چندباری چند تا مرد قوی هیکل ..
با تازیانه به جانم افتادندو لعنت به من ..
آنقدر قدرت دفاعیام ضعیف بود که
تازیانه ها بر جان زینب نشستند :)💔
وجودم .. سوخته بود از آتش ..
خیس شده بود از اشک های زینبو ..
خونین!
خونین از شدتِ ضربات تازیانه!💔
ارام لای یکی از پلک هایم را باز میکنم
که ببینم چرا زینب .. شانه هایش میلرزد!
دلم میریزد!
چیست روی آن نیزه!؟
چرا غنچه غنچه خون پایین میریزد :)
چقدر آشناست .. چقدر زخم است روی صورتش ..
رسیدیم به شهر
با سنگ پذیراییمان کردند این مردم ..
آنقدر سنگ زدند و چوب زدند و نگاه های کثیف کردند ..که بیحال روی سر زینب افتادم :)
انقدر بیحال بودم که نفهمیدم دیگر به زینب چه گذشت!
یادم میآید رفتیم توی یک کاخ!
بوی گند بزم شراب می آمد و
صدای قهقههی مردان!
عباس کجایی!؟💔
رفتیم ..زینب و چندتا دیگر را بردند توی مجلس ..
ام کلثوم گریه میکرد ..
نمیدانم چه شنیده بودو چه گفته بودند
که ارام نمیگرفت ..
ٺـٰاشھـادت!'
مرا کشیدند 💔 چجوری بگم ..💔
با دستان بزرگ و قویشان ..
محکم تر مرا گرفت ؛ زینب را میگویم ..
بوی جدایی میامد و هوا .. هوای مرگ بود!
خواستم بگویم چادر ها هم میمیرند ..
من هم .. مردم ..
از زینب که جدایم کردند ..
جسارتی که کردند .. مرا کشت!💔
فاتحهای برایم بخوانید :)
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
#دعاےفرج🌱
#قرارِهرروزمون♥
-بسمالله...🌸
بخونیمباهم...🤲🏻
ـاِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآوَبَرِحَالخَفٰآء
ُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…✨🍃
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شـــبتـــۅݩشـــہـــدایــــے🌷😇
الــتــمــاس دعـــاۍ فـــرج🤲🏻
یـــاعـــݪــی مـــدد✋🏻
#ڪلام_شهیـــد:
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد
زیرا او منتظر ماست
نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم
هـنگامی میشـود گفت منتظریم
ڪہ خود را اصلاح ڪنیم
#مدافعحریمعقیلهبنیهاشمحضرتزینب🕌
#شھیداحمدمحمدمشلب🕊🌹🍃•••
#یادشھداباذڪرصلوات
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
✍فرازی از وصیتنامه
🔴شهید #حمیدرضا_اسداللهی
ای کسی که
در مجلس اهلبیت علیهمالسلام
خدمت میکنی!
اگر این خدمــــت،
به خدمت انقلاب اسلامی منتهی نشود،
مسیر را اشتباه رفتهای!
چه زیبا گفت آن امام حکیم ما:
«اسلامِ ناب محمدی و اسلامِ آمریکایی»
پــــس بدانیــــم کــــه
«هیئتِ ناب محمدی و هیئتِ آمریکایی»
هــــم داریــــم!
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂