eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
نماز سکوی پرواز 03.mp3
3.64M
3 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣نماز؛ آینه شخصیت شماست؛ هرقدر درنماز،تمرکز و آرامش بیشتری داشته باشید خارج ازنماز هم،همانقدر آرام وشاديد. 💗نماز،قلب رو ازتعلق رهامیکنه.
بروجردی همواره از مصاحبه‌های مطبوعاتی و دوربین تلویزیونی گریزان بود. می‌خواست از هیاهو‌ها و جنجال‌ها دور بماند و گمنام باشد. همیشه اصرار می‌کرد که از من فیلم‌برداری نکنید؛ بروید از این بچه‌هایی که می‌جنگند، فیلم بگیرید. یک بار هنگام پاک‌سازی محور بانه_سردشت و حضور ایشان در شهرستان سردشت، یک فیلم‌بردار، دوربین خود را به طرف او گرفت و فیلم تهیه کرد. محمد با نهایت ادب نزد وی رفت و آن قطعه فیلمی را که مربوط به خودش بود، پس گرفت و پاره کرد. چنان نفس اماره‌ی خویش را سرکوب می‌کرد که حاضر بود برای اسلام به هر خدمت و مسئولیتی تن بدهد. برای او علی‌السویه بود که بگویند تو فرمانده‌ای یا مسئولیت پایین‌تری بر عهده‌ات گذاشته شده است.
شهید مدافع حرم رضا مرادی علمدار🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو‌این‌گرفتاری‌ها‌ذکر‌حسین‌شفا‌هرکاری‌است‌♥️
💢گذری بر زندگی شهید 🔹شهید علمدار جوکار در سال 1332 در شهرستان بیضا از توابع استان فارس دیده به جهان گشود . 🔹نام پدر و مادر ایشان نجف و معصوم و شهید چهارمین فرزند خانواده است و دوران کودکی را در خانواده ای کشاورز آغاز کرد و ابتدایی را در مدرسه ناصرخسرو در روستای تل بیضاء گذراند و دوران راهنمایی را به خاطر فقر خانواده و تأمین رفاه خانواده مشغول به کار شد و ایشان تا سن 18-17 سالگی مشغول کارگری شد که سرانجام به خاطر داشتن شغل و رسیدن به سن سربازی وارد شهربانی شد و ایشان در رسته پیاده مشغول خدمت شد که ابتدا خدمتش در تهران و پس از پیروزی انقلاب به شیراز در همان شهربانی مشغول خدمت شد که ایشان قبل از انقلاب ازدواج کرد که ثمره ازدواج دو فرزند پسر و یک دختر شد که در 16/9/1360 در شیراز به عنوان محافظ بانک در خیابان فلسطین در باغشاه سابق توسط منافقین بر اثر اصابت گلوله به بدن ایشان به درجه رفیع شهادت نایل گردید 🔹و سرانجام پیکر پاک ایشان در دارالرحمه شیراز قطعه ی شهداء به خاک سپرده شد و هم اکنون پدر و مادر ایشان در قید حیات نمی باشد از نظر اخلاقی فردی بسبار ساده زیست و نسبت به خانواده ی خودش مسئولیت پذیر بود . 🔹شهید علمدار جوکار روحش شاد و راهش پر رهرو باد . صلوات
💢زیارت اخر وداع اخر 🔹معین بار اخر قبل از اعزام با خانواده به پابوسی اقا رفته بود وقتی به شهادت رسید وداع اخرش هم با امام رضا علیه السلام بود ... گویا در زیارت آخر اذن شهادت را از آقا گرفته بود 💔💔 🌷شهید مدافع وطن معین قدمیاری متولد سال 1382 شهرستان نیشابور، سرباز مرزبانی سیستان و بلوچستان مورخ 1401/9/16 هنگام تأمین امنیت مرزها و مبارزه با اشرارمسلح مرزی براثر اصابت گلوله معاندین نظام به شهادت رسید.
💢به وقت دلتنگی 🔹پسر عزیزم سهم من از تو یک قاب عکس است و یک دنیا خاطره ،کاش بودی پشتم به وجودت گرم بود کاش خدا یک فرصت دیگر به من میداد تا با تو بودن را بیشتر احساس کنم و آغوش گرمت را لمس کنم،دلتنگی من شبیه حال نهنگی است که به جای اقیانوس او را داخل تنگی انداخته اند، 🔹دیگران شنیده اند خدا گل چین است اما من دیده ام.... 🔹پسر خوبم با رفتنت قلب کوچکم ویران شد،برای دلتنگی هایم دعا کن 🔹پسر عزیزم بدان من با افتخار و غرور سرم را بالا گرفته و راهت را ادامه می‌دهم زیرا تو راه راست و حقیقت را انتخاب کردی و برای آرامش و امنیت مردم کشورم جانت را فدا کردی،محسن عزیزم هر چند سایت بر سرم کوتاه بود اما به امتداد عشق بی انتهای تو به کشورم و هم میهنانم ادامه دارد... 🔹چهارمین سالگرد شهادتت مبارک قهرمان زندگی ام ۱۶ آذر به وقت شهادت🥀
🌿یہ‌جوری‌خوب‌باش کہ‌وقتی‌دیدنت‌بگن 🌿این‌زمینی‌نیست قطعا‌شھید‌میشہ سالگرد شهادتت مبارک سید جان 💚
💔 وشھادت‌،پایان‌ڪسانیست‌ڪہ‌.. دࢪاین‌ࢪوزگاࢪگوششان‌غباࢪدنیا‌نگࢪفتہ‌باشد! وصدا؎آسمانیان‌ࢪاشنیدند! آری...شھادت‌،حیاتِ‌عِندَࢪَبِّ‌است..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺بســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آنها کسانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.🌺🍃 🔵شهید"معین قدمیاری"جوان دهه هشتادی که مدافع وطن شد/ از سیستان وبلوچستان تا آسمان راهی نیست. 🔹شهیدگرانقدرو والامقام"معین قدمیاری" متولدشهر خور ازتوابع شهرستان نیشابورکه مجردهم بود.دوره آموزشی اش را درپادگان محمدرسول الله(ص) بیرجندبه پایان رساند،سپس برای ادامه خدمت به هنگ مرزی زابل منتقل شد؛جایی که حداقل میان نظامیان و سربازان وظیفه،به ناامنی و درگیری و تقدیم شهدای بسیارشناخته شده است.با این حال" معین" خم به ابرو نیاوردو بدون هیچ گلایه ای حتی به خانواده،مشغول خدمت شدتا اینکه سحرگاه چهارشنبه 16آذر۱۴۰۱ در برجک نگهبانی مرزبه دست اشراربه شهادت رسید. 🔵شهدای عزیز‌همیشه بیادخواهیم داشت که اگر با آرامش و امنیتی دلنشین درکانون گرم خانواده روزها را سپری می سازیم، همه را مدیون خون سرخ شماییم و راهتان را ادامه خواهیم داد. 🌹ای روشنای خانه امید:ای شهید‌ 🌹ای معنی حماسه جاوید؛ای شهید 🌹چشم ستارگان فلک ازتو روشن است‌ 🌹ای برتر از سراچه‌ خورشید‌؛ای شهید 🌺شادی روح مطهرشهدا صلوات: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلِ فَرَجَهُم‌🌺 قدمیاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حجت‌الاسلام رفیعی 💢ورود سه گروه به بهشت ممنوع❌ 🔸کوتاه و شنیدنی👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 رفقا! شهدا ما رو انتخاب میکنند؛ نه ما شهدا رو. از بین اینهمه شهید، یکی‌شون مِهرش به دلت می‌شینه و انگار نگاهش باهات حرف میزنه. حواست باشه که حرمت این انتخاب رو نشکنی! 🎤 حاج حسین یکتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۲۳ آذر ۱۴۰۲ میلادی: Thursday - 14 December 2023 قمری: الخميس، 30 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹وفات محمد بن عثمان نائب خاص دوم امام زمان، 304یا305ه-ق 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️13 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️20 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️29 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️30 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
✍ امام على عليه السلام: 📌 كسى كه كمتر اعتماد كند، به سلامت ماند؛ كسى كه زياد اعتماد كند پشيمان شود «مَن أقَلَّ الاستِرسالَ سَلِمَ، مَن أكثَرَ الاستِرسالَ نَدِمَ» 📚 ميزان الحكمه؛ ج۱۲؛ ص۲۰۰
بین بچه های یگان معروف بود به محمد عشقی... چون عاشق بود🍃 یه تسبیح هزارتایی داشت که خودش درست کرده بود و بعد نماز باهاش میفرستاد ، دائم ذکر میگفت حتی تو ماموریت زمزمه میکرد... قاری قرآن هم بود روز آخرم که بچه ها رفتن بالاسرش میگن لباش تکون میخورد و آروم ذکر یازهرا میگفت.‌..💔 راستی یکی از ترکشهای خمپاره به پهلوی یوسف خورده بود... شک ندارم دم آخری خود مادرمون خانم فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)اومد برا بدرقه اش...😔 تکاور پاسدار 🌷یادش با ذکر
33.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهنگ سلام یا زهرابه سبک سلام فرمانده 🌸 عهدمیبندم که حافظ دین وچادرت باشم
نماز سکوی پرواز 04.mp3
4.02M
4 🎧آنچه خواهید شنید؛👇 ❣تا زنده ای؛ از نردبان نماز، بالا برو. وگرنه،بعد از تولدت به برزخ برای دو رکعت نماز، التماس می کنی. 💓تا دیرنشده خودتو درآغوش خدا رها کن
حسین طاهری.mp3
9.46M
مهر مادری بارونه قلب من به تو مدیونه...🖤 🥀العجل، یا منتقم فاطمه🥀
به نام خدا سلام رمان جدید رو شروع میکنیم به نام نویسنده اش هم شهید سید طاها ایمانی هستش ان شاءالله که مورد پسندتون باشه و اینو هم بگم که تمامی رمان های شهید ایمانی براساس واقعیت هست
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان 💗 💗 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_678532467.mp3
4.38M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗موزیک انتخاب شده رمان مردی در آینه💗 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان 💗 قسمت1 همیشه همینطوره ... از یه جایی به بعد می بری ... و من ... خیلی وقت بود بريده بودم صداش توی گوشم می پیچید ... گنگ و مبهم ... و هر چی واضح تر می شد بيشتر اعصابم رو بهم می ر یخت ... هی توم ... با توئم توم ... توماس ... چشمات رو باز كن ديگه ... عصبی شده بودم ... دیگه داشت با تمام وجود روی مغزم راه می رفت ... اونم با كفش های میخ دار ... اما قدرت تكان دادن دستم یا باز كردن دهنم رو هم نداشتم ... به زحمت تكانی به خودم دادم شاید دست از سرم برداره اما فايده نداشت ... حالا ديگه داشت با لگد می زد به تخت ... به زحمت لای چشمم رو باز كردم ... اولین شعاع نور، بدجور چشمم رو سوزوند ... لعنتی هیچ جور بی خیال من نمی شد ... به زور دوباره لاشون رو باز كردم ... تصویر مات چهره اوبران در برابرم نقش بست ... بلند شدم و نشستم .... سرم داشت می ترکید ... انگار داشتن توش، سرب داغ می ر یختن ... به اطراف نگاه كردم ... - من اينجا چه غلطی می كنم... هنوز مغزم كار نمی كرد ... با تمسخر بهم نيشخند زد ... تو اینجا چه غلطی می كنی... همون غلطی رو كه نباید بكنی ... تا كی می خوای اینطوری زندگی كنی می دونی دیروز ... صداش مثل چنگك روی شیارهای مغزم كشیده می شد ... معده ام بدجور داشت بهم می پیچید ... دیگه نتونستم خودم رو كنترل كنم ... لعنت به تو توماس ... سلول رو به گند كشیدی ... من احمق رو باش كه واست قهوه آورده بودم ... برو گمشو لوید ... دست از سرم بردار ... چند قدم رفت عقب ... نگاش نمی كردم اما سنگینی نگاهش رو حس می كردم ... اومدم بلند بشم كه روی استفراغ خودم سر خوردم و محكم وسط سلول پخش زمین شدم ... دستم رو گرفتم به صندلی و خودم رو كشيدم بالا ... نمی دونم چرا توی آشغال رو اخراج نمی كنند سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه كردم ... انزجار خاصی توی چشم هاش موج می زد ... یه پرونده جدید داریم ... زودتر خودت رو تمیز كن قبل از اينكه سروان توی این كثافت ببیندت ... قهوه رو گذاشت كنارم و رفت بيرون ... و من هنوز گیج بودم... اونجا ... توی سلول چه غلطی می كردم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗مردی در آینه💗 قسمت2 قهوه رو برداشتم و رفتم بيرون ..افسرپشت ميز زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتاً بیست و چند ساله ... سرم تير ميكشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ... به چی زل زدی تازه كار... هیچی قربان ... و سریع سرش رو انداخت پایین ... قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختكن ... شلوارم رو عوض كردم و بدون اينكه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی ... هی كجا میری ... با بی حوصلگی چرخيدم سمتش ... می بینی دارم میرم بیرون ... كور نيستم دارم ميبینم ... منظورم اینه كدوم گوری میری...همین چند دقيقه پیش بهت گفتم یه پرونده جديد داریم ... منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجی ... توی ماشین منتظرت میمونم ... در ماشین رو باز كرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانيت، پرونده های دستش رو پرت كرد روی صندلی عقب ... با معده خالی ... همین چند دقيقه پیش هر چی توی شكمت بود رو بالا آوردی... هنوز هيكلت بوی گند میده ... اون وقت دوباره ... هر احمقی می دونه قهوه ... هر چقدرم قوی خماری رو از بین نمی بره ... شیشه های ماشین رو كشید پایین ... و با عصبانيت زل زد توی صورتم ... میدونی چیه توم... من یه احمقم كه نگران سلامتی توئم ... و اینکه معلق یا اخراجت نكنن ... اما همه اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نيست ... هر غلط میخوای بكنی بكن ... دیگه نمی تونم پشت سرت راه بيوفتم و كثافت كاری هات رو جمع كنم با بی حوصلگی چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهی بهش انداختم ... من ازت خواسته بودم كثافت كاری هام رو جمع كنی... تکیه دادم به صندلی و چشم هام رو بستم ... وقتی رسیدم صدام كن ... صحنه جرم ... مقتول: کریس تادئو ... 16 ساله ... سفیدپوست ... دانش آموز دبيرستانی ... ساعت تقریبی قتل 9 :صبح ... برداشت اول از علت مرگ ... خونریزی شدید بر اثر برخورد ضربات متعدد چاقو ... دو ضربه به شكم ... سه ضربه به پهلو ... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @tashahadat313
✳️ قنبرِ درِ خانهٔ «علی» شدن آسان نیست! 🔻 برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم این است که خود را شایستۀ انتساب به آن خاندان کنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جملۀ وابستگان آن‌ها و معروفین به ولایت آن‎‌ها بودن دشوار است. در زیارت می‌خوانیم که ما معروفین به دوستی و محبت شما هستیم؛ این وظیفۀ مضاعفی را بر دوش ما می‌گذارد. ‼ این‌طور نیست که قنبرِ درِ خانۀ علی علیه السلام شدن، کار آسانی باشد. این‌گونه نیست که «سلمان منّا اهل البیت» شدن کار آسانی باشد. ما جامعۀ موالیان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام، از آن بزرگواران توقع داریم که ما را جزو خودشان و از حاشیه‌نشینان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشه‌نشینان خاک درگه ماست». دلمان می‌خواهد که اهل بیت دربارۀ ما این‌طور قضاوت کنند؛ اما این آسان نیست؛ این فقط با «ادعا» به‌دست نمی‌آید؛ این «عمل» و «گذشت» و «ایثار» و «تشبه و تخلق به اخلاق آنان» را لازم دارد. 📚 از کتاب | مجموعه بیانات دربارهٔ حضرت فاطمه (س) 📖 صص ۱۳۱_۱۲۹ 🏴