eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
مجید می گفت: خواب مادر سادات را دیدم☺️، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود، با رفتنش موافقت نشد، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد.🕊 🍃هفته ی بعد، شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شست، همرزمش به مجید گفت: حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری😞؟ گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا اینکه پاک میشه‌... و فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش ‌نشست و با ذکر یا زهرا (س) به شهادت رسید.💔 #شهید_مجید_قربانخانی🌹
مجید می گفت: خواب مادر سادات را دیدم☺️، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود، با رفتنش موافقت نشد، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد.🕊 🍃هفته ی بعد، شب آخر جوراب‌های همرزمانش را می‌شست، همرزمش به مجید گفت: حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری😞؟ گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا اینکه پاک میشه‌... و فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش ‌نشست و با ذکر یا زهرا (س) به شهادت رسید.💔 #شهید_مجید_قربانخانی🌹 🏴 @taShadat 🏴
🌸﷽🌸 🔻مادر شهید 🔰همه می‌دانستند #من_ومجید رابطه‌مان به چه شکل است. رابطه ما مادر فرزندی نبود. مجید مرا مریم خانم☺️ و #پدرش را آقا افضل صدا می‌کرد. ما هم همیشه به او #داداش_مجید می‌گفتیم. آن‌قدر به هم نزدیک بودیم💞 که وقتی رفت همه برای آنکه آرام و قرار داشته باشیم در خانه‌مان جمع می‌شدند. وقتی خبر #شهادتش🕊 پخش شد اطرافیان نمی‌گذاشتند من بفهمم❌ لحظه‌ای مرا تنها👤 نمی‌گذاشتند. با اجبار مرا به خانه برادرم🏡 بردند که کسی برای گفتن #خبرشهادت به خانه آمد، من متوجه نشوم. حتی یک روز عموها و برادرهایم تا ۴ صبح تمام پلاکاردهای دورتا دور یافت‌آباد را جمع کرده بودند که من متوجه شهادت پسرم نشوم😔 این کار تا ۷ روز ادامه پیدا کرد و من چیزی نفهمیدم ولی چون تماس نمی‌گرفت📵 بی‌قرار بودم. یکی از دخترهایم درگوشی همسرش #خبر_شهادت را دیده بود و حسابی حالش خراب‌شده بود😭 او هم از ترس اینکه من بفهمم خانه ما نمی‌آمد🚷 آخر از تناقضات حرف‌ هایشان و #شهید شدن دوستان نزدیک مجید، فهمیدم #مجید_من هم شهید شده🕊 است. #شهید_مجید_قربانخانی🌹 🕊 @taShadat 🕊
تا حالا با #‌شهدا رفاقت کردی؟!🙂 رفیق #شهید داری؟!😇 دوست #شهیدت کیه؟! 🤔 روی اسم رفیق #شهیدت بزن ببین کجا میبرتت 😳☺️😍 #شهید_ابراهیم‌_همت 🌹 #شهید_ابراهیم_هادی 🌺 #شهید_احمد_مشلب 🌷 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 💐 #شهید_بابک_نوروزی 🌸 #شهید_صیاد_شیرازی 🌻 #شهید_محسن_حججی 🌹 #شهید_مهدی_باکری 🌼 #شهید_حجت‌الله_ملارحیمی 🌷 #شهیدجهادمغنیه 🌺 #شهید_عباس_بابایی 🌸 #شهید_رسول_خلیلی 💐 #شهید_محمودرضا_بیضائی 🌹 #شهید_حسین_معزغلامی 🌼 #شهید_مسعود_عسکری 🌺 #شهید_مصطفی_نبی‌لو 💐 #شهید_مجید_قربانخانی 🌸 #شهید_محمد_دهقان_امیری 🌷 #شهید_عباس_دانشگر 🌻 حواست باشه ⚠️ یه موقع دست رد ✋🏻 به دعوت #شهدا نزنی 🙃 #شهدا منتظرت هستن 😍 تادیر نشده بیا 😇
16.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺استخوان های مجید من سوخته ، اینقدر نگید اینها برای پول میرن... 🎥صحبت های جانسوز مادر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی بر بالای پیکر فرزندش •♡ټاشَہـادَټ♡•
🔺از مجید سوزوکی تا مجید بربری 🌼خیلیها مجید سوزوکی فیلم اخراجی‌ها رو باور نکردن! اما تو همین زمانه شهید مجید قربانخانی که توی محله شون به شهره بود بعد از یک سفر به کربلا متحول میشه و به سوریه میره تا یک گلوله هم سمت آجرهای حرم خواهر امام حسین(ع) شلیک نشه! ✅ میگن شب آخر وقتی داشته جوراب‌های همرزمانش را می‌شسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می‌گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه، یا پاک میشه. و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت...💔 🕊
💠اخلاق خوب اعتقادات مذهبی قلبی اش خیلی زیاد بود، منیتی نداشت بدون اینکه در ظاهر بخواهد به مردم نشان دهد. همش در نهانش بود نه آشکار بلکه فقط بین خودش و خدایش بود. ● بدییی اگر در خانواده و دیگران می دید زود فراموش می کرد ولی خوبیشون را حسابی به خاطر می سپرد و قدر دانشان بود... طاقت نداشت غم خانواده و یا کسی را ببیند همیشه سعی می کرد خانواده و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد. بله! همین خوبی هایش بود که از آن یک شهید ساخت. 🌷
🔖 خاطره ای از به ✍ _یکی از دوستان مجید که بعدها هم رزمش شد در قهوه خانه رفت وآمد داشت.یک شب هیئت خودشان برد که اتفاقا خودش مداح بود آنجادر مورد مدافعان حرم ونا امنی های سوریه وحرم(سلام الله )می‌خوانند و آن قدر سینه می‌زد وگریه می‌کرد که حالش بد می‌شود. وقتی بالای سرش می‌روند می‌گوید 《 مگر من مرده ام که حرم در خطر باشد.من هر طور شده می‌روم 》از همان شب تصمیم می‌گیرد که برود شعری که شهید مجید همیشه دوست داشت نریمان پناهی در منزل آن شهید خواند😭😭 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و صلوات 🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸
🌷 🍃 ❤️ 📱 سایز پروفایل 🍃نشر حداکثری... @tashahadat313