فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می بینی خواهرم؟!
برا دفاع ازین حرم 💔
دارم میرم ولی
وصیتی دارم 🌷
.............................
🌷 @taShadat 🌷
مادر شهید:
پیکرش گوشت و پوست ندارد ولی باز میخندد🥀/توسط انگشترش شناسایی شد🍃/با اصابت تیر در پهلو به شهادت رسید🕊
او در ادامه ویژگیهای اخلاقی پسرش را برمیشمرد. و به خصوصیاتی اشاره میکند که همیشه مردم از آن به نیکی یاد میکنند👌 و میگوید: علی اصغر خوش رو، خوش اخلاق،❤️ مومن، زن و بچه دوست❣، بی اهمیت به مال و مادیات دنیا به مال دنیا بود.🌱فقط عاشق زن و بچهاش بود. پسرخوب، مومن و نمازخوانی بود ✨همه خوبیها را خدا جمع کرده و به او داده بود. شکر خدا...!🌸
#شهید_علیاصغر_شیردل
#سالروزشهادت🕊
🌷 @taShadat 🌷
🔻همسر شهید حججی:
موقع پرو لباس مجلسی یواشکی بهم گفت: «هنوز #نامحرمیم! تا بپسندی برمیگردم.» رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت.
برای همه خریده بود جز خودش. گفت میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که #روزه گرفته است. 👌
ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟» گفت: «میخواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.»❤️
📕 کتاب سربلند
#شهید_محسن_حججی🌹
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#براساس_داستان_واقعیق
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_هفتاد
🔹دشتی پر از جواهر
اونقدر آروم حرکت می کرد ... که هیچ وقت صدای پاش رو نمی شنیدم ... حتی با اون گوش های تیزم ...
چشم هاش پر از اشک شد ... معلوم بود خیلی دردش گرفته ... سریع خم شدم کنارش ...
ـ خوبی؟ ...
با چشم های پر اشکش بهم نگاه کرد ...
ـ آره چیزیم نشد ...
دستش رو گرفتم و بلندش کردم ...
ـ خواهر گلم ... تو پاهات صدا نداره ... بقیه نمی فهمن پشت سرشونی ... هر دفعه یه بلایی سرت میاد ... اون دفعه هم مامان ندیدت ... ماهی تابه خورد توی سرت ... چاره ای نیست ... باید خودت مراقب باشی ... از پشت سر به بقیه نزدیک نشو ...
همون طور که با بغض بهم نگاه می کرد ... گفت ...
ـ می دونم ... اما وقتی بسم الله گفتی ... موندم چرا ... اومدم جلو ببینم توی کابینت دعا می خونی؟ ...
ناخودآگاه زدم زیر خنده ...
ـ آخه توی کابینت که جای دعا خوندن نیست ...
به زحمت خنده ام رو کنترل کردم ... و با محبت بهش نگاه کردم ...
ـ هر کار خوبی رو که با اسم و یاد خدا و برای خدا شروع کنی... میشه عبادت ... حتی کاری که وظیفه ات باشه ... مثل این می مونه که وسط یه دشت پر جواهر ... ولت کنن بگن اینقدر فرصت داری ... هر چی دلت می خواد جمع کنی ...
اشک هاش رو پاک کرد ... و تند تر از من دست به کار شد ... هر چیزی رو که برمی داشت ... بسم الله می گفت ... حتی قاشق ها رو که می چید ...
دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... خم شدم پیشونیش رو بوسیدم ...
ـ فدای خواهر گلم ... یه بسم الله بگی به نیت انداختن کل سفره ... کفایت می کنه ... ملائک بقیه اش رو خودشون برات می نویسن ...
مامان برگشت توی آشپزخونه ... و متحیر که چه اتفاق خنده داری افتاده ... پشت سرش هم ...
چشمم که به پدر افتاد خنده ام کور شد ... و سرم رو انداختم پایین ...
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#براساس_داستان_واقعیق
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_هفتاد ویک
🔹 نگاه عبوس
با همون نگاه عبوس همیشه بهم زل زد و نشست سر میز... صداش رو بلند کرد ...
ـ سعید بابا ... بیا سر میز ... می خوایم غذا رو بکشیم پسرم ...
و سعید با ژست خاصی از اتاق اومد بیرون ... خیلی دلم سوخت ... سوزوندن دل من ... برنامه هر روز بود ... چیزی که بهش عادت نمی کردم ... نفس عمیقی کشیدم ...
- خدایا ... به امید تو ...
هنوز غذا رو نکشیده بودیم که تلفن زنگ زد ... الهام یه بسم الله بلند گفت و دوید سمت تلفن ... وسط اون حال جگر سوزم ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... و باز نگاه تلخ پدرم ...
ـ بابا ... یه آقایی زنگ زده با شما کار داره ... گفت اسمش صمدیه ...
با شنیدن فامیلیه آقا محمد مهدی ... اخم های پدر دوباره رفت توی هم ... اومدم پاشم که با همون غیض بهم نگاه کرد...
ـ لازم نکرده تو پاشی ... بتمرگ سر جات ...
و رفت پای تلفن ... دیگه دل توی دلم نبود ... نه فقط اینکه با همه وجود دلم می خواست باهاشون برم ...
از این بهم ریخته بودم که حالا با این شر جدید چی کار کنم؟... یه شر تازه به همه مشکلاتم اضافه شده بود ... و حالا...
- خدایا ... به دادم برس ...
دلم می لرزید ... و با چشم های ملتهب ... منتظر عواقب بعد از تلفن بودم ... هر ثانیه به چشمم ... هزار سال می اومد ... به حدی حالم منقلب شده بود که مادرم هم از دیدن من نگران شد ...
گوشی رو که قطع کرد ... دلم ریخت ...
ـ یا حسین ...
دیگه نفسم در نمی اومد ...
🌷 @taShadat 🌷
🌷 خاطرات جبهه 🌷❤️
شهيد ابوالحسني را بچه ها دايي صدا مي زدند. اين اواخر ريشش حسابي بلند شده بود. شايد يك قبضه
ـ دايي! ماشاءالله چه ريشي بلند كرده اي
ـ اگر از پل بگذرد ريش است والا پشم هم نيست😂
🌷 @taShadat 🌷
⚘﷽⚘
#یک_قرار_معنوی
#ساعت_۸_به_وقت_امام_هشتم🕗
تاخراسان راهی نیست...✋
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری....
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹روایتی کوتاه از زندگی شهید
مدافع حرم علی اصغر شیردل
🌹انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید شیردل
🌷 @taShadat 🌷
#سلام_بر_شهدا
#رفیق_شهیدم
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر تمامی شهدا مخصوصا شهید
#شهیدعلی_اصغر_شیردل
🌷 @taShadat 🌷
﷽✨
💠امروز چهار شنبه
🌤۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
🌛۵ رمضان ۱۴۴۱ قمری
📿 ذکر روز:یا حی یا قیوم
🍽طبخ غذا به نیت :حضرت علی اکبر(ع)
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#نهج_البلاغه
#حکمت44
══🍃🌷🍃════
💠وَ قَالَ [علیه السلام] طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ .
🔷 خوشا به حال كسى كه به یاد معاد باشد ، براى حسابرسى قیامت كار كند ، با قناعت زندگى كند ، و از خدا راضى باشد.
🌷 @taShadat 🌷
#سلام_بر_شهدا
#راه_ادامه_دارد
-این چیه؟
+عکس دخترمه
-بده ببینمش
+خودم هنوز ندیدمش
- چرا؟
+الان موقع عملیاته،
میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد...
#شهیدمهدیزینالدین❤️
🌷 @taShadat 🌷
وصیت حسن آقای رجائی فر:
" ببخشید
تا خداوند ببخشد شما را،☝️
بپوشانید گناهان یکدیگر را
تا خداوند بپوشاند گناهان شما را....."🌹
#شهید_حسن_رجائیفر
شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان💔
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان زینب گونه همسر شهید حادثه کنارک
کمرمان شکست، اما نمیخواهیم خم به اَبروی رهبرمان بیاید
صحبت های خانواده شهید "محمدابراهیم کاظمی" از شهدای ناوچه کنارک نیروی دریایی ارتش در دیدار با امیر دریادار خانزادی فرمانده نیروی دریایی
#عند_ربهم_یرزقون
🌷 @taShadat 🌷