#حدیث
✨#امام_علی_علیه_السلام :
🌱خداوند امر به معروف را برای مصلحت عموم مردم و نهی از منکر را برای بازداشتن بی خردها واجب کرد.
(نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲، صفحه ۶۸۲)
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
#محمدامین_احمدپور
نام پدر: محمد
تولد: 01/03/1347اوزلارستان
یگان خدمت: لشکر 19 فجر
آخرین مسئولیت :سرگروه شناسایی
شهادت: 17/10/1364
✍وی در دامنپاک پدر و مادر تربیت یافت.
با اوجگیری انقلاب اسلامی درکشور در راهپیماییها علیه نظام ستمشاهی پیوست و باوجودسن کم شرکت نمود.با آغاز جنگ تحمیلی خیلی زود درس و مدرسه رارها کرد و باوجود پایین بودن سنش عازم جبهه شدو سالها بهعنوان بسیجی در جبهه حق علیه باطل حضور داشت.اخلاق و اخلاص او زبانزد دوستان و همرزمانش بود وسرانجام پس از سالها نبرد جانانه و ایثارگری درآخرین مأموریتش در جاده بندرعباس در برابر معبودش سر تعظیم فرود آورده و به فیض شهادت نائل آمد.
#وصـیــت_نــامـــه
از خدای منان میخواهم که توفیق مرگ شرافتمندانه را نصیب این بنده عاصی بگرداند. من برای ادای تکلیف شرعی و دفاع از کشورم، این مسیر را انتخاب کردم و به آن افتخار میکنم زیرا که راه، راه ائمه و پیامبران است و این راه منتهی به فلاح و رستگاری میشود این راه را به همه افراد وصیت میکنم.از تمام پدران میخواهم که به امانتها خیانت نکنند و فرزندانی صالح تحویل جامعه اسلامی دهند، و از پدر و مادرم میخواهم مرا حلال نمایند و قامتتان را راست نگهدارید تا کوردلان بدانند باکی از دست دادن فرزندتان ندارید.و در آخر از تمامی کسانی که تاکنون از درک عظمت انقلاب واماندهایـد میخواهم که به خود بیایند.
🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و #شهیدمحمدامین_احمدپور _صلوات🌱
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌸
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت شانزده چندروز از ماجرای مخالفت دوباره عاطفه خانم گڋشته است وعاطفه خانم هنوز راضی نشده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#به_شرط_عاشقی
پارت هفده
روی مبل تک نفره نشست.سمیه همانطورکه ازروی مبل بلن میشد،گفت:الان میام،ببخشید.
سمیه که رفت عاطفه خانم روبه علی گفت:سمیه یه چیزایی میگفت.
علی کنجکاوپرسید:چی میگف؟
+تونمیدونی؟
_نه!
+میگفت...اگه من اجازه ندم..بیخیال سوریه میشی.
علی ناراحت گفت:درست گفته!
+ینی اگه اجازه ندم...نمیری؟
_نه خب.بالاخره شمامادرمی،باید اجازه بدی.
سمیه ازپله هاپایین آمدوروی مبل نشست.
علی ادامه داد:اگه اجازه ندی نمیرم مامان..ولی...ولی یچیزایی تَه گلوم هست...نگم خفم میکنه..شماکه اجازه ندی من نمیرم..میمونم اینجا..باحسین که حرف زدم..میگف اگه رفتن من منتفی شه،تنهامیره..باشه مامان...شمامادرمی ومن حق ندارم روی حرفت حرف بزنم..ولی یچیزی...اگه شمانڋاری برمــ..اون دنیا مطمئن باش حضرت فاطمه(س)جلوتومیگیره ونمیڋاره ازپل صراط ردشی.همینطور حضرت زینب(س)....میگه چرانڋاشتی پسرت بیاد ازحرمم دفاع کنه...ازروی مبل بلندشدوادامه داد:دلمو شکوندی مامان...سرشکسته م نکن پیش امام حسین..
+من جطوری بذارم بری علی؟
_همونطوری که مادرای دیگه گڋاشتن پسراشون برن.
+توتنهاپسرمی..
_دیگه چیزایی که لازم بودومن گفتم مامان جون.همه چی به تصمیم شمابستگی داره،دیگه شمابمونو وجدانت....
به قلم🖊️:خادم الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پارت هجده
دوسه روزی میگذرد وهم علی،هم عاطفه خانم درباره سوریه حرفی نزدند.امروز قرار شد عاطفه خانم به عطیه زنگ بزندوآنهارابرای امشب،افطاری دعوت کند.اصرار داشت که سمیه هم باشد.علی باسمیه تماس گرفت ودعوتش کرد...
🌷🌷🌷
صدای ربنا درخانه پیچیده بود.همه مشغول آماده کردن میزافطاری بودند.علی هم تماسش باحسین را فطع کردو به جمع ملحق شد.چنددقیقه بعدکه میزآماده بود،دربازشدوآقامحمدواردخانه شد:سلام به همگی.
بقیه جواب سلامش رادادند.اڋان که شد،همگی پشت میزنشستند وافطارکردند.بعدازخوردن افطاری وشام همگی نمازرابه جماعت آقامحمدخواندند...
🌷🌷🌷🌷
عالیه سینی چای را روی میزگڋاشت وروی مبل،کنارسمیه نشست.همه باهم صحبت میکردند.ولی عاطفه خانم ازسر شب حالش خوب نبود.
اقامحمدروبه عازفه خانم گفت:خانم خوبی؟
عاطفه خانم:آ...آره...راستش...امشب که من خواستم همه باشن...میخواستم بگم کهـ....
انگاردر حرفی که میحواست بزند تردیدداشت..
نفس عمیقی کشیدوادامه داد:خواستم بگم...رضایت میدم به رفتن علی.
همه باتعجب به اوخیره بودند.علی باحوشحالی زیرلب خداروشکری گفت وبعدبه سمیه که سرش راپایین انداخته نگاه کرد.احساس ناراحتی اش رادرک میکرد....
به قلم🖊️:خادم الرضا
ادامه دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆ماشاءالله به این عمار آقا سیدعلی
فقط مهسا امینی، کُرد بود؟؟؟🤔🤔
🚨کل ضد انقلاب رو شست و گذاشت کنار
#روشنگری تلف کردن وقت نیست وظیفه ی هر ایرانی باغیرت است.
کوتاهی نکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خامنه ای کسی نگردد گمراه
او در شب تیره می درخشد چون ماه
در هر نفسم برای او می خوانم
لاحول و لاقوه الا بالله
#فایل_صوتي_امام_زمان
این شبـ🌙ـها، هم دعا کن؛
هم برای عضوگیریِ لشکر خدا، تلاش کن!
نذار از ما، بدزدَن...سرمایه هامونو❗️
دست بقیه رو بگیر و بیار...
ما باهم انتقام حسین رو می گیریم👇