eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ... کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه فرمانده‌ی لشکرِ ... @taShadat
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ... کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه فرمانده‌ی لشکرِ ... @taShadat
داشت محوطه رو آب و جارو میکرد. به زحمت جارو رو ازش گرفتم. ناراحت شد و گفت: بذار خودم جارو کنم، اینجوری بدیهای درونم هم جارو میشن ... کار هر روز صبحش بود، کار هرروز یه فرمانده‌ی لشکرِ ... #شهید‌ #ابراهیم‌_همت #اخلاص #آسمانے 🏴 @taShadat 🏴
⚘﷽⚘ علاقه و عشق عجیبی به حضـرت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا(ع) داشت، یکی از آرزوهاش این بود که پس از شهادت، بدَنش در حرم مطهر امام رضا (ع) طواف داده شود، ولی این امر به واسطه فراموشی خانواده و وضعیت بحرانی روحی بازماندگان پس از شهادت او غیر ممکن بود. پس از شهادتش، به علت اشتباهی که به خواست خداوند در تقسیم شهدا پیش آمد، پیکرش را به عـنوان یکی از شهدای خراسان به مشهد مقدس فرستـاند، زمانی این اشتباه کشف شد که طی سنّت دیرینه، او را به دور قبلـه دل و مـزار امـامش طواف داده بودند، از طریق نوشته ای که در جیب لباسش جا مانده بود و نوشته بود: "صمد فخار؛ عاشق امام رضا(ع)" هویتش مشخص شد و پیکرش پـس از زیـارت محبوبش، امـام رضا (ع) به استان فارس و شهر کازرون بازگشت. وصیت کرده بود که مزارش مانند ائمه بقیع بدون سنگ باشد و هر بار اقدام به ساخت سنگ شناساییِ قبر کردند سنگ دو نیم شد و شکست. #شهیـد‌ #صمد_فخار 🌷 🌷 @taShadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
۲۰ خرداد سالروز شهادت شهید عباس دانشگر🍃 آقاعباس تولدت مبارک از امروز زنده تر شدی... راستی دردهایت یا
‍ 🍃عشق حسین، تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد... عشق ، عاشق پرور است... عشق حسین، پرور است 🍃عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و به هوای عشق حسین، تازه عروسش را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد. 🍃بعد از هزار و اندی سال، باز هم عشق حسین، عشقِ زمینی را می‌دهد. اینبار تازه دامادی به نامِ . متولد ماهِ اردیبهشت، ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ ... 🌿درمهرماه نود، لباسِ مقدسِ پ.ا.س.د.ا.ری به تن کرد و ورد زبانش شد : خدمت و خدمت و خدمت. در اردیبهشت نود و پنج، تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. 🍃میدانِ جنگِ ، قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد 🍃قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن؛ مثل مولایش (ع). نُقل مراسم عروسی، نثارِ سوخته اش شد. 🍃مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده. 🍃پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است 🍃جایش خالیست اما...گرمی حضورش، همه شهر را گرم می‌کند🌺 ✍نویسنده: 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۲. سمنان 📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۹۵.حلب 🥀مزار شهید : امامزاده علی اشرف سمنان •♡ټاشَہـادَټ♡•
🔻شب‌ها که خانه بود، کاغذۍرا دَست‌ می گرفت و علامت‌ می‌زد. شبۍ صدایم‌ زد و گفت: «عیال، این‌ کاغذ را دیده‌ای؟» گفتم: «نه. چه هست؟» گفت: «نامهٔ‌ عملم‌ است. حساب‌ و کتاب‌ کارهایم! می خواهم‌ بدانم‌ هرروز، دݪ‌ چند نفر را شکسته ام با چندنفر خوب‌ بوده‌ام‌ و چہ‌ کارهایۍ کرده‌ام. همهٔ‌ این‌ها را می‌نویسم گفتم‌ نشان‌ تو هم‌ بدهم؛ شاید دوست‌ داشتی برای خودت‌ درست‌ کنی.» ⁣⁣📕کتاب‌ طلایه داران‌نور محمد علی‌خورشاهی •♡ټاشَہـادَټ♡•
⚘﷽⚘ شهید خلیلی از همان دوران کودکی‌اش، به مسجد و هیئت‌های مذهبی علاقه نشان می‌داد. ما هم تشویقش می‌کردیم. یادم هست حتی شب‌هایی که زیر باد و باران شدید، رسول و برادرش روح‌الله را سوار موتور می‌کردیم و به هیئت می‌بردیم به نمازاول وقت علاقه فراوانی داشت. قرآن می‌خواند،در هیئت‌ها مداحی می‌کرد. شهدا را برای خودش الگو کرده بود. هروقت در تلویزیون از دفاع مقدس می‌گفتند یا وصیتنامه شهدا را می‌خواندند، با دقت گوش می‌کرد. خلاصه خیلی در این زمینه‌ها "خدا را شکر" فعال بود. 🌷 @tashahadat313