عــملیات کربــلای ۴ بود، آتش دشمن سنگین بود، زیر یک پــل جمع شده بودیم، جای پنـــج نفر بود اما ده نفر به زحمت خود را جا داده بودیم و پاها از زیر پل بیرون زده بود، دیدم رضا چراغ قوهاش را بــیرون آورد و نورش را انداخت روی کتاب کوچک دعایش و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا، گفتم رضا تو این شــرایط چه وقت زیارت خوندنه خندید و گفــت مــن از اول انقلاب تا حالا یه روز هم زیارت عاشورام ترک نشده، حــتی زمانی که در سینــما کار می کــردم.
🌷شهید عبدالرضا مصلینژاد🌷
@tashadat
من آن ابرم که☁️
بارانش«تو»هستی🌧
همان یوسـف که☘ کنعـانش«تو»هستی➰
مسافــر میشـوم🚶♂
تا آخرِ عمـــر
در آن راهی که🛣 پایانش«تو»هستی...😍
✅بهر فرج وظهور آقا صلوات
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج♥️
🌷 @taShadat 🌷
🖌هَمسَرَشرۅۍ
تابۅتَشنِۅِشت...
خِیݪۍدۅستَتدارَم❤️
شَہادَتَتمُبارَڪعَزیزَم🌷
''شَہیدمُحَمَدبِلباسۍ''
🍁سایز
🌹اِستۅرۍ
🌹پَسزَمینہگۅشۍ
🌸 #قهرمانان_وطن
🌸 #شهدای_خان_طومان
🌸 #ما_ملت_امام_حسینیم
@taShadat
✨ صبح خرداد سال شمسی....
✨ اوج نخل و کتاب و یک سردار
✨ مرد آرام روزهــــای نبــــرد
✨ تکیه داده به ســــینه دیوار
✨ من و جمعی که گرد او هستند
✨ همدان ، سوریه ، حلب ، تهران
✨ خا طراتی که باز می گوید
✨ فاو و مجنون ، شلمچه و تهران
✨ از گذشته وحال می گوید
✨ از تماشای روزهای جنوب
✨ مرد آن روز جمع نخلستان
✨ قصه اش ، قصه ی شکفتن بود
✨ کاش از سال بعد هم می گفت
✨ مهــــر ماهی ، که ماه رفتن بود
✨ ما برای تو اشک .....نه سردار
✨گریه بر مرگ عشق بی معناست
✨ مثل حلاج مرگ هر پندار
✨ به سردار بی گمان زیباست
🌷 @tashadat 🌷