eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_17016014893497244364025.mp3
4.89M
شب‌های‌جمعه مادر‌میاد‌وکربلا‌بارون‌میگیره💔 شب_جمعه
●بعد از ازدواجش عبدالله محافظ رئیس جمهور شد و آموزش ها و ماموریت هایش فشرده. هر چه یاد می گرفت به من هم یاد می داد. بار اولی که اسلحه اش را آورد خانه، صدایم کرد که بیا بشین. ریز و درشت و زیر و زبرش را مثل استادی ماهر نشانم داد، نحوه دست گرفتن، ماشه کشی و ... ●دفاع شخصی را هم از عبدالله یادگرفتم. به همین ها اکتفا نکرد. جمعه ها با چند تا از دوستانش می رفتیم خارج از شهر و تمرین می کردیم، همه فنون رزمی و حفاظت، حتی راپل و چتربازی. ●از سپاه انصار نامه زده بودند که اگر نیایید درجه هایتان را بگیرید توبیخ می شوید. یک سری کارهای قانونی داشت. نامه را دید ولی باز هم نرفت. تا اینکه بعد از شهادتش رفتم دنبال کارهای ترفیع درجه اش. با شهادتش شد ستوان دوم. ●نمی دانم عبدالله رفیقم بود یا برادر، یا رفیقی که از برادر نزدیکتر است. فقط این را می دانم که توی این دنیای به این بزرگی هیچ کس برای من عبدالله نمی شود. ✍ راوی: برادرشهید
💠همسرم خیلی سفارش امیرعلی را می‌کرد. به من می‌گفت من و تو باید الگوی عملی برای فرزندمان باشیم. باید طوری تربیت شود که لیاقت سربازی امام زمان (عج) نصیبش شود. باید نماز خواندن، قرآن خواندن و ارادتش به اهل بیت را از ما الگو بگیرد. 💠همیشه به حال شهدا غبطه می‌خورد. چه شهدای دفاع مقدس، چه شهدای مدافع حرم. هر بار که شهیدی می‌دید یا به تشییع شهدا می‌رفت می‌گفت خوش به حالشان. حتی به بستگان شهید هم غبطه می‌خورد، می‌گفت خوش به حالشان که نسبتی با شهید دارند. 💠وقتی این ذوق و اشتیاقش را می‌دیدم چیزی نمی‌گفتم، راضی کردن من کار سختی نبود. عقاید و باورهای‌مان یکسان بود و هر دو دغدغه اسلام را داشتیم. نمی‌خواستیم دست دشمن به خاک و ناموس کشورمان بیفتد. رفت تا شیعه تنها و بی‌یار نماند. هر چند نبودن‌هایش برایم سخت بوده اما خانواده‌اش آن‌قدر بزرگوار هستند که در نبودن‌های اکبر خیلی هوای من و امیرعلی را داشتند و جای خالی‌اش را با محبت‌های مادرانه و پدرانه‌شان پر می‌کردند. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۳/۳/۲۲ تبریز ●شهادت : ۱۳۹۷/۱/۲۰ حملهٔ هوایی اسرائیل به پایگاه T4
🔸از ناحيه هاي مختلف زخمي شده بود و بالاجبار درخانه مانده بود ، امّا با آن حال وقت نماز به خواهرهايش مي گفت تا زير پهلوهايش را بگيرند و به او كمك كنند تا وضو بگيرد، من به ايشان مي گفتم كه حسين جان، شما الآن تمام سر و بدنت خوني است و اون مي گفت كه خدا با همين خون هم نماز من را قبول مي كند. 🔹وقتي ميخواست با همان حالتي كه زخمي بودند به جبهه برود به او گفتم كه الآن كه زخمي شدي نرو تا حالت بهتر شود، گفت : كه من نمي خواستم اين قضيه را به شما بگويم، حدود سه سال است كه من فرمانده هستم، نمي خواستم به شمابگویم و شما هم به كسي نگوئيد . 🔸نمیخوام از خودم تعریف کرده باشم اگر الآن من به جبهه نروم، كساني را كه تجربه كمتري دارند جايگزين من مي كنند كه اگر كارشان را خوب بلد نباشند افرادي كه زير نظر آنهاست را نمي توانند خوب هدايت كنند و جان بچه ها به خطر مي افتد. 🔹حالا ممكن است من چند روز ديرتر به جبهه بروم كه ممكن است در همين جا تصادف كنم و بميرم، پس بهتر است مرگ انسان به شهادت باشد، مادر جان احترام شما واجب است ولي خدا و پيامبر بالاتر از همه چيزها هستند و رضاي خدا مهم تر است و خلاصه با كلام خود ما را راضي نمودند و راهي جبهه شدند. ✍به روایت مادربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گروهان حر گردان امام حسین(ع) 🌷 ●ولادت :۱۳۴۲ قم ●شهادت : ۱۳۶۶/۱/۲۲ شلمچه ، عملیات کربلای۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۲۲ دی ۱۴۰۲ میلادی: Friday - 12 January 2024 قمری: الجمعة، 29 جماد ثاني 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام، 61ه-ق 🔹وفات سید محمد پسر امام هادی علیه السلام، 252ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️3 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️10 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیه السلام ▪️13 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️15 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
امام هادی -علیه السلام- می‌فرمایند: داشتن فرزند موجب آرامش روحی و فکری انسان می گردد و انسان را از دغدغه درونی و افسردگی روحی نجات می‌دهد.
. مادر دانش‌آموز می‌گفت: سبحان مدرسه داشت، کلی اصرار کرد باید اجازه‌‌م رو از معلم‌مون بگیری تا بریم کرمان، سالگرد حاج قاسم. گفتم مامان، وقت امتحاناته نباید غیبت کنی. کلی گریه کرد، آخرش اجازه‌ش رو گرفتیم و رفت. پدر سبحان می‌گفت: سبحان همش باما بود که داداشش گم شد، من و مادرش رفتیم دنبال داداشش، سبحان با دوتا خاله‌ش رفتن جلوتر که انفجار رخ داد، سبحان و خاله‌هاش به شهادت رسیدند. مادربزرگ سبحان می‌گفت: سبحان قبل رفتن به مزار حاج قاسم گفت: "مامان یه ناهار مشتی درست کن برگشتم بخورم، نوشابه هم داشته باشه، فرداهم تعطیلیم شبم خونتون پیش خودت میخوابم." رفت دیگه ندیدمش😭 روستای باب‌تنگل زرند کرمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. دنیا بدون تو معنای نداره سلام اول ما برمولامون صاحب الزمان آدینه تون بخیر🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماموریت های لشکر 25 کربلا - گفتگو با سردار صالحی در برنامه گفتگوی ویژه خبری
🌹22 دی سالروز شهادت شهید علیمحمدی ♦️همسر شهید علیمحمدی :ملتی که الگویی مثل امام حسین (علیه السلام) دارد از مرگ نمی‌ترسد/ بمب روز حادثه می‌توانست 300 نفر را به شهادت برساند