همسرم ...
بہ دخترم زینب بگو ڪه پدر ، هر شبِ جمعہ با جمیع شهداء بہ دیدار حضرت اباعبدالله الحسین (ع) خواهد رفت ؛
و اگر مےخواهد در فضاے نورانے و پر از معنویت ، من هم در نزد ابا عبدالله بنشینیم و فخر ڪنم ، باید زینب باشد ...
✍ فرازے از وصیتنامہ درس آموز معلم شهید ، #مشهید_غلامرضا_ادبی_مهذب
خواب صادقه همسرشهیدمصطفی عارفی شب شهادت ایشان🍂🍃
بعد از آخرین مکالمه تلفنی ساعت یازده ونیم یعنی دوساعت قبل ازشهادت آقامصطفی باایشون💔
در شب یکشنبه95/2/4
خواب دیدم آقامصطفی اومدن خونه وباعجله بهم گفتند برو و یه پرچم سبز بیارمیخوام بزنم سر در خونه🏠 من یه پرچم سه گوش آوردم ودادم به ایشون گفتند نه این کوچیکه☝️ ورفتند از توخونه یه پرچم سبز خیلی بزرگ آوردندو بالای بام نصب کردند👌 روش نوشته بود: کلنا عباسک یازینب🌹و گفتند خونه #مدافعان_حرم باید بابقیه فرق داشته باشه...
وقتی ازخواب بیدارشدم نزدیک نمازصبح بود😔😔😔
شهید مدافع حرم مصطفی عارفی
چند قناسهزن داعشی توی ساختمانی بودند و مدام طرف بچه ها شلیک می کردند💥 و خیلی هم توی کارشان وارد بودند.
هرجا رو نشانه می رفتند،صاف می زدند به هدف🎯.
من و محسن توی تانک بودیم، محسن یک توپ کار گذاشت و شلیک کرد سمت ساختمان.💣
جای خوبی خورد،بهش گفتم:یکی دیگه بزن.
گفت:جلوم گرد و خاکه.
گفتم:لوله تانک رو که تکون ندادی؟
گفت:نه.
گفتم پس یه توپ دیگه همونجا بزن.
سریع توپ بعدی رو کار گذاشت و شلیک کرد.این بار کل ساختمانِ قناسه زن ها رو پایین آورد.👌
شهید_محسن_حججی ❤️
رفاقت به سبک شهدا🌹
🍃تانک بعثی با راننده خودی
یکی فریاد زد:انجا را نگاه کنید...!
یک دفعه دیدیم یک تانک عراقی از دورچرخیدو دور زد ویک راست امد
طرف ما. هر کسی به سویی دوید. اماده شدیم تانک را بزنیم وقتی که نزدیک شد،ناگهان ایستاد. دریچه بالایی اش آرام باز شد.
فکر کردیم راننده اش می خواهدتسلیم شود. همه،اسلحه ها را اماده کردیم.
احمد، از بچه های نترس وشجاع ما بود،سرش را از داخل تانک بیرون اورد درحالی که می خندید،
داد زدم :(( احمد!))
گفت:نترسید، اون پشت بود،بعثی ها ولش کرده بودند به امان خدا!من هم اون قدر باهاش ور رفتم تا روشن شد وآوردمش اینجا. حتمابه درد مان می خورد!))
بسم ربالشهداء والصدقین
معرفی کتاب:
🍃شاهرگی برای حریم
«حالا هم اینقدر دم از شهادت نزنید که مال این حرفا نیستید. بگید اگه شهید شدید چی به من میرسه؟» حمید گفت: «مصطفی جان هر چی دارم مال تو.» گفتم: «نه، اون چیزی که خیلی برات با ارزشه رو بگو.» گفت: «من یه چفیه دارم که برام خیلی با ارزشه.» گفتم: «چی!؟ یه چفیه!؟ قرآن و پول و این همه چیز با ارزش داری، اون وقت یه چفیه؟» گفت: «این چفیه از همه چیز برام مهمتره، از دست آقا گرفتمش.» با یک عشقی میگفت از دست آقا گرفتمش که تازه فهمیدم عشق به ولایت یعنی چه. برایم خیلی جالب بود. با ارزشترین چیزی که در آن شرایط سخت داشت، یک چفیه بود. آن هم تنها به خاطر عشق به آقا. این کتاب، زندگی شهید حمیدرضا اسداللهی را از زبان همسرش روایت میکند. سمانه خاکبازان در ۱۹۲ صفحه این کتاب را به نگارش درآورده و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است. حمید از ابتدای زندگیاش راه قرآن را پیش گرفت و به حفظ و قرائت قرآن پرداخت. او هیچگاه درگیر زندگی مادی نبود و خود را در برابر مشغلههای دنیوی رها میدید. او یکی از پیشگامان راهپیمایی اربعین بود و همواره خود را وقف این امور میکرد.
امام خمینی(ره):
مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید!
شما اقلا به آداب اولیه روزه عمل کنید و همان طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مىدارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید...
#درس_اخلاق
🌟 ماه توبه و انابه
🔻 رهبرانقلاب: #رمضان ماه انابه است، ماه توبه است. توبه یعنی برگشت از راه غلطی كه ما با گناهان خود، با غفلتهای خود، آن راه را رفتیم. معنای انابه این است كه توجه به خدای متعال پیدا كنیم برای حال و آینده. گفتهاند فرق بین توبه و انابه این است كه توبه مربوط به گذشته است، انابه مربوط به حال و آینده است.
#شهيد_عليرضا_مرادي💐
به گفته ي برادر شهيد:
عليرضا متولد 1368 بود و عكسهايش در فضاي مجازي براي پنج، شش سال پيش است و عكس جديدي از او نداشتيم تا در اختيار رسانهها قرار دهيم. بچه مظلومي بود و هر چه ميگفتيم ميخنديد. به عنوان برادر بزرگترش اگر از دستش ناراحت ميشدم و سرش داد ميزدم باز ميخنديد. اصلا اهل كينهگرفتن و ناراحت شدن نبود. هر چند شيطنتهاي خاص خودش را داشت
#شهید_آوینی :
خون شهيدجاذبهی خاک را خواهد شکست
و ظلمت را خواهد درید
و معبری از نور خواهد گشود
و روحش را از آن
به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن
هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد . . .
#شهيد_حاج_عمار🌷
دعاى روز پنجم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان وقرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت وقرار بده مرا در این روز ازدوستان نزدیکت به مهربانى خودت اى مهربان ترین
قـــــصـــــه ی #عشـــق عجبـــــ قصـــه ی #درد آلودیـــستـــــــ...
عشــــق آن #یــــار سفــــر کرده مـــــرا #پـــــیــــرم کرد...