صبـح اسـت
دلـم هـوایی کـرب و بـلاسـت
از جانب قلـب من بر آن خاڪ ســلام
السلام ای خالق عشق و محبت یاحسیـن
السلام ای قتیل دشت غربت یاحسیـن
السلام ای گل بـاغ علـی و فاطمـه
ای صفـای آل عصمـت یاحسیـن
سـلام بـر زینـب سلام الله علیه
سـلام بـه قلـب سوختهٔ بی بی
سـلام بـر رقیـه
سـلام بـه سکینـه
سـلام بـه دوطفـلان مسلـم
سـلام بـه اسیـران اهـل بیت پیامبـر
سـلام بـه تمـام عـزاداران محـرم
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#امام_مظلوم
#لبیک_یا_حسین
#عشق_است_اباالفضل
#در_لشکر_حسینیم
#بی_کفن
#امام_شهید
#محرم
🏴🏴🏴🏴
@taShadat
شهیدی که روز ظهر عاشورا تیر بر پیشانی اش نشست...
.
سردار شهيد علی اصغر وصالي طهرانیفرد
(اصغر وصالی) به سال هزار و سیصد و بیست و نه در منطقه دولاب تهران به دنيا آمد،که به دليل تقارن ميلادش با ماه محرم نامش را علي اصغر گذاشتند.
.
او با گردان تحت امرش در سخت ترين جبهه هاي غرب کشور خوش درخشيد و جمع قابل توجهي از آنان نیز به #شهادت رسيدند
.
نيروهاي تحت امر علي اصغر وصالي به دليل بستن دستمال سرخ بر گردن هايشان به «گروه دستمال سرخ ها» شهرت داشتند. (وجه تسميه اين گروه، به شهادت يکي از اعضاي جوان آن باز مي گردد که به هنگام شهادت، لباسي سرخ بر تن داشت که همرزمانش به عنوان يادبود وي، تکه هايي از لباس او را بر گردن بستند و عهد کردند که تا گرفتن انتقامش، آن را از خود جدا نکنند.) روز تاسوعاي سال هزار و سیصد و پنجاه و نه تصميم گرفته شد عملياتي براي روز عاشورا تدارک ديده شود.
.
حوالي ظهر عاشورا، علي اصغر در تنگه حاجيان از ناحيه سرمورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر همين جراحت، مصادف با چهلمين روز شهادت برادرش اسماعيل به #شهادت رسيد.
. پيکر پاک شهيد اصغر وصالي تهراني فرد در قطعه بیست و چهار بهشت زهراي تهران در کنار برادرش و در ميان يارانش (گروه دستمال سرخها) به خاک سپرده شد...
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ .
@tashadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔😔#شهدا_شرمنده_ایم
@taShadat
حتما ببینید😭😭
بهـ قول شهید روح الله قربانے:
شهادتــــــ❣
خوب اسٺ اما....
تقوا
بهتر اسٺ :)
[قبول دارے کشتن نفس سخت تر از کشته شدنه؟!پس از شهادت بالاتره
جوونے باش ڪه براے شادے امام زمانش نفسشو میکشه ...❤️🍃]
#نفستو_بڪش #شهید
▪️ @taShadat ▪️
- چـرا من خدا ؟! چـرا ؟؟
+ چی چرا تو بنده ام ؟!!
- این حقـم نیست خـُدا !
این همه تلخی و چشم انتظاری ! تا کی صبـر کنم ؟!
+ مگه به من اعتماد نداری بنده ام ؟!
- دارم .. ولی تو که منُ میشناسی ! چرا اجابتم نمی کنی ، وقتی می بینی انقد بیقرارم و تحمل ندارم ...
+ کی گفته تحمل نداری بنده ام ؟!
- خودم که خودمو میشناسم !
+ می خوای بگی از من هم بیشتر خودتو میشناسی ؟!
- نه ....
+ میخوای بگی من دوسِت ندارم و نمی بینمت ؟
- نمیدونم .... !
+ چرا صبـر نمی کنی بنده ام ؟
« وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ »
- چقدر صبـر کنم ... خیلی وقته صبر کردم و جوابی نگرفتم و .. کاری نکردی برام
+ مطمئنی که جوابی نگرفتی ؟!
- جواب من اجابت دعامه ! که اونم ...
+ نه ! جواب تو اجابت دعات نیست ، فقط کافیه ما دعاتو بشنویم !
- یعنی چی خـدا ؟!
+ یعنی دعای تو به ما می رسه ، اگر صلاح بود همین دنیـا و اگر نبود سـرای آخرت تو رو به حاجتت می رسونیم
- خُـب ! صلاحه یا نه ؟!
+ « وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً » !!
- فقط یه نشونی بده بهم که بفهمم برات مهمم ... ؟؟؟
+همین که امروز صبح بیدار شدی ، با اینکه شب قبلش یادت رفت باهام حرف بزنی !
همین که دست میکنی میون موهات و اصلا به این فکر نمی کنی که یه روز ممکنه تحت اراده ما ، سرطان گریبان گیرت بشه و مجبور شی همشونو بریزی دور !
همینکه نفس کشیدنت به یه دستگاه وابسته نیست
همین که با عجله از خیابون رد میشی ولی نمی فهمی که اراده ما بود که راننده مقابلت ترمز کنه و نگهت داشتیم
بگو ببینم بنده ام ....
« أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَه ُ» ؟!!
- یعنی من ، با این کوچیکیم ، با این همه پستیم ، با این بی عرضگیم ، با این همه گناااااه ! تو این «من» رو دوست داری ؟!
+ من خالق توام ! مگه میشه دوست نداشته باشم بنده ام ؟!
- نمی تونم سرمو بالا بگیرم ...
دوسِت دارم ..
+ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ...
| به هیچیِ این دنیـا اونقدر عادی نگاه نکن ، که معجـزه رو نبینی !
🍃
🌺🍃 @tashadat
✅ 🌹 چقدر این متن زيباست...👆👆👆
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...💧
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک..
🍃.
🌺 🍃 @tashadat
خدای خوبم ! امروز چقدر عالیست و من در لحظه درست ، در مکان درست و در پناه تو هستم.
رابطه من با تو بر پایه عشق و دوست داشتنه ، نه ترس و عشق به بهشت...
وظیفه من بندگی کردن به درگاه تو و سپس طلب خواسته هایم است و راهی برای اجابت آنها ندارم چون میدانم تو از نیکوترین راهها پاسخم را میدهی....
امروز به خداوندی که تمام جهان را با این هماهنگی میلیارد ها سلول… میلیون ها مولکول و عضو … کیلومتر ها عصب و رگ… هزاران دستگاه و مکانیزم منظم در کنار هم هنرمندانه و هماهنگ قرار داد … به احترام این همه نظم، هدفمند، زیبا و خلاق زندگی میکنم.
خدایا شکرت ...
🍃
🌺🍃@tashadat
شهید مهندسی که با امام زمان(عج) دیدار کرد🌷🌹
شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد
#قسمتی_ازوصیتنامه
بگذاريد بعد از مرگم بدانند كه همانطور كه اساتيد بزرگمان مي گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را ، محبوبم را ديدار كردم🌷🌷
اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم ، ديدار مجدد او نصيبم نگشت.😔🌺
بدانيد كه امام زمانمان حي و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان مي باشد.
یاد شهید با صلوات🌹🌷
@taShadat
به انجمن شهدایی ما بپیوندید🍃☝️
شهید غلام رضا خرده مینا
نام پدر: قربان علی
تاریخ تولد: 1346-05-08
محل تولد: ساری
تاریخ شهادت: 1365-06-22
محل شهادت: فاو
#فرازی_از_وصیتنامه
اما سخنی چند با شما مردم حزب الله:
شما ای مردم پیرو رهبر عزیزمان خمینی بت شکن باشید چرا که تمام رسالت انبیا و اولیا را بر دوش دارد و زمینه انقلاب حضرت مهدی است و در جلسات مذهبی شرکت نمائید چرا که دشمنان اسلام از این وحدت شما میترسد و سعی کنید کسانیکه بر علیه انقلاب صحبت می کنند آنهارا راهنمایی نمائید سفارش می کنم مرا در روستایم اروست دفن نمائید دیگر عرضی ندارم جزء سلامتی امام عزیز خمینی بت شکن
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
معجزات شهدای مدافع حرم🌷
شهیدی که گمنام بود👇👇👇
#حتما_بخونیم
در حالی که از دور این صحنهها را میدیدم؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا میشود یکی از این شهدای گمنام پسر من باشد.😔😭
دوباره روی قبر افتاد. من از این صحنه فاصله گرفتم و گفتم که بگذار کمی دل گرفته اش، باز شود. 😔
این ماجرا گذشت.
چند روز پیش حضرت آقا😍☺️ برای زیارت شهدای آتشنشان و شهدای #فاطمیون به بهشت زهرا تشریف آوردند؛
تقریباً ساعت 9 یا 10 صبح بود، گفتم در همان مسیر که آقا رفته بودند، یک زیارتی داشته باشم.☺️🌺
طبق معمول برنامه خودم که شهدا را زیارت میکنم رفتم و با #هویت مشخص از تکتک مزارها زیارت کردم.
بعد از آن تصمیم گرفتم بر سر مزار شهدای #گمنام👉 بروم و زیارتی کنم.
به آنجا رسیدم و دیدم سنگ مزار اولین شهید #گمنام عوض شده😳 و به اسم همان شهید #مازیارکریمی است.😳😳😳
اول متوجه نشدم که ماجرا چیست. چون یک شهید کریمی دیگر در پاکدشت داریم و فکر کردم حتماً آن شهید است که شناسایی شده است.
برای من خیلی حساسیت برانگیز نبود و به خاطر نداشتم که این شهید همانی است که مادرش چند روز پیش بر مزارش بود. 😭😭
شهید مازیار کریمی فرزند همان مادری است که آن روز روی مزارش افتاده بود😭😔
آن روز می گفت: "خدایا یعنی میشود این مزار؛مزار پسر من باشد."😔😔😔😭😭
یادشهدا با صلوات🌹
🆔 @tashadat