ... زیر درخت نماز می خوند، بعد وسایلش رو جمع کرد و ظرف غذاش رو در آورد ... .
یهو چشمش افتاد به من ...مثل فنر از جاش پرید اومد سمتم ... خواستم در برم اما خیلی مسخره می شد .
-داشتم رد می شدم اتفاقی دیدم اینجا نشستی ...
تا اینو گفتم با خوشحالی گفت: چه اتفاق خوبی. می خواستم نهار بخورم. می خوای با هم غذا بخوریم؟ ... .
ناخودآگاه و بی معطلی گفتم: نه، قراره با بچه ها، نهار بریم رستوران ... دروغ بود ... .
خندید و گفت: بهتون خوش بگذره ... .
اومدم فرار کنم که صدام کرد ... رفت از توی کیفش یه جبعه کوچیک درآورد ... گرفت سمتم و گفت: امیدوارم خوشت بیاد. می خواستم با هم بریم ولی ... اگر دوست داشتی دستت کن ... .
جعبه رو گرفتم و سریع ازش دور شدم ... از دور یه بار دیگه ایستادم نگاهش کردم ... تنها زیر درخت ... .
شاید از دید خانوادگی و ثروت ما، اون حلقه بی ارزش بود اما با یه نگاه می تونستم بگم ... امیرحسین کلی پول پاش داده بود ... شاید کل پس اندازش رو .....
ادامه دارد....
🌷 @taShadat 🌷