29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الله اکبر، خامنهای رهبر✊
میثم مطیعی 🎙
《سالروز حماسه 9 دی ماه گرامیباد》
#حاج_قاسم #بصیرت
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
@tashahadat313
یاد خدا ۱۶.mp3
10.85M
مجموعه #یاد_خدا 16
#استاد_انصاریان | #استاد_شجاعی
√ چرا من با یه نعمت،
√ یا یه مصیبت،
√ یا یه امتحانهایی که برام پیش میاد،
✘ کلّاً خدا رو گم میکنم؟
@tashahadat313
#بیو ✨
یه جایی تو قرآن میخونیم:
'اِنّی انَا رَبُّک'
قشنگ خدا در گوشِت داره میگه:
خدات منم،بیخیالِ بقیه :)🙃♥
#خداےمهربونمن
@tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشکر و قدردانی از عملکرد شبانه روزی دولت محترم
ـــــــــــــــــــــــ
@tashahadat313
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸 🔥 نقاب ابلیس 🔥 قسمت26 (حسن) -هنوز معلوم نشده هدفشون چی بوده و چرا این کار رو کردن؟ پدر مریم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔥#نقاب_ابلیس🔥
قسمت27
(الهام)
حسن میگوید ری استارتی بودهاند. شنیده بودم رهبرشان برای حزب اللهیها خط و نشان کشیده؛ اما فکر نمیکردم کسانی باشند که به حرفش توجه هم بکنند! از آن غیر قابل باورتر، این است که جلوی در مسجد و مقابل چندین نفر آدم حمله کردند و زود دررفتند.
من دقیق یادم نیست. ضربهای به کتفم خورد؛ چادرم از پشت کشیده شد و چون کمری بود محکم خوردم زمین. فقط صدای جیغ شنیدم؛ یادم نیست چقدر طول کشید تا حسن و مصطفی برسند. حتی یادم نیست کی شیشههای ماشین را شکستند و دستم رفت روی خرد شیشهها و زخم شد. حتی ندیدم چه شد که سر مریم شکست. وقتی مصطفی فریاد زنان پرسید «چی شده؟» هم نتوانستم جوابش را بدهم. فقط توانستم در سایه روشن نور چراغ برق، ببینم صورتش سرخ شد و دوید. آنقدر تند دوید که نتوانستم بگویم حداقل سوار ذولجناحش شود.
نگذاشتند من و مریم برویم بیمارستان ببینیمش. میگویند یکی از دندههایش آسیب جدی دیده. نمیخواهند واضح بگویند شکسته! انگار ما بچهایم!
حاج کاظم داشت به حسن میگفت و من دزدکی شنیدم مصطفی توانسته یکیشان را از موتور زمین بزند و نگذارد فرار کند. بعد هم عباس آقا رسیده و برده تحویلش داده. حتما به نیروی انتظامی!
این چندروزی که مصطفی بستری است، بارها با خودم فکر کردهام «اگر...» و طاقت نیاوردهام به بیشترش فکر کنم. طاقت نیاوردهام فکر کنم ممکن بود عروسیمان عزا شود و... هروقت این اگر به ذهنم آمد، شیطان را لعنت کردم و شکر گفتم. فقط کاش سیدحسین وقتی بیاید که مصطفی خوب شده باشد.
چندروزی است که همه جا حرف از فساد اقتصادی و معیشت مردم و تورم و گرانیست؛ اما حرفهایشان بوی دلسوزی نمیدهد. عدهای به رییس جمهور میتازند و عدهای کلا نظام را زیر سوال میبرند. انگار بین شعارهایشان، مردم فقط دستاویزند؛ بازیچهاند. انگار تنها چیزی که برایشان مهم نیست، معیشت مردم است. که اگر بود، میفهمیدند مشکلات کشور با کار و مطالبه دلسوزانه حل میشود نه تحریک مردم برای اغتشاش و توهین به سران کشوری و لشگری.
با وجود همه هارت و هورتشان، نگران نیستم. این مملکت صاحب دارد، شهید دارد، سپاه دارد، آقا دارد. بدتر از اینها را گذرانده چون صاحبش حفظش کرده است. به قول پدر، چهارتا سلطنت طلب کوروش پرست و اراذل و اوباش ری استارتی که عرضه تعویض پوشک بچه را هم ندارند، چه رسد به براندازی نظام و تعویض رژیم! خیلی جنم داشته باشند هشتگ «براندازم» را ترند توییتر کنند!
این کار را کردند که ما بترسیم؛ اما نمیدانم چرا نترسیدم. مریم هم نترسیده. حسن و مصطفی هم که اگر میترسیدند، نمیرفتند دنبالشان. نمیدانم چرا نمیترسم که هیچ، ذوقم بیشتر شده برای آماده کردن نمایشگاه کتاب نهم دی. ذوقم برای کار بیشتر شده.
تا دو سه روز دیگر که مصطفی مرخص شود، حال مریم و من هم بهتر میشود. باید برای مراسم نه دی آماده شویم. شاید یک یادواره گرفتیم برای شهدای فتنه.
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🔥نقاب ابلیس 🔥
قسمت28
(حسن)
صورتش آفتاب سوخته شده و چشمانش گود رفته؛ طوری که وقتی دیدیمش سخت شناختیم. اما وقتی گرم سلام کرد، احوالمان را پرسید، دست داد و حرف زد فهمیدیم همان سیدحسین است. مصطفی خیلی وقت نیست سرپا شده؛ سیدحسین که نمیدانست ماجرا را، محکم در آغوشش گرفت. مصطفی هم فقط لب گزید و خندید، به روی خودش نیاورد.
با تمام شدن کار حکومت داعش، کار سیدحسین هم تمام شده و برگشته؛ سربلند و پیروز. حسادت که نه، اما به حالش غبطه میخورم که شد وسیله تحقق وعده الهی: «فإنَّ حزب الله هم الغالبون...»
داعشی که چندین سال تمام دنیا را در رعب و وحشت انداخت و سوریه و عراق را به ویرانی کشید، داعشی که با داعیه اسلام و حمایت کفر به میدان آمد، داعشی که موی دماغ اربابان غربیاش شده، با دستان سیدحسین و دوستانش جمع شد. دست آنها که نبود؛ دست خدا بود که در آستین آمد.
زینب کوچک سیدحسین روی پای پدر نشسته و چشم از او برنمیدارد. سیدحسین از خاطراتش میگوید و زینب گاه دست به صورت پدر میکشد و گاه سرش را به شانۀ پدر تکیه میدهد و چشم برهم میگذارد. انگار بخواهد تمام نبودن کنار سیدحسین را در همین چندساعت جبران کند. خوش به حالش که دوباره این فرصت نصیبش شد و مثل بقیه بچههای شهدای مدافع حرم و... بماند!
همسر سیدحسین به مریم گفته بود سیدتمام مدت که سید از خستگی خواب (بخوانید بیهوش!) بوده، این بچه بالای سرش نشسته بود و پدرش را نگاه میکرد. شب هم کنار سیدحسین خوابیده!
هیچکس تا خودش تجربه نکند، نمیفهمد در قلب زینب کوچولوی سه ساله چه میگذرد! بی آن که بخواهم، خاطره تعزیه شام غریبان جلوی چشمم میآید.
چشمان درشت و مشکی زینب آرام بسته میشود و مادرش او را به اتاق میبرد. مصطفی لبخند تلخی برلب دارد و این چندماه نبود سیدحسین را تعریف میکند. از هیئت محسن شهید تا خانم حسینی و نمایش بامزه الهام و مریم و تصادف حاج آقا و ذولجناح خودش و حمله ری استارتیها؛ اما حرفی درباره خودش نمیزند. گاهی صدایش را بغض میگیرد و گاهی صورتش را اخم.
سید فقط صبورانه گوش میدهد. واکنشش گاه تلخندی است و گاه اخم. با این وجود، نگاه سیدحسین هنوز مهربان است. انقدر مهربان مصطفی را نگاه میکند که یک لحظه از دلم میگذرد شاید مصطفی را از من بیشتر دوست دارد!
متوجه مریم میشوم که چشم از گلهای فرش برنمیدارد و پیداست که اینجا نیست. آرام با آرنج به بازویش میزنم:
- کجایی مریم؟
آرام زمزمه میکند:
- هیچ جا...
سرش را بالا میآورد و مستقیم نگاهم میکند:
-هرجا بریم با هم میریم!
نگاه شاد مریم مدتی است کمی غمگین و پریشان شده ولی سعی دارد پنهانش کند. میشود به راحتی فهمید نگران من و مصطفی و بقیه بچههاست.
مصطفی با آب و تاپ زمین خوردن حاج آقا از موتور را تعریف میکند. سیدحسین با نگرانی کمی جابهجا میشود:
-حال حاج آقا چطوره؟
بعد نگاهی به من میاندازد:
-نگفته بودی؟!
مستأصل نگاهش میکنم که یعنی: «خب چی میگفتم تو اونور دنیا بودی نگران میشدی...»
لبخندی میزند، خوب بلد است از چشمانت بفهمد در دلت چه میگذرد. دوباره از مصطفی میپرسد:
-حالا همه حالشون خوبه؟
مصطفی که گویا با آمدن سیدحسین جان گرفته جواب میدهد:
-بله همه خوبن، ملالی نبود جز دوری شما که اونم الحمدالله حاصل شد.
سیدحسین هنوز ماجرای مصطفی را نمیداند. ناخودآگاه از دهانم میپرد که:
- مصطفی هم یکی دو روزه مرخص شده خداروشکر...
مصطفی چشم غره میرود و سیدحسین اخم میکند:
-بیمارستان؟
مصطفی سعی دارد از جواب دادن طفره برود:
- نه چیزی نبود.
و از شانس خوبش فاطمه خانم سینی چای نبات را میان جمع میگذارد. مصطفی با خوشحالی از اینکه از دست سیدحسین دررفته یک استکان برای خودش برمیدارد و به بقیه تعارف میزند. سیدحسین اما تیزتر از آن است که مصطفی حریفش شود:
-خب آقاسید بگو ببینم بیمارستان قضیهش چیه؟
مصطفی دوباره به من چشم غره میرود و بی اختیار میخندم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😀#ببینید
🫡حاجقاسم وسعت داشت به وسعت تمام سرزمینهای اسلامی
🌺 قسمتی از برنامهٔ #مهمان_داریم
🫡🫡#سرباز_وظیفه
@tashahadat313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۱۰ دی ۱۴۰۳
میلادی: Monday - 30 December 2024
قمری: الإثنين، 28 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹تحویل حضرت محمد صلی الله علیه و آله به حضرت حلیمه سلام الله علیها
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
🌺2 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️4 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
🌺11 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام
🌺14 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
@tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
💚پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله :
❤️نَوّرُوا بُیوتَکمْ بِتِلَاوَةِ القُرْآنِ وَ لَاتَتَّخِذُوهَا قُبُوراً کمَا فَعَلَتِ الیهُودُ وَ النَّصَاری صَلُّوا فِی الکنَائِسِ وَ البِیعِ عَطَّلُوا بُیوتَهُمْ فَإنَّ البَیتَ إذَا کثُرَ فِیهِ تِلَاوَةُ القُرْآنِ کثُرَ خَیرُهُ وَ اتَّسَعَ أهْلُهُ وَ أضَاءَ لِأهْلِ السَّمَاءِ کمَا تُضِیئُ نُجُومُ لسَّمَاءِ لِأهْلِ الدُّنْیا»❤️
🌿خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید و آنها را مثل قبرستان خاموش و تاریک نکنید، همان گونه که یهود و نصاری رفتار کردند که عبادت را مخصوص معابد قرار دادند و خانه ها را تعطیل کردند (و در خانه ها خبری نبود)
خانه ای که در آن زیاد تلاوت قرآن شود، خیر و برکت در آن زیاد می شود،
و برای اهل آن خانه گستردگی و گشایش (در مال، ثروت، دانش، محبّت، قدرت،.. .) حاصل می شود و آن خانه بر اهل آسمان نور افشانی می کند، همان گونه که ستارگان بر اهل زمین نورافشانی می کنند.🌿
📗اصول كافى، ج 2، ص 610.
@tashahadat313
_بهش گفتم :« بابک من به خاطر خانوادم
نمیتونم بیام دفاع از حرم!»
+گفت: توی #کربلا هم دقیقا همین بحث بود!
یکی گفت خانوادم
یکی گفت کارم
یکی گفت زندگیم
اینطوری شد که#امامحسینعلیہالسلام تنها موند..💔✋🏻
#شهیدبابڪنورۍهریس
@tashahadat313
یاد خدا ۱۷.mp3
10.78M
مجموعه #یاد_خدا ۱۷
#استاد_انصاریان | #استاد_شجاعی
√ همهی رفیقهای صمیمیِ خدا،
از «دو تا مرحله» عبور میکنند، تا به رفاقت میرسند!
✘ این دو مرحله برای همه یکسانه،
اول باید بشناسیش،
بعد با اراده جدی، شروع کنی!
@tashahadat313
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸 🔥نقاب ابلیس 🔥 قسمت28 (حسن) صورتش آفتاب سوخته شده و چشمانش گود رفته؛ طوری که وقتی دیدیمش سخت
🌸🌸🌸🌸🌸
🔥 #نقاب_ابلیس 🔥
قسمت29
(مصطفی)
-ولایت اعتبار ما/ شهادت افتخار ما/ همین لباس خاکی است معنی عیار ما...
علی آرام دست سر شانهام میزند. به طرفش برمیگردم. درگوشم زمزمه میکند:
-کیک و شربتا پخش شد.
-کم نیومد؟
-نه خداروشکر.
-دستت درد نکنه. الان کجا میری؟
-باید بریم کتابا رو تحویل بگیریم و بچینیم روی میزا.
خشکم میزند:
- مگه هنوز نمایشگاه رو نچیدید؟
سرافکنده میگوید:
- شرمنده... گفتن زودتر نمیتونن بفرستن.
سر تکان میدهم:
-خب باشه. یکی دوتا از بچهها رو بردار و برین بچینین. به خواهرام میگم بیان کمکتون.
و با دست اشاره به احمد میکنم. احمد و متین را همراه حسن میفرستم بروند کتابها را بگیرند.
-نفس نفس طنین غیرت است در گلوی ما/ قدم قدم رهایی قدس آرزوی ما/ بسیجیان جان به کف دلاوران کشوریم/ که هرکجا و هرنفس مطیع امر رهبریم...
سیدحسین کنارم میایستد:
- میگم این آسیدمرتضی شمام صدا داشته و ما نمیدونستیما!
لبخند میزنم:
-گوشاتون قشنگ میشنوه. آره یه ته صدایی داره. عباس کشفش کرد!
هردو به عباس نگاه میکنیم که مشغول رهبری گروه سرود است. بچهها میخوانند:
- از جان گذشتهایم/ در جنگ تیغ و خون...
سیدحسین صدایش را کمی پایینتر میآورد:
- قدر این عباس رو بدون! خیلی بچه ماهیه.
با سر تایید میکنم:
-خیلی کمک حالمونه! میگم سید پایهای براش آستین بالا بزنیم؟!
خندهاش میگیرد:
-به جای نقشه کشیدن برای مردم، زنگ بزن ببین سخنران چرا دیر کرده؟
-زنگ زدم گفت ترافیکه، یه نیم ساعت دیر میرسه. چکار کنیم نیم ساعت؟
قدری فکر میکند و میگوید:
-یکی از مستندای جشنواره عمار رو بذار.
-ما از تبار قوم احلی من عسل هستیم/ برای ما شیرین تر از شهد شهادت نیست.
میخواهد برود که چشمش به مسعود میافتد؛ یکی از نوجوانهای تازه واردمان. مکث میکند. من تعجب میکنم. مسعود با حالتی نه چندان خوشحال کناری ایستاده؛ درحالی که عباس میگفت صدای خوبی دارد و باید در گروه سرود باشد. سیدحسین میپرسد:
-پس چرا مسعود بینشون نیست؟
شانه بالا میاندازم که یعنی نمیدانم. سیدحسین صحبت با او را به عهده میگیرد و من میروم که به الهام بگویم یکی از مستندهای جشنواره عمار را پخش کند.
-طوفان غیرتیم/ چون سیل میرسیم/ فکر رهایی بیت المقدسیم.
بچههای سرود با تشویق مردم پایین میروند. چراغها را خاموش میکنم تا مستند روی پرده واضحتر بیفتد. خیالم که تا حدودی راحت میشود، سری به سیدحسین و مسعود میزنم که گوشهای مشغول صحبتند.
-عباس آقا خیلی اصرار کرد، ولی من حاضر نیستم برم و داد بزنم فدایی رهبرم؛ چون بهش اعتقاد ندارم. عباس آقام گفتن اگه واقعا سختمه و اذیت میشم، اصراری نیست. آقاسید شما بگید چرا وقتی امام زمان هست، من باید فدای رهبر بشم؟ مگه رهبر معصومه؟
سیدحسین با لبخند مشغول گوش دادن است. اجازه میگیرم و وارد بحثشان میشوم. سیدحسین به جای جواب، از مسعود میپرسد:
خب تو چرا از امام زمان اطاعت میکنی؟
-خب، چون پیامبر دستور دادن از امام علی (علیه السلام) و فرزندانشون که ائمه باشن اطاعت کنیم.
سیدحسین کمی جدی میشود:
-اون وقت چرا از پیامبر اطاعت میکنی؟ خدا که هست! از خدا اطاعت کن! پیامبر یه انسانه!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔥نقاب ابلیس 🔥
قسمت30
انگار به مسعود برمیخورد:
-خود خدا دستور داده از پیامبر اطاعت کنیم!
سیدحسین خرسندانه میگوید:
-آهان! پس اگه بخوای از خدا اطاعت کنی، باید از پیامبرش اطاعت کنی؛ یعنی حکم خدا اطاعت از پیامبر و ائمهست. قبول؟
مسعود سر تکان میدهد.
-حالا اگه ائمه دستور بدن وقتی غایبن، شیعیان باید از علمای دین پیروی کنن، این پیروی عین پیروی از خداست، درسته؟ چون دستور ائمهست و فتوای فقها هم بر مبنای قرآن و روایاته. پس حکمشون حکم خداست، این حدیث امام صادق علیه السلامه.
مسعود سرش را بالا میآورد:
-یعنی هرکس که عالم دین باشه، حتی اگه مثل علمای بنی اسراییل باشه هم باید ازش اطاعت کرد؟
-چرا انتظار داری ائمه همیشه لقمه آماده دهن شیعه بذارن؟ ائمه خصوصیات اون عالم رو مشخص کردن، این وظیفه ماست که بشناسیمش. طبق روایت امام صادق (علیه السلام) باید از فقهای پرهیزگار که از دین خود محافظت و برخلاف هوای نفسشون رفتار میکنن و مطیع دستورات خدا هستن پیروی کنیم. (وسائل الشیعه، ج27، ص131)
مسعود حرف سیدحسین را قطع میکند:
-خب چطور به این نتیجه رسیدن که آقای خامنهای این خصوصیات رو داره؟ اصلا این همه مجتهد و آیت الله، مثل آیت الله سیستانی، مکارم، جوادی آملی...
-اولا اینکه میگی مجتهدای زیادی داریم درسته، توی تقلید میتونیم از مجتهدی که اعلم میدونیمش تقلید کنیم، ولی برای رهبری جامعه، علاوه بر علوم حوزوی کفایت سیاسی هم لازمه. علما همه قبول دارن که امام خامنهای از لحاظ سیاسی هم شایستگیشون بیشتره. بعد هم تشخیص شایستگی برعهده مجلس خبرگانه؛ یعنی چندین نفر متخصص دینی که دائما دارن روی رهبر جامعه نظارت میکنن. حتی دشمنای آقا هم اعتراف کردن به اینکه نتونستن یه فساد کوچولو توی پروندهشون پیدا کنن.
از چهره مسعود پیداست که تا اینجا را قبول دارد:
-باشه، اطاعت رو هستم، درست میگید، اما فدا شدن رو نه!
سیدحسین با لبخندی عمیق جواب دادن را به من واگذار میکند. کمی فکر میکنم و میگویم:
-اگه زمان امام حسین (علیه السلام) بودی چکار میکردی؟
سریع جواب میدهد:
- امام حسین رو با آقای خامنهای مقایسه نکن!
-بذار اینجوری بپرسم:
- در مواجهه با مسلم بن عقیل چکار میکردی؟ مسلم معصوم نبود؛ ولی نایب امام بود.
قدری فکر میکند:
- توی رکابش میجنگیدم. جونمم براش میدادم!
سیدحسین با نگاهش میفهماند که: «آفرین همینجوری برو جلو!»
میگویم:
- چرا؟ چون میدونی فدا شدن برای مسلم مثل فدا شدن در راه امامه. پس الانم اگه ما میگیم جانم فدای رهبر، بخاطر اینه که فداشدن در راه نایب امام زمان هم مثل جنگیدن در رکابشونه.
به زمین خیره است و درباره حرفهایم فکر میکند. ناگاه میپرسد:
-اصلا چرا میگید امام؟ مگه ما دوازده تا امام نداریم؟
سیدحسین خیلی صریح میگوید:
-نه!
مسعود با چشمان گرد شده نگاهش میکند. سیدحسین میگوید:
- توی سوره اسراء میفرماید: روز قیامت هر ملتی رو با امامش به صدا میزنیم. یعنی چی؟ مثلا امام کفار هم یکی از ائمه ماست؟ نه! امام یعنی راهبر، پیشوا، کسی که ازش اطاعت میکنی. میتونه امامت یه فوتبالیست یا هنرپیشه باشه! امام نار داریم، امام جنت هم داریم. دوازده امام معصوم داریم درسته، اما الی ماشاءالله امامهای مختلف هستن! پس اینکه میگیم امام خامنهای، اشاره به پیرویمون از ایشون داریم. اگه بگیم رهبر، بار لغایی رهبر بیشتر اشاره داره به رهبری سیاسی؛ مخصوصا توی ادبیات بین المللی. اگه بگیم آیت الله هم اشاره داریم به جایگاه صرفا دینی و معنوی. اما امام یه کلمه قرآنیه که هردوی اینا رو پوشش میده و هم به رهبری سیاسی اشاره داره هم رهبری دینی.
همراهم زنگ میخورد. سخنران رسیده؛ سیدحسین را با مسعود تنها میگذارم.
🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری
🏴ویژه سالگرد_شهید_سلیمانی
🏴ویژه سالگرد_شهید_ابومهدی
@tashahadat313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۱۱ دی ۱۴۰۳
میلادی: Tuesday - 31 December 2024
قمری: الثلاثاء، 29 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليه السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام، 61ه-ق
🔹وفات سید محمد پسر امام هادی علیه السلام، 252ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️3 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
🌺10 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام
🌺13 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️15 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
@tashahadat313
#حدیث
🔹امام حسین(ع): أيُّما إثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاّْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ.
🔸هر دو نفری که با هم نزاع کنند، آنکه برای آشتی و رضایت دیگری پیش قدم شود، زودتر از دیگری وارد بهشت میشود.
📚 محجَّةُ البَيضاء، جلد۴، ص۲۲۸
🌸🍃🌼🍃🌸🍃
@tashahadat313
اگر دلت راه دادهای به شهدا ، پسش مگیر
بگذار در این تلاطم روزگار همان دل بماند
💔💞
@tashahadat313
جمعی از زنان موفق ونخبه مون با یه پرواز اختصاصی که خلبانشم خانوم بوده، میان مشهد تا در همایشی از موفقیت ها واختراعات و پژوهش های ملی وجهانی شون بگن...
خبری شنیدین ؟ ...نه!
چون رسانه ها دوست ندارن راوی زنان موفق ایرانی باشن !
✍️ نورا براتی
نشر بدید که همه بدونند
@tashahadat313