eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
#سلام_بر_شهدا #درخواستے_کاربر «آقاجان!بخدا دردهایی که می‌کشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی‌کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(علیه السلام) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی‌گری دارند حرف شما را نمی فهمند؟» بخشی ازنامه 👆 #شهیدعلی_خلیلی به رهبرانقلاب ▪️ @taShadat▪️
کاربر یکی از عنایت های شهید علی خلیلی که نصیب من روسیاه شد: توفیق نصیبمون شد بریم تهران دیدار مقام معظم رهبری، دیدار طلاب سراسر کشور بود با حضرت آقا. لحظه ای که از شیراز حرکت کردیم از مسئولمون پرسیدم: تو مسیر تهران، چه جاهای زیارتی میبرید؟ چشمم به دهن اون خانم بود و منتظر بودم بگه حرم امام (ره) هم برای زیارت میریم. ولی گفت: طبق برنامه فقط مسجد جمکران و حرم حضرت معصومه (س) میریم. خیلی دلم گرفت، آخه طی این چندسال فقط یکبار تونستم برم سر مزار شهید خلیلی. مدام تو فکر بودم که چطوری خودم رو برسونم بهشت زهرا. رسیدیم قم و زیارت کردیم. صبح زود بود. اتوبوس حرکت کرد سمت تهران، تو اتوبان سعی کردم بخوابم تا از بهشت زهرا که رد میشیم، پرچم وسط بهشت زهرا رو نبینم، برام زجرآور بود که تا تهران برم ولی نتونم سر مزار شهید خلیلی برم ... الان هم که دارم مینویسم واقعا برام سخت هست. (حتی برای زیارت امام رئوف هم هر کاروانی که از تهران رد میشه رو پیگیری میکنم بلکه شاید قسمتم بشه برم زیارت شهید غیرتمون) ... دقیقا وقتی رسیدیم روبروی حرم امام و همچنان تو اتوبان بودیم، یهو بیدار شدم ... از صبحش خیلی دلم شکسته بود و چندبار از خود شهید خلیلی خواسته بودم که بتونم برم زیارتش. با همون دل شکسته از خواب بیدار شدم؛ دیدم اتوبوس دور زد، رفت سمت حرم امام (ره) ... دهنم قفل شده بود، کاملا شوکه شده بودم تا دیدم روبروی حرم تو پارکینگ وایساد ... سریع رفتم سمت مسئولمون، گفتم حرم میریم؟ گفت آره. تو برنامه مون نبود ولی راننده فکر کرده حرم امام هم میخوایم بریم و اینجا نگه داشته. تنها کاری که تونستم انجام بدم این بود که التماسش کنم که نیم ساعت بهم وقت بده باسرعت اومدم پایین، نمیدونستم چطوری خودم رو برسونم ... از لطف خدا و عنایت شهید، یهو چشمم خورد به آژانس حرم با سرعت رفتم تاکسی گرفتم، فقط گریه میکردم راننده هم یه مرد مسن مومن بود و واقعا حالم رو درک میکرد چون سریع من رو رسوند قطعه 24 و منتظر موند تا برگردم ... بهشت زهرا خیلی خلوت بود، بین مزار شهدا می دویدم ... رسیدم ... بالاخره شهید خلیلی جوابم رو داد ... هیچکس نبود خودم رو انداختم روی مزار ... از ته دل گریه میکردم و ازش تشکر میکردم برادر شهیدم واقعا خیلی وقت هست فهمیدم زنده هستی ... دوباره باهاش تجدید پیمان کردم وقتم کم بود و دلم راضی نمیشد برگردم به زور از سر مزار جدا شدم ... رفتم سمت تاکسی که گرفته بودم، راننده متوجه حالم شد ... خیلی خوشحال بود که هنوز هستن افرادی که شهدا رو الگو قرار میدن ... و البته خیلی گلایه کرد از اون دسته از افرادی که خون شهدا رو زیرپا میگذارن ... با یه نیروی چندین برابر و به نیابت از شهید خلیلی رفتم دیدار کسی که برادر شهیدمون به عشق لبخندشون رفته بود جلو ... شهید علی خلیلی ممنون که چندین بار بهم ثابت کردی که هوام رو داری ... من هم ثابت میکنم که هوای راهت رو دارم ... یاعلی ... @taShadat