#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹
#شناسنامــــــــــه_من🔖
هنوز یک دختر بچه بودم. یک روز از کنار بانکی در میدان احمد آباد رد میشدم که داخل کوچه کناربانک، ماشین ساواک ایستاده بود.🚔
در همان حال، چند پسر جوان آمدند و شیشههای بانک را شکستند و آتش زدند و میخواستند به سمت همان کوچه فرار کنند🏃♂
من جلو رفتم و به یکیشان گفتم که داخل کوچه ساواکیها منتظرند🍃 بعدها فهمیدم ان پسری که لنگه کفشش را حین فرار در میدان جا گذاشت، اسمش غلامرضاست😍 غلامرضا! پسری که حالا هم اسمش را در شناسنامه من جا گذاشته بود...❣❣
#شهید_غلامرضا_جان_نثاری🌹
#منتظرانظهورگناهنمیکنند...