فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا ربّ یا ربّ یا ربّ 🤲😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سفارش مقام معظم رهبری به بیان سبک زندگی شهدا و چگونگی مشیِ زندگی آنها
❣ حقالناس
🌷مهدی وقتی برای کمک به پدر در مغازه کار میکرد هیچ وقت به سمت ترازوی مغازه نمیرفت. میگفت:
میترسم و واهمه دارم نکند ذرهای حقالناس بر گردنم بیفتد که در آن دنیا نتوانم جوابگو باشم. در بسیج خالصانه خدمت می کرد و نگهبانی می داد. از این کار خسته نبود چون عاشق بود و خودش انتخاب کرده بود. وقتی گرسنه از بسیج به منزل برمیگشت؛ در جواب مادر فقط یک کلام میگفت:که بیتالمال است و باید در راه خودش خرج شود. آذوقه حق رزمندگانی است که در خط مقدم جبهه میجنگند و باید پول بیتالمال در همان راه صرف شود..آن موقع سنم کم بود و دست چپ و راست خود را به درستی تشخیص نمیدادم ولی او از حجاب میگفت و از محسناتش. خیابان ما از چند مغازه تشکیل شده بود و مغازه دیوار به دیوار خانه بود. او چادر مادر را میداد که بپوشم و من همین را میدانستم که قسمت اعظم چادر را باید جمع کنم و آن را در دست بگیرم و بیرون بروم. و اینقدر آن برایم شیرین بود که هنوز که هنوز است شیرینی حجاب را هم خود میچشم و هم دخترانم. خدا کند در روز قیامت شرمنده شهدا نباشیم...
راوی: خواهر شهید #مهدی_سحررو🕊🌹
هم اکنون 💢
حرم حضرت معصومه ( سلاماللهعلیها)
ناۍب الزیارة و دعاگو همه عزیزان 🌹
بچه ها وضعیت غزه و فلسطین واقعا وحشتناکه این شماره هارو هلال احمر ایران اعلام کرده
در حد توانتون کم نزارید و حتی اگر نتونستید کمک کنید نشر بدید🖤
📱کد دستوری: #۵*۱۱۲*
💳 شماره کارت: ۶۳۶۷۹۵۷۰۷۸۷۵۸۳۳۶
به نام جمعیت هلال احمر
#نشرحداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ
ای اهل ایمان! اگر از گروهی از کسانی که به آنان کتاب داده شده اطاعت کنید، شما را پس از ایمانتان به کفر بازمی گردانند.
سوره آل عمران آیه ۱۰۰🍃
قال الإمام عليّ عليه السلام:
خَيرُ الإِخوانِ مَن كانَت فِي اللّه ِ مَوَدَّتُهُ
🌸🌸🌸
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
بهترينِ برادر، كسى است كه دوستى اش براى خدا باشد.
غرر الحكم : ح ۵۰۱۷
🌸سلام امام زمانم
ایها الناس
بخواهید که آقا برسد
بگذارید دگـر
درد بـه پـایان برسد
همگی در پس
هر سجده به خالق گویید
که به ما رحم کند
یوسـف زهرا برسد...
تعجیل در ظهور مولایمان
حضرت مهدی (عج) صلوات
#امام_زمان
4_5861723863242506579.mp3
2.47M
#فایل_صوتي
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج.
جا نمــونــی❗️
چراغ هایِ دنیا رو خاموش کردند؛
مثل چراغِ خیمه حسین...
هرکی میخواد، میتونه بِــرِه‼️
عاشـ❤️ـق ترها موندن و بقیه رفتند!
✔️تو؛ کجــا گیـر کردی⁉️
برادران! تا آخرين قطره خون، با دشمنان اسلام بجنگيد. نگذاريد كه برادرانتان در لبنان و فلسطين زير شكنجه و سلاحهای كشنده آمريكا، اسرائيل و ديگر ابر قدرتها قرار بگيرند.
برادران! نگذاريد دشمنان در بين شما تفرقه ايجاد كنند، هميشه متحد باشيد.
#شهـــید_محسن_اسحاقی
#انقلابی_کیست،؟
انقلابی آن نیست که غرور و خودخواهی بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود،
انقلابی آن است که در کمال تواضع و فروتنی، هر حرف حقی را بپذیرد!
انقلابی آن نیست که با شعارات تند بخواهد انقلابیگریِ خود را بر دیگران تحمیل کند،
#انقلابی آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد!
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🕊
#تلنگرانه
اگر نمازتان را محافظت نڪنید
حتی میلیاردها قطره اشڪ هم
برای اباعبدالله بریزید،
در آخرت شما را نجات نمیدهد..!
#آیتاللهبهجت🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مناسبتی
🎙استاد رائفی پور
🔮پیشگویی های حمله به اسرائیل
🇵🇸قدس رمز ظهور است🇵🇸
#فلسطین #طوفان_الاقصی
#فایل_صوتي_امام_زمان
با نشستن و اَدایِ انتظار درآوردن
که کار درست نمی شود❗️
محال است،
از دست تو،کاری برنیاید!
✅فکر کن و ببین
قفل کدام دَر بدستان تو گشوده میشود؟
شاید آن مرد بیاید👇
یک آلبوم عکس داشت که در آن عکسهای خودش را میگذاشت. خیلی روی آن حساس بود. وقتی میرفت، گفت: به عکسهام دست نزنید. بعد از شهادتش آلبوم را باز کردیم و چند تا از عکس هایش را برای حجله و مزار شهدا برداشتیم. همان شب به خـواب پدرمان آمد و گفته بود: چرا میخواید عکسم رو به درو دیوار بزنید؟! من زنده هستم.
شهید#محمود_جلیلی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرنگار ازشون میپرسه دارین چی بازی میکنید
میگن : شهید بازی 💔
اگر از تو دربارهی غزه پرسیدند بگو:
آنجا شهیدی است که شهیدی او را حمل میکند و شهیدی از او عکس میگیرد و شهیدی بدرقهاش میکند و شهیدی بر او نماز میگذارد.
ٺـٰاشھـادت!'
یک آلبوم عکس داشت که در آن عکسهای خودش را میگذاشت. خیلی روی آن حساس بود. وقتی میرفت، گفت: به عکس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 لبخند دلنشین شهید زیبا روی مقاومت در قبر
🌹 همیـشه بشــاش و خنــدهرو بـود. انرژی خاصی در صورتش موج میزد و لبخندی که همیشه همراهش بود، حتی در قبر هم از او جدا نشد.
🌹مجموعهای از خصلتهای اخلاقی و ایمانی، که از مکتب سـیدالشـهدا (علیه السلام) تغذیه میشد.
🌷 اهتمام زیادی به نماز و مخصوصاً نماز شب داشت. همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد. از صله رحم بسیار سخن میگفت و به آن عمل میکرد.
🌷همیشه فانی بودن دنیا را به خود و اطرافیان تذکر میداد و میگفت که: «باید از لذتهای این دنیــای فــانی هم فاصله بگیریم.»
🌷 شخصیتی دوستداشتنی که نزد همگان مجبوب بود و هرکس چهره زیبای این شهید را میدید، به عشق و محبت در ایشان نسبت به خدا و مسیر شهادت پی میبرد.
🌷شهـید وسـام، علاقه خاصی به امام خامنهای داشت؛ علاقهاش به ایشان طعم دیگری داشت.
◽راوی: همسر شهـید💕
#مقاومت_لبنان
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #از_روزی_که_رفتی قسمت ۲۳ و ۲۴ _دکتری؟ رها اصلاح کرد: _دکترا دارم. _دکترای چی؟ +روا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#از_روزی_که_رفتی
قسمت ۲۵ و ۲۶
نگاهش که خیره چشمانش شده بود چقدر محکم و پر از اعتماد به نفس بود. چرا در مقابل صدرا میشکست؟چقدر رهای آن مرکز را دوست داشت...
مقابل در خانه ایستاد.
رها در خواب بود. ماشین را خاموش کرد و سرش را تکیه داد به پشت صندلی و چشمانش را بست. دلش آرامش میخواست.
دقایقی بیشتر نگذشته بود که رها از خواب بیدار شد:
_وای خوابم برد؟ ببخشید!
صدرا چشمهایش را باز کرد و با لبخند پر دردی گفت:
_اشکال نداره؛ شب مهمون داریم. احسان بهانه تو میگیره. دلش میخواد با تو غذا بخوره؛ شیدا و امیر رو کلافه کرده. زنگ زدن که شام میان اینجا؛ البته احسان دستور داده گفته به رهایی بگو من دلم کیک شکلاتی با شیرکاکائو میخواد. شام هم زرشک پلو میخوام دستپخت خودت!
رها لبخندی زد به یاد احسان کوچکش! دلش برای کودکی که تنها بود میلرزید...رها تنهایی را خوب میفهمید.
صدرا به لبخند رها نگاه کرد.
چه ساده این دختر شاد میشود؛ چه ساده
میگذرد از حرفهای او. چه ساده به خوشیهای کوچک عمیق لبخند میزند. این دختر کیست؟ چرا با همهی اطرافیانش فرق دارد؟
_باشه. برای شام دستور دیگهای هم هست؟
صدرا فکر کرد :
"هم میتوانم غذایی بخواهم و او لبخند بزند؟ یا کارهایش برای من اجبار تلخ است؟"
_دلم از اون کشک بادمجونهات میخواد. اون شب خیلی کم بهم رسید، میتونی؟
+بله آقا!
رها نمیدانست این کشک بادمجان چیست که این خاندان علاقهی شدیدی به آن دارند؟
کارهای این خانه فراتر از توانش بود.
در خانه پدریاش، مادر بود و او کمک حال مادرش بود، حالا چقدر خوب حال مادرش را درک میکرد.
پدری که برای عذاب آنها هر شب مهمانی میگرفت. پدری که از خستگی و شکستگی همسرش لذت میبرد. پدری که تنها یک فرزند داشت، رامین!
_رهایی! رهایی! کجایی؟
احسان خود را در آشپزخانه انداخت:
_سلام رهایی! دلم برات تنگ شده بود.
رها را بغل کرد. رها او را در آغوش کشید و بوسید.
+چطوری مرد کوچولو؟
_حالا که اینجائم خوبم؛ کاش میشد هر روز پیش تو باشم.
××رها روزا خونه نیست، وگرنه میگفتم بیای اینجا، رها پذیرایی نمیکنی؟
رها احسان را روی زمین گذاشت و وسایل پذیرایی را آماده کرد. سینی چای به همراه شیر شکلات احسان و کیک سفارشی مرد کوچکش!
ظرف میوه هم آماده بود برای بعد از شام. پاهایش توان تحمل وزنش را نداشتند. سینی در دستش میلرزید.
صدرا سینی را از او گرفت:
_حالت خوبه؟
+بله آقا خوبم.
_تو کیک رو بیار، همونجا بشین به احسان برس.
+اما آقا... مادرتون هستن، ناراحت میشن.
_گفتم بیا! درضمن سرتو بالا بگیر حرف بزن؛ ما اونقدرا هم ترسناک نیستیم.
×نخیرم! رهایی سرت پایین باشه که منو ببینی!
رها لبخند زد به پسرک. او را در آغوش کشید و همراه کیک به سمت پذیرایی رفت.
_چرا احسان رو بغل کردی، برات سنگینه!
به سختی راه میرفت؛ اما به این تکیهگاه نیاز داشت. بودن احسان باعث میشد محکم باشد.
سلام کرد و از همه پذیرایی کرد.
سپس در گوشهای از نشیمن با احسان
سرگرم شد. او از مهدکودکش میگفت و رها به کودکان مرکز کودکان توانبخشی فکر میکرد.
ندیدن آنها درد داشت...
میتوانست از سایه بخواهد کارش را در آنجا ادامه دهد؛ اما بیشتر از نیاز آنها به خود،
خودش به بودن آنها نیاز داشت.
_رهایی گوش میدی چی میگم؟
+بله آقا گوش میدم. شما به غرغرات ادامه بده!
_نمیشه تو بمونی خونه من بیام پیشت؟
+نه عزیزم؛ میرم سرکار، اما بعدازظهرا خواستی بیا!
_خب به بابا میگم پول مهدکودک رو بده به تو! باشه؟
رها به کودکانههای او لبخند زد:
_اگه تونستم بهت میگم، باشه؟
احسان از روی پای رها پایین پرید و به سمت پدرش دوید:
_بابا... بابا...بابا...