🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مسیحای عشق
قسمت ۳۴۳ و ۳۴۴ و ۳۴۵
+:مثل اینکه میشه..وکیل گرفته و کلی مدرك پیدا کرده... به هرحال
قضیه مال خیلی وقت پیشه، هیچکس هم حوصله نداره پیگیري کنه
ببینه مدارك اصله،درسته یا نه...
خلاصه،تخمین زدن که تقریبا بیشتر سرمایه و اموال منقول و
غیرمنقول باباي من و باباي شما، متعلق به پدربزرگه
پدربزرگ هم میگه اگه باهم آشتی کنید من از خِیرش میگذرم...
پس علت عصبانیت و درگیري ذهنی بابا،این اواخر همین مسئله
بود...
چقدر از خانواده ام غافل بودم...
حتی عمووحید هم آشفته بود...
چرا من نفهمیدم...
با صداي بلند فکر میکنم
:_ولی این حقه بازیه..
:+آره حقه بازیه... ولی حتی تحت این شرایط هم، باباتون راضی به
آشتی نمیشه...
بابام،عمووحید،خود پدربزرگ،حتی مامانتون... کلی تلاش کردن... اما
هیچ فایده اي نداشت... پدربزرگ هم فکر کرده قبل از مرگش کاري
کنه،فکر کرده بلکه با این حیله،فَرَجی بشه... ولی بازم انگار نه انگار
عمومسعود حاضر شد بره محضر و همه رو به نام پدربزرگ بزنه...
پدرتون خیلی کینه اي عه..
سرم را بلند میکنم و تند،نگاهش میکنم.هیچکس حق ندارد راجع
پدرم اینطور صحبت کند.
:_اگه با شمام اونطور رفتار میکردن،به بابام حق میدادین..
بازهم پوزخند میزند
:+باشه... حالا میرم سر اصل مطلب..یعنی....قضیه ي خواستگاري
من....از شما...
قیافه اش را جوري میکند،انگار خواستگاري در کار نیست... انگار
میخواهد فیلم سینمایی تعریف کند.
+:من فکر کرم چی کار میشه کرد که عموجانمون از خرشیطون پیاده
بشه...
:_مؤدب باشید لطفا...
جدي نگاهم میکند،چشم هایش خالی از هر نوع حسی است،بیروح و
سرد...
آنقدر محکم اخم کرده ام که پیشانی ام درد میگیرد.
انگار اخم هاي گره خورده ام،او را میترساند.
از موضعش پایین میآید،زیر لب میگوید
+:معذرت میخوام
آرام گره از ابروهایم باز میکنم،اما همچنان چهره ام جدي است. مثل
او.
+:به هرحال،موضوع،سر میلیاردمیلیارد پوله...من فهمیدم،تنها راه
نفوذ به قلعه ي محکم عمومسعود،دخترشه.. یعنی...شما...گفتم شاید
بشه با یه ازدواج صوري... یعنی الکی عمومسعود رو راضی به آشتی
کرد...
این بار نوبت من است که پوزخند بزنم
:_شما خیلی فکر مزخرفی کردین... اگه باباي من دوست نداره آشتی
کنه،منم کمکش میکنم که آشتی نکنه...
از جا بلند میشوم و برمیگردم.
صدایش از پشت سرم میشنوم.
+:خیال میکردم پدربزرگ رو دوست داري... گفته این آخرین
خواسته اشه..قبل از مرگش..
نگران برمیگردم
:_ولی حال پدربزرگ که خوبه..
+:نیست... دکترا جوابش کردن...روزاي آخر عمرشه.. واسه همین
مرخص شده
ادامه دارد...
نویسنده ✍ : فاطمه نظری
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷@tashahadat313 🌷
1361؛ آزادسازي خرمشهر پس از 578 روز اسارت در جريان عمليات بيت المقدس
#سالروز_فتح_خرمشهر_گرامی_باد 🌸
#خرمشهر
#سوم_خرداد
#فتح_خرمشهر
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
🍃🌸﷽🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🔆اولین سلام روز🔆
🌸السلام علیک یا قائم آل محمد🌸
🔆السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القرآن ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🔆
-------------------------------------------------------------------
🩸السلام و علیک یا ثارالله🩸
🥀السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🥀
-------------------------------------------------------------------
☘السلام علیک یا ضامن آهو☘
🌼ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌼
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۰۴ خرداد ۱۴۰۲
میلادی: Thursday - 25 May 2023
قمری: الخميس، 5 ذو القعدة 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️25 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️32 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️34 روز تا روز عرفه
▪️35 روز تا عید سعید قربان
#حدیث
🕊️ #امام_صادق علیهالسلام:
🌾 از نیک بختی مرد این است که تکیه گاه خانوادهاش باشد
📚الکافی،ج۴،ص۱۳
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
"شیر صحرا" لقب که بود
فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد!
🔹وی با کمک هشت کلاه سبز ایرانی در منطقه دشت عباس چنان بلایی بر سر نیروهای عراقی آورد که رادیو عراق اعلام کرد؛ یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است!
🔸 در سال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست.
🔹 فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود.
🔸 دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند.
🔹در اسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان ، اول شد و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند.
🔸 وی اولین کسی بود که در دوران دفاع مقدس توانست نیروهای عراقی را به اسارت بگیرد ، او طی نامه ای به صدام حسین وی را به نبرد در دشت عباس فرا خواند ، صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال "عبدالحمید" به منطقه دشت عباس فرستاد ، "عبدالحمید" کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت گرفت.
🔹 درسال 1362 به فرماندهی قرارگاه حمزه و سپس فرماندهی لشکر 23 نیروهای ویژه منسوب شد. بخاطر رشادتش در جنگ به او لقب "شیرصحرا" دادند.
ٺـٰاشھـادت!'
🔸 دهان فرماندهان از تعجب باز مانده بود. کارهای او با هیچ قاعده ای جور در نمی آمد و سرهنگ با طرح و فکر خودش آن را به انجام می رساند؛ بدون دادن حتی یک نفر تلفات. یکی از افسران جلو آمد و با حالتی ناباورانه که عمق حیرت و بهت او را آشکار می کرد، پرسید: «جناب سرهنگ، من اصلا متوجه نمی شوم. آخر چطور می شود که شما چهل کیلومتر وارد خاک دشمن بشوید، بکشید و بگیرید، بدون حتی یک کشته؟»
🔹وی در عملیات "قادر" در منطقه "سرسول" بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادترسید.
بعداز شهادت او رادیو عراق با شادی مارش پیروزی پخش کرد.
🔸 اینها گوشه ای از رشادت بزرگ مردی بود که اکثریت ایرانیان او را نمی شناسند.
او سرلشکر شهید "حسن آبشناسان " فرمانده شجاع نیروهای ویژه ارتش سرافراز ایران بود.
✨شادی روح همه شهیدان و
#شهید_حسن آبشناسان_صلوات✨