eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸محرمعلی در انجام کار خیر همشه پیش قدم بود. به جرئت می توان گفت روزی نبود که ایشان مشکل چند نفر را حل نکند یا با تلفن و یا با ملاقات حضوری. حتی پیش می آمد که پیرمرد ها و پیر زن ها و افراد مختلف به ملاقاتشان در دفتر کارش می آمدند و ایشان با تمام وجودش سعی میکرد مشکل افراد را حل کند با اینکه از لحاظ سازمانی چنین وظیفه ای نداشت ولی برای حل مشکل مردم تمام تلاشش را میکرد. 🔹از کارگری کردن برای خانه سازی افراد نیازمند گرفته تا تحت تکفل گرفتن بچه های بی سرپرست. و پرداخت هزینه تحصیل کمک برای شروع کار و هر کار خیری را که فکرش را بکنید. محرمعلی به شدت از غیبت بیم داشت و از غیبت کردن دوری میکرد و جایی که غیبت صورت میگرفت جایی نداشت. 🔸 همیشه اصرار بر نماز اول وقت داشتند و همیشه از آنجایی که خودشان عامل به نماز اول وقت بودند دیگران از نزدیکان تا آشنایان و دوستان را به نماز اول وقت سفارش می کردند. به خواندن نمازشب علاقه شدیدی داشتند و به صورت مرتب به خواندن نماز شب مبادرت داشتند. 🔹یتیم نواز بودن محرمعلی بسیار نمایان بود. مخصوصاً نسبت به فرزندان شهدا بسیار اهمیت میدادند، تا ذره ای از فقدان پدر برای فرزندان شهدا کاسته بشود. بعد از شهادتش مشخص شد که سرپرستی چند یتیم را برعهده داشتند. روزه های مستحبی زیاد می گرفت. ایشان عادت داشت در هفته دو تا سه روز حتماً روزه مستحبی بگیرد. در عملیاتی که به درجه رفیع شهادت نایل شد، روزه دار بود و همانند اربابش تشنه لب به شهادت رسید شهید_محرمعلی_مرادخانی🌷 🌷🌸 @tashadat🌸🌷
#با_شهدا_گم_نمی_شویم 👈 مردم از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می کند به اسلام و انقلاب، تمایل ندارم. ✅ اما این را بدانید، والله علمای شیعه را تماما و از نزدیک میشناسم، الان 14 سال شغل من همین است، علمای لبنان را میشناسم، علمای پاکستان را می شناسم، علمای حوزه خلیج فارس را میشناسم، چه شیعه و چه سنی، والله، اشهد بالله، *سرآمد همه این روحانیت* از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، *این مرد بزرگ تاریخ یعنی آیت الله العظمی خامنه ای است* ... " حاج قاسم سلیمانی " 🏴 @taShadat 🏴
شهیــد حجٺ اصغرے: |❣| ڪسانے ڪه ولے فقیه را نپذیرند در عصر ظهور، امام زمان(عج) را نشناختهـ و نخواهنـــد پذیرفت. |☝️🌹| 🌷@taShadat 🌷
از همان لحظه که وارد زندان شدم، شکنجه ها شروع شد. با توهین، شلاق، باتون... وقتی دیدند با شکنجه چیزی به دست بیاورند، مرا با یک کمونیست هم سلول کردند. آن کمونیست هم نجس محسوب می شد. اگر آب و غذا می آوردند اول او می خورد تا من نتوانم بخورم. نماز خواندن و راز و نیازم را مسخره می کرد، به شکل های مختلف آزار میرساند ... تا اینکه یک شب جمعه وقتی آن کمونیست خواب بود، دعای کمیل خواندم. تا به این جمله رسیدم که: «خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد» ناله ام بلند شد و بغضم ترکید. وقتی سرم را بلند کردم دیدم همان کمونیست سرش را گذاشته کف سلول و گریه می کند. 🌱 🌿 🌷 @tashadat 🌷
جای شهیدآسیدمرتضی آوینی خالی که میگفت: جان .. امانتی‌ست ... که باید به جانان رساند اگرخود ندهی .. می ستانند فاصله‌ی هـلاکت و شهـادت ... هـمین، خیانت در امانت است!!! هرکه‌را‌صبح‌شهادت‌نیست شام‌مرگ‌هست 🌷@taShadat🌷
فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی (ع) الان در اطراف ما وجود ندارند؛ وجود دارند... خوارج چه کسانی بودند ؟ خوارج آمدند و ابتدا به علی گفتند: که یا علی ما با تو هستیم بعد همین ها از پشت به علی ضربه زدند این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم هایی را نداشته باشیم الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی (ع) خوارجی هستند  " 🌷تا شهادت🌷 🌷@taShadat🌷
ساکن روستای دیباج بود وِ تنها پسر خانواده... تو کربلای چهار روی مین رفت تا همرزماش از معبر عبور کنن دختر کوچیکش به رسم غروبایی که بابا از محل کار برمی‌گشت به‌ درخت جلوی خونه تکیه میداد و منتظر میموند وضع طوری شد که حتی درختو قطع کردن اما کارش شده بود ساعتها انتظار.. "شهید عباسعلی رنگریز" 🌷@tashadat🌷
شهادت لباس تک‌ سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید،  هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می‌کنی ... مطمئن باش! "شهیدآوینی" شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو 😇🌷 🤲🏻 ✋🏻💐 🌷 @taShadat 🌷
همیشه آیه‌ي ، «وَ جَعَلْنا...» را زمزمه می کرد ‌گفتم : آقا ابراهیم ! این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه ، اینجا که دشمن نیسٺ ! نگاه معنا دارےکرد و گفٺ : دشمنےبزرگتراز شیطان هم وجود داره 🌷شهید ابراهیم هادی 🌷
تازه داماد بود و قرار بود مراسم عروسی‌اش برگزار شود خودش در سـوریه بود؛ به خانواده گفت: کارت مراسم را پخش کنند ... وعده داد که خودش را می‌رساند! خانواده هم کارت‌های عروسی‌اش را پخش کردند. راست می گفت؛ خودش را رساند, اما چگونه ...!😔 "شهید امیر سیاوشی" 🌷 @taShadat 🌷
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… "شهید سیدمجتبی علمدار" •♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷تازه بچه دار شده بود،گفتم : حاج یونس دلت براي بچه ات تنگ نشده؟ جبهه  و جنگ بس نيست.  🌷لبخند زد و گفت : اگر صد تا بچه داشته باشم و روزي صد مرتبه هم خبر بياورند، بچه ات را گرفته اند، من دست از خميني بر نمي دارم و جبهه و جنگ را بر همه چيز ترجيح مي دهم.  ✍مثل مالک "شهید حاج یونس زنگی آبادی" •♡ټاشَہـادَټ♡•
- رفیقش‌ میگفت : یه‌ شب‌ تو خواب‌ دیدمش،بهم‌ گفت: 🌹به‌ بچه‌ها‌ بگو‌ حتی‌سمت‌ِ گناه‌ هم‌ نرن ! اینجا‌خیلی‌گیر‌میدن .. "شهید حجت‌اللہ‌ اسدی" •♡ټاشَہـادَټ♡•
🌹🕊🌹🕊🌹 اگر خدا شهادت را نصیبم کرد بنده از شهدایی هستم که در قیامت حتماً یقه‌ی بی حجاب ها و کسانی که ترویج بی‌حجابی میکنند را می‌گیرم..!" •♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷ازش پرسیدن چرا همیشه دست به سینه ای!؟ گفت: نوکر امام حسین علیه السلام، باید همیشه دست به سینه باشه! 🌷عباس زیاد به تزکیه نفس می پرداخت؛ مثلا از یک ماه، ۲۰ روز را روزه بود. از خدا خواسته بود اگه لیاقت شهادت هم نداشت، مرگش را در روضه های امام حسین علیه السلام قرار دهد. "شهید عباس آسمیه" 🥀 •♡ټاشَہـادَټ♡•
🏴روزی به او گفتم: «از اینکه دیگران خبر شهادت تو به من بدن وحشت دارم. میخوام اگه شهید شدی خودم مطلع بشم». 🏴دو سه روز بود تحرکاتی در فامیل و اقوام مشاهده می کردم. نمیدانستم علت چیست. مرا به بهانه ای بردند منزل خواهرم. 🏴کلید در خانه را مخفیانه از کیفم برداشته بودند و عکسی از همسرم را به عکاسی برده بودند که برای مراسم تشییع بزرگ کنند. عصر بود. نشسته بودم و در حالتی بین خواب و بیداری به سر می بردم. کریم را دیدم که لباس پاسداری به تن داشت. به طرفم آمد. 🏴دستم را گرفت و گفت: «بلند شو؛ کلید و از خواهرت بگیر و به خانه برو و عکسی رو که قبلا گفته ام بده بزرگ کنن. همون عکسی که لباس سپاه به تن دارم. 🏴سپس لبخندزنان ادامه داد: «بلند شو! کارهای مربوط به مراسم منو خودت انجام بده». " شهید کریم اندرابی " ✍راوی:همسر شهید ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🌹اورکت روی شانه هایش بود؛ بدون جوراب. معلوم بود از نماز می آید و فرصت پیدا نکرده سر و وضعش را مرتب کند. 🌹لبخند زدم و نگاهی بهش انداختم. قبل از اینکه حرفی بزنم با خنده گفت: وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز خواندم درست نبود مقابل بنده او به سر و وضعم برسم. ✍ روایت حاج قاسم از شهید محمدحسین یوسف الهی 🌴🥀💎🥀🌴 ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🌹پس از تولد اولین فرزندمان آشنایان به دیدنم می آمدند و هدایایی می آوردند. 🌹همسرم اعلام کرد به جای آوردن این هدایا، قیمت آن را به جبهه کمک کنند و رسید آن را به فرزندم هدیه کنند. 🌹بعضی از دوستانش همین کار را کردند و شادی را برای او به ارمغان آوردند. "شهید جعفر ناوی پور" ✍راوی: همسر شهید ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🏴وقتی پدر به خانه می آمد، با من و خواهرم بازی می کرد و مدتها سرگرم میشدیم. وقتی او خسته می شد و ما هنوز مشتاق بازی کردن با او. 🏴خودش را به مردن میزد. ما پاور چین می رفتیم طرفش و او یک دفعه از جا میپرید و ما را می ترساند؛ ترسی توأم با خنده و شادی. 🏴وقتی پیکر او را از منطقه آوردند، ما را هم برای دیدن او به معراج بردند. به خواهرم گفتم: « بیا بریم بابا رو ببوسیم» . - نه! باز بابا بلند میشه و ما رو میترسونه. "شهید محمد کفایی" ✍راوی: فرزند شهید ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🌹‏همسرش میگفت یکبار فاطمه رو گذاشت روی اُپِن آشپزخونه و بهش گفت: بپر بغل بابا و فاطمه پرید! بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. پرید چون میدونست که من میگیرمش؛ اگر ما اینطوری به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمون حل بود.... "شهید مصطفی صدر زاده"
🌹شهید حجت الله رحیمی: خدایا ! هدایتم کن ؛ 🤲 زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا ! هدایتم کن تا ظلم نکنم ؛ زیرا می‌دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا ! نگذار دروغ بگویم؛ زیرا دروغ ظلم کثیفی است.
💢خواستیم با حرف‌هایمان، راه شهدا را ادامه دهیم اما دیدیم راه شهدا رفتنی‌ است نه گفتنی. 🔹این زندان دنیا، این گناهانِ بی‌شمارمان آخر لنگ می‌کند پای رفتن را..! 🔻شهیدمحمود غیاثی در پنجم اسفندماه سال 1338در شهر یزد به دنیا آمد. محمودتحصیلات ابتدایی خود را در دبستان صدیق و دوره‌ي متوسطه را در دبیرستان امیرکبیر گذراند. 🔻آن بزرگوار، بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و نیز اخذ مدرک دیپلم، برای خدمت به اسلام و مملکت خود عازم خدمت سربازی شد. آن رزم آور شجاع بعد از 8 ماه خدمت، عاقبت در صبح روز 21آذر ماه سال 1359، هنگامی که در سنگر به نماز ایستاده بود، توسط مزدوران به شهادت رسید. 🔻پیکر آن شهید که در سقّز (کردستان) خون پاکش را نثار راه حق نمود، در روز 23 آذر یـعنی دو روز بـعد از شـهادتش روی دست مردم شهید‌پرور یزد تشیيع و در گلزار شهدای خلدبرین به خاک سپرده شد. 🌷انتشار تصاویر قدیمی شهید به مناسبت سالگرد شهادت ...شادی روحش صلوات
🌷.... دیگر پابند زمین نبود. انگار توی آسمان سیر می‌کرد. مثل بچه‌ها که به خواسته‌های‌شان می‌رسند، ذوق‌زده بود. تنها دغدغه‌اش مخالفت خواهرش بود. هرچه می‌گفتیم، راضی نمی‌شد. می‌گفت: نمی‌ذارم بره. من طاقت ندارم. کجا می‌خواد بره؟! تصمیم گرفتیم استخاره بگیریم. همه جمع بودیم. قرآن را که باز کردیم، سوره آل‌عمران آمد. آیه «ولا تحسبن الذین قتلوا...» اکرم نگاهی به آیه کرد و رو به امیر گفت: این که می‌گه تو می‌ری شهید می‌شی! امیر جواب داد: خواهرم! من نمی‌گم، خدا می‌گه. اکرم با جواب استخاره، محکم‌تر شد. گفت: دیگه امکان نداره بذارم بری. امیر کلافه شده بود. این را از حال و روزش می‌فهمیدم ولی آن‌قدر سعه‌صدر داشت كه می‌خواست حتما اکرم را راضی کند بعد برود. گفت: خب باشه. دوباره استخاره می‌گیریم. قرآن را که باز کردند، دوباره سوره آل‌عمران آمد. همان صفحه. لبخند شیرینی نشست روی لب‌های امیر. اکرم دیگر نتوانست چیزی بگوید. اصلا چاره‌ای جز رضایت نداشت. حالا امیر فقط منتظر بود با او تماس بگیرند و روز رفتنش را به او بگویند..‌‌.. "شهید مدافع‌حرم امیر لطفی"🌷
🌷همه ما وظیفه داریم در خدمت امام باشیم و امر او را اطاعت کنیم، امروز حفظ وحدت و انسجام امت اسلامی از شرایط مهم سربلندی و نصرت اسلام است، مسایل جزیی را کنار بگذاریم، کینه توزی و انتقام جویی، که از وسوسه های شیطان است، را به دور بریزیم و برای رضای حق تعالی و خشنودی امام زمان(عج)، دست به دست هم دهیم و همه پشتیبان جنگ و جبهه باشیم. پشت سر هم غیبت نکنیم، مسایل را در حضور هم حل و فصل کنیم و از سوء ظن که ریشه خیلی گناهان بزرگ است، جدا خودداری کنیم. "شهیدسید عبدالکریم قدسی"