چند ماهی از #شهادت_همسرم گذشته بود، خیلی دلم میخواست زیارت حضرت زینب(س) نصیب من هم بشود. ماه هفتم بارداریام بود که از طرف سپاه خانواده شهدای مدافع حرم را بردند سوریه و من و بچههایم هم جزو این گروه بودیم. وقتی رسیدیم هوا فوقالعاده گرم بود، تازه هوا تاریک شده بود. همان لحظه بود که دیدم چراغهای حیاط صحن خانم زینب را خاموش کردهاند و حیاط چقدر خلوت است، برای این همه غربت دلم لرزید😭😭. ته دلم گفتم خانم شما اینجا اینقدر غریب هستید😭😭. من دیگر چه حرفی بزنم. من فقط یکی را از دست دادهام، شما آن همه داغ دیدید در یک روز. آن موقع من اصلا خجالت کشیدم به حضرت زینب گله کنم. بعد از زیارت، همانجا داخل حرم از یکی از همرزمانش که داخل کاروان ما بودند، پرسیدم #خانطومان کدام طرف است، نشانیاش را داد. 👈من رو کردم به سمت خانطومان، به همسرم و به همه شهدای خانطومان سلام کردم😔. گفتم انشاءالله شفاعت ما را کنید.😔😭
🍃1⃣4⃣🍃
•♡ټاشَہـادَټ♡•