#یاران_آسمانی
رفتيم غذاخوری🍳 پرشنگ(از رستورانهای شهر سقز) با بچه ها گرم #صحبت بوديم🗣 و #انتظار می كشيديم هر چه زودتر غذا را بياورند،🍛 احساس كردم #محمود خودش با ما هست ولی حواسش جای ديگری است. زير چشمی👀 به چند #نفر تازه وارد نگاه كردم، از طرز نگاه محمود فهميدم كه #وضعيت غير عادی است.👁در همين حال محمود و يكی از بچه ها بلند شدند و دويدند🏃 طرف ميز آنها، تا آمدم به خودم #بجنبم، ديدم درگير شدند،🚫 ما هم رفتيم #كمكشان.همه را گرفتيم و #دستبند زديم ، لباس هايشان را دقيق گشتيم، 🕵چند تا #كلت و نارنجك داشتند، 🔫💣آن روز از خير غذا خوردن گذشتيم،🍽 سريع آنها را به مركز #سپاه آورديم و سپرديمشان دست حفاظت اطلاعات. خاطرم هست در بازجوئی ها، #اعتراف كردند كه می خواستند كاوه را ترور💥 كنند.
✍راوی همرزم شهید
#شهید_محمود_کاوه 🌷
↖️:محفل_انس_با_شهداء
🌸 @taShadat 🌸
همسرم در #دو و میدانی همیشه #نفر اول بود و #فوتسال هم می رفت. #استعداد بالایی داشت. در هر کاری که وارد می شد انگار در اون کار #مسلط بود.
خیلی #فعال بود. خونه را خودش سیم کشی کرد. البته #مداحی هم می کرد. در طول هفته #قرائت ادعیه را منظم داشت. گاهی با او همراه می شدم و گاهی هم فرصت دست نمی داد.
🍃⚘🍃
7⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•