بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
📚معرفی کتاب :دلتنگ نباش
🌷 برشی از کتاب دلتنگ نباش! (بخش اول)
📙 به انتخاب سرکار خانم زینب عبدفروتن، همسر شهید روحالله قربانی
📝 «زینب عادت داشت، گلهایی را که روحالله برایش میخرید، پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد. در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.» این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود:« عشقِ من #دلتنگ نباش!»
🏴 @taShadat 🏴
﷽
شهـد شیـرین #شـهادت🌷 را
کسانی مـے چشند ڪـہ...!!!
لذت زودگذر 🔥 #گناه را
خریدار نباشند ... 💔
#شهـدارا تنها#شهـدا می شناسند
شهــدا🌹 شمارو دعوت کردن🌹
یک یازهرا بگو وبزن رو لینک زیر👇
http://eitaa.com/joinchat/2567897106Cb024eb90db
کانال تاشهادت 🌹
درصورت امکان لینک کانال رو با دوستان خود به اشتراک بگذارید
منتظر حضور گرم شما عزیران هستیم😍
اجـــرتون با شهدا
4_5843566884703700383.mp3
10.7M
🏴 نمیشه باورم که وقت رفتنه
تمام این سفر بارش رو شونهی منه
کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری
🏴 @taShadat 🏴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_بر_شهدا
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
💌| #کلیپ
فیلمکوتاه از زمان تدفین #شهید در امام زاده علی اکبرچیذر
🏴 @taShadat 🏴
#سلام_بر_شهدا
🌹 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌹
#درخواستےاز_کاربر
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
معرفی مختصر شهید مدافع حرم
▪️محمدرضا دهقان امیری▪️
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
تاریخ تولد: ٧٤/١/٢٦
محل تولد: تهران
وضعیت تأهل: مجرد
فرزند دوم خانواده ی آقای علی دهقان امیری
🎓 دانش آموخته ی دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق علیه السلام
🎓 دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
اعزام به سوریه در تاریخ: ١٥ مهرماه سال ١٣٩٤ با عنوان بسیجی تکاور
شهادت در تاریخ: ٢١ آبان ماه سال ١٣٩٤♦️
محل شهادت: سوریه، حلب🇸🇾
محل دفن: امام زاده علی اکبر، چیذر 🕌
ـــــــــــــــ♦️ـــــــــــــــ
شهید مورد علاقه:
شهید مدافع حرم،
شهید رسول(محمدحسن) خلیلی❣️
🏴 @taShadat 🏴
#سلام_بر_شهدا
🔶 🔸 🔷 🔹 🔶 🔸 🔷 🔹 🔶 🔸
ظهر که دانشگاه کلاسم تموم شد زنگ زدم به محمدرضا گفتم "بریم؟!"
اونم میخواست با موتور بریم گلزار شهدا...
بهش گفتم "با موتور تا بهشت زهرا (س) بخوای بری خیلی سخته!"
ولی خب براش خیلی ارزش داشت
تو راه که میرفتیم شروع میکرد خاطره گفتن از خودش، از آموزشگاه، از شهدای مدافع حرم...
مثل همیشه اول رفتیم سر مزار آقا رسول
گفت "روضه بذار"
گفتم "ندارم از گوشیم پاک شده"
گفت "خدا خیرت بده سریع یه روضه حضرت زینب (س) دانلود کن گوش بدیم بریم"
(از این به بعد تو گوشیم همیشه روضه حضرت زینب (س) آماده داشتم)
خیلی صفا داد یه روضه مختصر و مفید...
بعدش بهش گفتم "بشین ازت یه عکس شکل کار بگیرم ..."
نشست عکس آقا رسول و بغل کرد! گفتم "این جوری که نه! زشته! وقتی شهید شی میگن شهید لوس بوده"
گفت "اشکال نداره فرح بعد روضه ست"
میخندید! از همون خنده های معروفش...
#بیمار_خنده_های_توام_بیشتر_بخند...
🔺 نقل از دوست شهید محمدرضا دهقان امیری
🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدمدافع حرم مصطفی نبی لو
🏴 @taShadat 🏴
#کلیپ
#شهدا
#مدافع_حرم
#شهیدمصطفی_نبےلو
شادی روح شهدا #صلوات
▪️#پارت34▪️
🌹معراج السعاده
راوی:(خواهر شهید)
سال هاي آخر ماه رمضان را به ايران مي آمد. هميشه با ورود به ايران ابتدا به مشهد مي رفت و موقع بازگشت به نجف هم به مشهد مي رفت.
در شب هاي ماه رمضان با هم به مسجدالشهدا و مجلس دعاي حاج مهدي سماواتي مي رفتيم.
برخي شبها نيز با هم به مسجد ارك و مجلس دعاي حاج منصور مي رفتيم. چه شبها و روزهايي بود. ديگر تكرار نمي شود.
هادي در كنار كارهاي حوزه و تحصيل به كارهاي هنري هم مشغول شده بود.
يادم هست كه در رايانه ي شخصي او تصاوير بسيار زيبايي ديدم كه توسط خود هادي كار شده بود؛ تصاوير شهدا كه توسط فتوشاپ آماده شده بود.
بودن در آن روزها كنار هادي براي ما دنيايي از معرفت بود.
در اين آخرين سفر رفتار و اخلاق او خيلي تغيير كرده بود؛ معنوي تر شده بود.
يك شب از برادرم سؤال كردم چطور اين قدر تغيير كردي؟
گفت: كتابي هست به نام معراج السعاده واقعاً اگر كسي مي خواهد به معراج يا به سعادت برسد، بايد هر شب يك صفحه از اين كتاب را بخواند.
بعد كتاب خودش را آورد و از روي كتاب براي ما مي خواند و مي گفت به اين توصيه ها عمل كنيد تا به سعادت برسيد.
مثلاً، يك شب مي گفت: سعي كنيد سكوت شما بيشتر از حرف زدن باشد.
هر حرفي مي خواهيد بزنيد فكر كنيد كه آيا ضرورت دارد يا نه؟!
بي دليل حرف نزنيد كه خيلي از صحبت هاي ما به گناه و دروغ و ... ختم مي شود.
شب بعد درباره ي شوخي و خنده زياد حرف زد. اينكه در شوخي ها كسي را مسخره نكنيم. افراد را به خاطر لهجه و ... مورد تمسخر قرار ندهيم. البته خودش هم قبل از همه اين موارد را رعايت مي كرد.
شب ديگر درباره ي اين صحبت كرد كه در كوچه و خيابان سرتان را بالا نگيريد. با صداي بلند در جلوي نامحرم حرف نزنيد.
سعي كنيد سر به زير باشيد. اگر با نامحرم زياد و بي دليل صحبت كند، حيا و عفت او از دست مي رود. گوهر يك زن در حيا و عفت اوست.
روز بعد به ميدان انقلاب و پاساژ مهستان رفت تا مقداري وسايل لازم براي عراق را تهيه كند.
آن شب وقتي به خانه آمد يك هديه براي ما آورده بود. كتاب معراج السعاده را به ما هديه داد.
هنوز اين كتاب را داريم و به توصيه ي هادي آن را مي خوانيم و سعي در عمل كردن آن داريم
.
▪️پارت#۳۵▪️
🌹.تفکر فرهنگی
راوی:(سید کاظم و دوستان عراقی شهید)
اين را بارها مشاهده کردم که شخصيت هاي فرهنگي و افرادي که کارفرهنگي به خصوص در مسجد را تجربه کرده باشند، در هر کار و مسئوليتي وارد شوند، ديدگاهها و تفکرات فرهنگي خودشان را بروز مي دهند.
هادي نيز همين گونه بود. او در زمينه ي کارهاي فرهنگي و اردويي تجربيات خوبي داشت.
در همان ايامي که در کنار رزمندگان عراقي با داعش مبارزه مي کرد، برخي طرح هاي فرهنگي را ارائه کرد که نشان از روحيه ي بالاي فرهنگي اوبود.
يک بار پيشنهاد داد براي يکي از مراسمات عيد، براي رزمندگان حشدالشعبي هديه تهيه کنيم.
ما هم اين کار را به خود هادي واگذار کرديم. او هم با مراجعه به چندين مرکز فرهنگي هديه ي خوبي تهيه کرد.
هادي در کل سه بار به مأموريت هاي نظامي حشدالشعبي اعزام شد. در عمليات آزادسازي منطقه ي بلد در کنار نيروهاي خط شکن بود.
فرمانده او با آنکه علاقه ي خاصي به هادي داشت، اما خيلي از دست او عصباني مي شد!
مي گفت اين پسر خيلي مهربان و دلسوز است اما ترس را نمي فهمد در مقابل نيروهاي داعش بدون ترس جلو مي رود، هر چه مي گوييم مراقب باش اما انگار متوجه نمي شود، اين رزمنده شجاعانه جلو مي رود و راه را براي بقيه ي نيروها باز مي کند.
هادي نه ترس را مي فهميد و نه خستگي را ...
يک بار فرمانده محور جلوي خود هادي اين حرفها را زد، هادي وقتي اين مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد ترس داشت، ما با شهادت ازدواج کرده ايم.
هادي به عنوان تصويربردار به جمع آن ها پيوسته بود، او تصاوير و فيلم هاي خاصي را از نزديک ترين نقطه به سنگر تکفيري ها تهيه مي کرد.
از ديگر کارهاي او رساندن آب و تغذيه به نيروهاي درگير در خط مقدم بود.
اما مهم ترين کار فرهنگي هادي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي حشدالشعبي در ايام اربعين بود.
هادي اصرار داشت کارهاي فرهنگي رزمندگان عراقي به اطلاع مردم و شيعيان رسانده شود. لذا راهپيمايي اربعين را بهترين زمان و مکان براي اين کار تشخيص داد.
واقعاً هم تفکر فرهنگي او جالب بود. هادي يک چادر در نيمه راه نجف به کربلا راه اندازي کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش را با چينش مناسب در مقابل ديد زائران کربلا قرار داد.
برادر ناجي مي گفت: هادي براي اين نمايشگاه خيلي زحمت کشيد. کار عقب بود و کاروان ها از راه مي رسيدند. هادي گفت که شب ها کمتر بخوابيم و کار را به نتيجه برسانيم.
طي چند شبانه روز هادي بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد و مخاطب بسياري داشت.
اما همين که نمايشگاه آغاز شد، هادي به نجف برگشت!
او عاشق گمنامي بود و نمي خواست کسي بفهمد اين نمايشگاه مهم کار او بوده.
بعد از تجربه ي موفق اين نمايشگاه به سراغ سيد کاظم آمد.
هادي طرح جديدي براي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي نبرد با داعش در نجف آماده کرده بود. مي خواست در يک فضاي مناسب کار فرهنگي را گسترش دهد.
اعتقاد داشت که تصاوير و فيلم هاي اين مبارزه ي مقدس براي آيندگان ثبت شود و همزمان بايد به ديد عموم مردم رسانده شود.
هادي روي اين طرح خيلي کار کرد. اما مسئولان حشدالشعبي با اين دليل که نيرو و شرايط برگزاري اين نمايشگاه را ندارند، طرح را به تعويق انداختند تا اينکه هادي براي بار آخر راهي مناطق عملياتي شد.
اما مهم ترين کار فرهنگي که از هادي ديدم مربوط مي شد به کاري که به خاطر آن به ايران برگشت.
هادي تعداد زيادي چفيه و پيشاني بند با نام مقدس يا فاطمـه الزهرا (علیها السلام) آماده کرد و با خودش به عراق آورد.
او مي دانست بهترين کار فرهنگي براي رزمندگان، پيوند دادن آنان با حضرات معصومين، به خصوص مادر سادات، حضرت زهرا (علیها السلام)، است.
.
🏴 @taShadat 🏴
#لالہ_های_آسمونے
🔶 در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا #محمود؛ یک #شال_سیاه داشت که همیشه گردنش بود...
🔷 یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما #عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...گفتم: الان که محرم و صفر نیست!
🔶 گفت: مادرم! عزادار #امام_حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمیخواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#شهید_محمود_رادمهر 🌷
🏴 @taShadat 🏴
ٺـٰاشھـادت!'
#ستارههای_زینبی
کربلا بودم زنگ زد، پرسید دوست افغانستانی نداری به من معرفی کنی گفتم: علی میخوای بری سوریه؟! گفت: خواهش میکنم فقط کسی ندونه!
در راه با یه افغانستانی به طور اتفاقی آشنا شده بود و مدارک شناسایی اونو گرفته بود، حالا توی فرودگاه امام خمینی نفسش بالا نمیاد، یک به یک داشتن مدارک افراد رو بررسی میکردند، علی هم آیه وجعلنا. . . میخوند تا رسید به دو نفر آخر که علی آخرین نفرشون بود، به یکباره مسئول بازرسی پس از بررسی مدارک همه گفت: دیگه تموم شد شما دونفر هم بروید داخل هواپیما بدون بررسی مدارک! قرآن کار خودش رو کرده بود چشم ها پوشیده شده بود و علی بین فاطمیون به جبهه اعزام شده بود.
#شهید_علی_تمامزاده 🌷
🏴 @taShadat 🏴
بسم رب الحسین(علیه اسلام)
#درخواستے_کاربر
بیوگرافی مختصر ازشهیدمحمدرضا دهقان امیری
محمدرضا، متولد 26فروردین 1374 در تهران بود. همچنین تمام عمر در تهران زندگی کرد. از حدود سال سوم راهنمایی وارد فعالیت بسیج شد. مقطع دبیرستان را در مجتمع امام صادق(ع) تهران وابسته به دانشگاه امام صادق(ع) تحت مدیریت آیت الله مهدوی کنی گذراند و در دانشگاه مطهری( مدرسه عالی شهید مطهری تهران) در رشته فقه و حقوق اسلامی پذیرفته شد. اوایل سال 93 فعالیت جدی ایشان در بسیج آغاز شد. این فعالیت ها شامل دوره های تخصصی نظامی، فعالیت های ورزشی و بدنسازی و دوره های عقیدتی بود. در مهرماه سال 94 به عنوان بسیجی تکاور به صورت داوطلب به سوریه اعزام شد. در تاریخ 21 آبان 94 در روستای العیس، حومه شهر حلب، به شهادت رسید.
🏴 @taShadat 🏴
#روایٺــ_عِـشق ✒️
وقتی از من خواستگاری💍 کرد، سرم پایین بود 😥 تا آن زمان او را ندیده بودم ❌ . خانواده ام می گفتند : پسر خوبی است 💯 و من این خوبی را در تمام سی سال📆 زندگی مشترک با او 😍 ، دیدم و لمس کردم. #همسرم ابتدا در تهران بود. درس طلبگی میخواند. بعد به مشهد آمد، رفت دنبال کار خیاطی✂️. شلوار مردانه👖 میدوخت و کارش خوب بود. یک سالی که در عقد بودیم 😇 ، خیلی سخت گذشت💢؛ چون او از من دور شده بود 😞 . رفته بود به جبهه 💥 . در جبهۀ ایران بود. کنار برادران ایرانی خود با صدام 👿میجنگید. دشمن آمده بود و خیلی از جاها را گرفته بود ⛓ و سیدحسین رفته بود. میگفت: ایران و افغانستان ندارد 💯 . همه باید برویم. مسلمان با مسلمان مرز ندارد. ❌ همه برادریم 😍 . بعد از مدتی که از جبهه برگشت، در همین منطقۀ پیچ تلگرد مشهد زندگی مشترک مان را شروع کردیم و خداوند سیداحمد را در سال 1368 به ما هدیه داد. من به او افتخار میکنم 😇 . در سوریه میجنگد. برای همان #هدفی میجنگد که پدرش قبل از او جنگیده بود ‼️و سر بر سر پیمان گذاشته بود 🔰 . این، داستان 📜 زندگی ماست: پدری که میرود و پسری که پا جای پای پدر میگذارد 👌 .
✍ به روایت همسربزرگوار شهید
#شهید_سیدحسین_حسینی 🌷
🏴 @taShadat 🏴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهـ قول شهید روح الله قربانے:
شهادتــــــ❣
خوب اسٺ اما....
تقوا
بهتر اسٺ :)
[قبول دارے کشتن نفس سخت تر از کشته شدنه؟!پس از شهادت بالاتره
جوونے باش ڪه براے شادے امام زمانش نفسشو میکشه ...❤️🍃]
#نفستو_بڪش
@tashadat
به جای خسته نباشید؛
بگوییم : خدا قوت
بجای دروغ نگو؛
بگوییم : راست میگی؟
به جای لعنت بر پدر کسی
که اینجا آشغال بریزد؛
بگوییم: رحمت بر پدر
کسی که اینجا آشغال نمی ریزد
به جای پدرم درآمد؛
بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای بدرد من نمی خورد؛
بگوییم : مناسب من نیست ...
گاهی خدا آنقدر صدای
کلماتت را دوست دارد که
سکوت میکند تا تو بارها
برایش حرف بزنی
پس زیبا سخن بگوییم
🍃
🌺🍃@tashadat
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۱ شهریور ۱۳۹۸
میلادی: Thursday - 12 September 2019
قمری: الخميس، 12 محرم 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت امام سجاد علیه السلام (بنابرقولی)، 94ه-ق
🔹دفن پیکر پاک شهدای کربلا، 61ه-ق
🔹ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️13 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️23 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️38 روز تا اربعین حسینی
▪️46 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️47 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام،
🏴 @taShadat 🏴
🏴حدیث روز
🌟 امام حسين عليه السلام :
💎 كسى كه عطاى تو را بپذيرد در بخشندگى به تو كمك كرده است.
📚 الدّرة الباهرة : 24.
🏴 @taShadat 🏴
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
🌺أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)🌺
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین ع
🌺السلام علیک یا امام الرئوف🌺
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
🌾 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرج🌾
🏴 @taShadat 🏴
خاطرات_شهدا 🌷
👈ازدواج شهید مدافع حرم #عبدالمهدی_کاظمی و همسرش به واسطه
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
💠 شهدا حاجت میدن👇👇
🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی #علمدار داشتم، در خصوص زندگی ایشان مطالعه📖 می کردم.
این مطالعات به شکل کلی من را با #شهدا، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد👌.
🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر #حاجتی دارید، در خانه شهدا🌷 را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم🎧 به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان #امام_زمان (عج) و از اولیا باشد.
🔹حاجتی که با عنایت #شهید_علمدار ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا🕊 قرار گرفت، آشنا شدم.
🔸یک شب خواب #شهیدسید_مجتبی_علمدار را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود👥.
شهید لبخندی زد😊 و به من گفت #امام_حسین (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به #خواستگاری تان می آید. نذرتان را ادا کنید✅.
🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم🚫. با خودم گفتم من #خواهر بزرگ تر دارم و غیرممکن است📛 که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر #ازدواج کنم. غافل از اینکه #اگرشهدابخواهند شدنی خواهد بود👌.
🔸فردا شب سید مجتبی به خواب #مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود : جوانی هفته دیگر به خواستگاری #دخترتان می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند❌. شهید علمدار گفته بود که #ما این کارها را آسان می کنیم☺️.
🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم #پدرم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد🗣، پدرم دیگر حرفی نزد🚫 و #موافقت کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت✔️.
🔸پدر بدون هیچ #تحقیقی رضایت داد✅ و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به #عقد یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با #عبدالمهدی صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم و حتی ترسیدم😨! طوری که یادم رفت سلام بدهم.
🔸یاد خوابم افتادم. او همان #جوانی بود که شهید علمدار در خواب😴 به من نشان داده بود.
وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است⁉️ گفتم شما را در خواب همراه #شهید_علمدار دیده ام.
🔹خواب را که تعریف کردم #عبدالمهدی شروع کرد به گریه کردن😭. گفتم چرا گریه می کنید؟
در کمال تعجب او هم از #توسل خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن #همسری_مومن و متدین برایم گفت☺️.
راوی:همسر شهید
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
ویژگی خاصش عاشق پیشه بودنش بود! آری! عاشق پیشه🌱!عاشق هرچیزی که او را بیشتر به یاد معبودش می انداخت...مثل خانواده اش
علاقه زیادی به رسیدگی به حیوانات خانگی و گل و گیاه داشت.🌿🌸☘
از خصوصیات بارزش رسیدگی به امور مردم و گره گشایی از کارشان بود.👌
از محبان اهل بیت خصوصا #امام_حسین (ع) بود،به طوری که ذکر و فعل و درخواستش در امام حسین (ع) و خدمت به ایشان خلاصه می شد...✨
حتی برای نام گذاری فرزندانشان از اسما ائمه مدد گرفتند.
ایشان اصرار داشتند که همسرشان در #ایام_محرم حسین آقا را از شیر بگیرند تا فرزندشان همنوا با اطفال کربلا باشد...💔
در یک دوره 40 روزه جهاد در سرزمین کربلا شرکت کردند.این دوره مصادف با عرفه بود،ایشان با زحمات فراوان و کار شبانه روزی توفیق پیدا کردند که دعای عرفه را در حرم امام حسین زمزمه کنند🌹.در این مدت توفیق زیارت شش امام معصوم را پیدا کردند.✨
روز جمعه مصادف با اول محرم نزدیک ظهر در عملیات عاشورا در منطقه جرف الصخر در 30 کیلومتری کربلا در اثر انفجار تله انفجاری از ناحیه قفا مورد اصابت قرار گرفتند و به فیض شهادت نائل آمدند.🕊
🌹چه زیبا به سالار شهیدان اقتدا کردی...عشقت مبارک🌹
#شهید_مدافع_حرم
🌷روح الله مهرابی🌷
🏴 @taShadat 🏴