📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۵ شهریور ۱۳۹۹
میلادی: Saturday - 05 September 2020
قمری: السبت، 16 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️19 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️34 روز تا اربعین حسینی
▪️42 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️43 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
@tashadat
»
📜 #حــدیثامـــروز
❤️قال امـام علی علیه السلام:
باید خـــرید و فــروش آسـان و بر
موازین #عدل باشد با قیمتهایی
که نه به فـــروشنده زیان رساند و
نه به خـریدار.
📚نهــج البلاغـه از نامه ۵۳
@tashadat
السلام علیک یا صاحب الزمان
با همه دلتنگی شب
لبخند، مهمان ناخوانده ی می شود بر روی لب ها
وقتی گرگ ومیش صبح به تو فکر می کنم
تو که خودت.
یادت.
و همه ی شعر های دوست داشتنت
به یکباره بر سجاده ی نمازم می نشینید
تسبیح تربت را دانه دانه می اندازم
و در هر دانه بلند بلند قربان صدقه ات می روم
جانمازم بوی گل یاس شب بو می گیرد
و چادرم حاله ی می شود دور سرم تا کسی قربان صدقه رفتن هایم را نبیند
هوای خنک صبح کم کمک به روزنه های پنجره می خورد..
و پنجره را می گشایم
می خواهم بگویم بیدار هستم
و آمده ام گدایی از قلب تپنده ی عالم
گدایی از دستان سلطان می چسبد
ولی ارباب،
گدایت ناشی است
و خوب حرف زدن را بلد نیست...
فقط،می خواهم بگویم....
پنجره ام نیمه باز است..
بر من روزیم را برسان حضرت باران
دلی دارم 💔
منتظر🕊🕊
@tashadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مهربانان
🌺اول هفتتون گلباران
🌸فردایتان قشنگ
🌺صبحتان پرازمحبت
🌸الهی
🌺سهم امروزتان شادی
🌸سهم زندگیتون عشق
🌺سهم قلبتون مهربانی
🌸سهم چشمتون زیبایی و
🌺سهم عمرتون عزت باشه
🌸هفته خوبی پیش رو داشته باشید
@tashadat
#کلامشهید
#شهید_نورالله_اختری
گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟»
قدری فکر کرد و گفت:« #هیچی»
گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمیخواد یک کارهای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه»
گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و #گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم.»
#اللهمارزقناشهادهفیسبیلک...
@tashadat
سه روز آب و غذا 🍔
نخورد تا حال امام 🤒
حسین رو درک کنه اما...😱
#شهیدمحمدهادیذوالفقاری
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
بدون شرح یمن
اینجا یمن
ننگ بر مسلمانانی که سیر بخوابند و از چاقی ندانند چه کنند...
و برای هم کیشان تحت بمباران و محاصره یمن کاری نکنند...
یک کشتی غذا و دارو فرستادن و شکستن محاصره این بیگناهان خیلی سخته؟!
اگر راحت غذا میخوری به انسان بودنت شک کن...
@taShadat
🚩 به دنبال پخش پوستر از گرسنگی مردم یمن، دوستان زیادی سوال کردند که چطور میشه به این انسانهای مظلوم، به این مسلمانان هم کیش مان کمک کنیم👇
بهترین راه را خدمتتون معرفی میکنیم👇
✅از طریق سایت دفتر مقام معظم رهبری✅
روی این لینک بزنید👇
http://www.leader.ir/fa/monies
بخش های مهم مثل نام و شماره تماس را وارد کنید
در بخش بعدی #۱ از منوی بازشوند گزینه {کمک ها} را بزنید . در کادر بعدی از میان گزینه ها بخش ” مردم مظلوم یمن ” را انتخاب کنید . در بخش های بعدی مبلغ و… را وارد کنید و پرداخت را تکمیل فرمایید.
این پوستر را برای هر کس که فکر میکنید، وجدان دارد، انسانیت دارد، مهربانی دارد و مسلمان است بفرستید🙏
این کمترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم. یا علی 🙏
@taShadat
🍃🌸آقای خامنهای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
موضوع: _کربلا و شهدا_
🔹پسرک فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟»
یکی از محافظین گفت:
«حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره»
حضرتآقا میفرمایند:
«بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست».
لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله خودش را به حضرتآقا میرساند.
حضرت آقا میگویند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟شما اسمت چیه؟»
پسرک نوجوان که با شنیدن گویش مادریاش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی میگوید:
«آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
حضرتآقا : «افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟»
پسرک که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود میگوید: «انگوت کندی آقا جان!»
حضرتآقا میپرسند:
«از چای گرمی؟»
پسرک انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود میگوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».
حضرتآقا میفرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
و پسرک میگوید:
«آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند:
«بگو پسرم. چه خواهشی؟»
پسرک میگوید:
آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
پسر نوجوان به یکباره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید:
«آقاجان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟»
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه او و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»
پسرک هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
🔸حضرتآقا وی را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند:
«آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز) تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است، هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل، نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک پسرک 13 ساله را بوسیده و میفرمایند:
«ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
و این پسرک 13ساله کسی نبود جز «شهید بالازاده»...
🔹آری! رفت و به آرزویش رسید... «شهادت»
🌷 @tashadat 🌷
سلام دوستان عزیز تا چنددقیقه دیگه قراره یه مهمون بزرگوار و عزیز رو به کانالمون دعوت کنیم که کانالمون با حضورشون نورانی بشه ان شاءالله 🌹🌹🌹
🔺 نامهای عجیب از شهید " #سیدمجتبی_میرغفاری " که ۳۰ سال پس از شهادت به خانوادهاش رسید.
در بخشهایی از این نامه آمده است:
🔹وقتی در #شلمچه با دشمن نبرد میکردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی #کربلا میآید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکهای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن #اباعبدالله_الحسین در کنار سرور شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادرِ شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان.
🔹 مادر ماها پشت سر سرور شهیدان #نماز میخوانیم، هنوز باور ندارم چه میبینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچههای فلاح به من خوشآمد میگویند، همه بچهها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچهها جویای حال خانوادهشان بودند... مادر حال میفهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بیجانی بیش نبودهام...
خدایا به عظمت وبزرگی#شهدا مارامدیون #شهدا نگردان
@tashadat
شهید سیدمجتبی میرغفاری ۱۹ دیماه سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. مادرش معلم قرآن بود و سیدمجتبی هم با تشویقهای مادر راه قرآن را در پیش گرفت و به قاری خوشخوانی تبدیل شد.
از همان دوران نوجوانی و جوانی فعالیتهای فرهنگی و مذهبی زیادی داشت و برای رفع مشکلات اطرافیان صندوق قرضالحسنهای تشکیل داد. پس از اخد دیپلم به عنوان کارمند شهرداری تهران مشغول کار شد و همزمان با کار تحصیل در رشته مدیریت را هم در دانشگاه آغاز کرد.
حضور در جلسات شیخ حسین انصاریان، حضور در هیأتهای مذهبی مختلف و راهاندازی جلسه قرآن در حسینیه جاننثاران از جمله فعالیتهایش بود. همچنین همکاری با شورای نگهبان در سالهای اول انقلاب از دیگر برنامههایش بود.
@tashadat
با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز راهی جبهه شد و بلافاصله پس از پایان خدمت سربازی به صورت داوطلاب راهی منطقه شد. در سالهای حضور در جبهه در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد و چندین نوبت مجروح شد تا اینکه روز ۱۴ دیماه ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در قطعه ۲۶ بهشت زهرا آرام گرفت.
@tashadat
قرائت قرآن و راهاندازی جلسه قرآن از جمله فعالیتهایش بود و عمل به قرآن مهمترین برنامه زندگیاش بود. زندگی روزمرهاش را با قرآن تنظیم کرده بود و کاری به جز این انجام نمیداد. در تلاوت از سبک استاد شعیشع استفاده میکرد و به ترتیل منشاوی علاقه زیادی داشت. مداح اهل بیت (ع) هم بود و در جلسات و هیأتهای مختلف حضور پیدا میکرد، از تجملات بسیار دوری میکرد. به مال حلال بسیار تأکید داشت و در زندگی خیلی دقت میکرد.
@tashadat
اما ۳۰ سال پس از شهادت وی همسرش در بین وسایل قدیمی خانواده و در لای یک کتاب نامهای از او پیدا میکند که در این نامه موضوعات عجیبی از شهید بیان شده است.
@tashadat
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر قلب تپنده امت اسلام پیر جماران، سلام بر ملت... سلام بر پاکدلان شهید این آب و خاک و سلام بر شهادت، سلام بر خوابگاه سرور آزادگان که خونین شهرها و دشت عباسها و مجنونها، فاوها و شلمچهها را سر راه امتحان یاران خود قرار داده، چه امتحانی
الله اکبر الله اکبر، شهادت، باز شهید دیگر، باز لب تشنه دیگر، باز صیدی دیگر
الله اکبر چه پروانههای زیبایی، دور شمع کربلا جمع شدهاند
الله اکبر، آری مادر، تو شهید دادهای آن هم چه شهیدی، هم رزم حسین مظلوم، سرور آزادگان، سید اولاد پیامبر، مادر شهید ای شیرزن و ای پاکدل جگرگوشه تو مجتبای تو چه میگوید، همسر باوفای شهید، ببین عزیز تو چه میگوید، چه زیبا گفته این پاک سرشت.
خانواده عزیزم سلام، مادر نور چشمم منم مجتبی
بیا مادر، بیا مادر، حلالم کن
امام را کردهام یاری که وقت شهادت آمده
ز تو خواهش چنین دارم، مکن از بهر من زاری
الله اکبر الله اکبر، مادر و همسرم سخن دارم، آری سخن دارم، وقتی در شلمچه با دشمن نبرد میکردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی کربلا میآید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکهای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن اباعبدالله الحسین در کنار سرورش شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادر شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان.
الله اکبر الله اکبر، مادر گوش کن ببین جگرگوشه تو چه زیبا گفته است: مادر ماها پشت سر سرور شهیدان نماز میخوانیم، هنوز باور ندارم چه میبینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچههای فلاح به من خوشآمد میگویند، همه بچهها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچهها جویای حال خانوادهشان بودند.
الله اکبر الله اکبر. گوش کن، بشنو، عزیزان چه میگویند، مادر حال میفهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بیجانی بیش نبودهام
الله اکبر الله اکبر، ای همسر شهید گوش کن بشنو که عزیز تو چهها گفته است، آری چه خوب گفته است همسر مهربانم سلام مرا پذیرا باش، چی شده سرت را بالا کن و شجاع باش من همیشه در کنار تو و پسرم حسین هستم. من زندهام و همیشه در کنار خانوادهام هستم، شهادت زنده شدن است نه مردن امیدوارم مشکلات زندگی ترا در راهت مقاومتر سازد و حسین کوچولو را مصممتر از همیشه میپرورانی.
همسر مهربانم من افتخار میورزم که توانستم برای چند مدتی اسم تو را در شناسنامه خودم ثبت گردانم و نوشکفتهای چون حسین که رهرو من خواهد بود برجای بگذارم و من به چنین زنانی فخر میورزم و امیدوارم که خداوند تو را صبر دهد و مرا هم بیامرزد و امیدوارم مرا ببخشید. مادر من تمام این مقام والا را از تو آموختم، اگر شهید شدم بزرگترین افتخارم این است که رهبر روحالله و پدر و مادرم و همسرم معلمین شهادتم بودند و دیگر افتخارم این بود که در عصر امام خمینی زیستم درود بر رهبر اسلامی ایران، امام خمینی، مرگ بر تمامی منافقین و مخالفین اسلام اعم از کفار و مشرکین.
خداحافظ ملت شهیدپرور ایران باشد، به امید پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا گستردگی بر تمام جهان خداحافظ
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
@tashadat
پایان معرفی مهمون عزیز امروزمون ان شاءالله شهید بزرگوار و شما عزیزان راضی باشین ازمون🌹🌹