eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖حضرت محمد (ص) می فرمایند: 🍃اى مردم ! هر كس در بر من زياد صلوات بفرستد، خداوند، ترازوى اعمال او را ⚖ سنگين خواهد فرمود در روزى كه ترازوها سبك باشد🍃 ☘اللهم عجل لولیک الفرج 🍀 مْ @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردی که کودکش را در بغل گرفته و به روضه حضرت علی اصغر آورده، شهید بهروز واحدی از نیروهای سپاه قدس است که بامداد روز نیمه رمضان امسال در سوریه به شهادت رسید... 😭اللهم عجل لولیک الفرج @tashahadat313
🌷شهید_حاج_عباس_کریمی_قهرودی سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در «قهرود» کاشان چشم به جهان گشود، پدرش جهت سالم ماندن او به آستان با کرامت حضرت عباس نذر کرد و مادر، اسم او را عباس نهاد. 🌷او در محیط ساده و باصفای روستا و جو مذهبی خانواده رشد کرد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش برای ادامه تحصیل راهی تهران شد. در آغاز سال سوم دبیرستان مجدداً به کاشان بازگشت و موفق به اخذ دیپلم در رشته نساجی گردید. دوران سربازی خود را در پادگان که در آن زمان فرماندهی تهران بود، گذراند. 🌷عباس از طریق ارتباط با برخی دوستان ، با پخش اعلامیه و نوارهای سخنرانی امام فعالیت خود علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد و در همین دوران دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. تا اینکه در پی فرمان امام خمینی (ره) او نیز از پادگان گریخت و در جمع مردم به مبارزات خود ادامه داد. 🌷هنگام ورود امام در کمیته استقبال، مسئولیت حفاظت و حراست از ایشان را به عهده گرفت در تصرف و خلع سلاح در 21 و 22 بهمن نقش مؤثری داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی در راه‌اندازی سپاه پاسداران پیشقدم شد و در اوایل سال 1358 به عضویت این نهاد مقدس درآمد. در فاصله کوتاهی مأمور به از بیت امام در قم گردید و هنوز این مأموریت به پایان نرسیده بود که مسأله اغتشاش در مطرح شد و در پی آن غائله کردستان او را با چهر ه واقعی جنگ آشنا کرد.🕊 با ذکر 🌷 @tashahadat313
🌹عشق به امام حسن (علیه السلام) 🌹 یکی از ویژگی هاش این بود که همیشه میرفت سمت اونهایی که تنهان. این ویژگی خوب رو از عشق و علاقه ی زیاد به علیه السلام بدست آورده بود. رضا حسش نسبت به امام حسن یه حس خاصی بود. بعضیا تو رفتارشون مشخصه امام حسنی هستن. یجورایی اسم امام حسن که میاد اینها انگار برافروخته میشن. رضا همینطور بود. توی مناسبت های منسوب به امام حسن سر از پا نمیشناخت. میگفت: "برا امام حسین همه عالم مشکی پوش میشه و همه جا مجلس میگیرن ولی امام حسن غریبه💔." توی مصیبت ها غربت امام حسن و غربت اسارت حضرت زینب رو همیشه به زبون میاورد❤️‍🩹. همین هم شد که نتونست تحمل کنه فکر جسارت به گنبد و بارگاه حضرت زینب سلام الله رو. تلاش کرد تا راهی سوریه شد و لقب شهید مدافع حرم رو برای خودش انتخاب کرد. به امید روزی که برای حرم امام حسن با دستای خودمون گنبد و بارگاه بسازیم.💚 📎به روایت همسر شهید💕 (اولین شهید مدافع حرم سبزوار) @tashahadat313
17.mp3
3.87M
🌺 (تندخوانی) 🌺 🌺 توسط استاد @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه دیدی نمازت بهت لذت‌نمیده قبل از تکبیر و شروع نماز بگو (صلی الله علیک یا اباعبدالله) نمازت محشر میشه🌱 @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️ بررسی ۷۵ سال خشونت جنسی اسرائیل علیه زنان فلسطینی 🔷 بهترین و جامع ترین بررسی که در طی این چند روز دیده شده، تمام زوایا و سابقه تاریخی موضوع خشونت جنسی اسرائیل علیه زنان مظلوم فلسطینی اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها @tashahadat313
لعنت الله علی قوم الظالمین 🤲خداوند را شاکریم که از نعمتی بزرگ ِامنیت و آرامش در کشور عزیزمون ایران برخورداریم بی نهایت شکر که نوامیس ما میتونن بدون ترس و لرز در جای جای کشور عزیزمون قدم بردارند و این آرامش را مدیون از ایثار شهدای عزیزمون هستیم🕊 شادی روح بلند همهٔ شهدا از سدر اسلام تاکنون 🌹 پیروزی مردم بی دفاع و مظلوم فلسطین 🌹 ✊ سلامتی و فرج مولای غریبمان آقا اباصالح المهدی (عج) 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹
Part17_مجمع الفضائل ج2.mp3
6.58M
به وقت کتاب📚📚📚🕘 📖 📗کتاب صوتی🎧 قسمت هفدهم7⃣1⃣ @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه‌ی توحیدی ... ۳۸ اینکه گاهی آدمی می‌شود مجرای تحقق اراده‌‌ی خدا / می‌شود دست خدا  / می‌شود زبان خدا ... و گرهی از جان خسته‌ای باز می‌کند؛ نعمتی است... اما مسئله مهمتری در این اتفاق مبارک، نهفته است ... @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗هرچی تو بخوای 💗 قسمت24 _ممکنه شما باهاش صحبت کنید تا آروم بشه که آروم بشه؟ -یعنی برای
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 قسمت بیست و پنجم ایمان مراتبی داره و من تو مرتبه ی پایین گیر کرده بودم و این از هر چیزی برام دردناکتر بود. فرداش با حانیه تماس گرفتم و قرار گذاشتم... وقتی دیدمش تازه منظور امین رو از بی قراری فهمیدم. حانیه بیشتر شبیه کسانی بود که داغ عزیز دیدن.وقتی منو دید اومد بغلم و یه دل سیر گریه کرد.منم گذاشتم حسابی گریه کنه تا آروم بشه. گریه هاش تموم شدنی نبود،حانیه آروم شدنی نبود.بهش گفتم: _حانیه!! چی شده؟!! باتعجب نگاهم کرد و گفت: _مگه نمیدونی؟! امین داره میره. -کجا؟ -سوریه -برای چی؟ تعجبش بیشتر شد.گفت: _جنگه،جنگ..میفهمی؟داره میره بجنگه -برای چی بجنگه؟ با اخم نگاهم کرد گفتم: _مگه ارث باباشو خوردن؟ حانیه که تازه متوجه منظورم شده بود، هیچی نگفت و سرشو انداخت پایین. سریع تو گوشیم داعش رو سرچ کردم و بهش گفتم: _میدونی دعوا سر چیه؟..جنگ سر چیه؟ عکس های گوشیمو بهش نشون دادم و گفتم: _ببین سرشو آورد بالا و به گوشیم نگاه کرد.یه مرد وحشی با ریش و سربند لااله الا الله میخواست چند تا آدم دیگه رو بکشه. حانیه سرشو برگردوند.بهش گفتم: _ببین.خوب دقت کن..یه مرد با ریش، وقتی ریش داره اولین چیزی که به ذهن خیلی ها میاد اینه که مسلمانه. سربند لااله الاالله داره یعنی مسلمانه.میخواد آدم بکشه.آدم ها رو ببین.قشنگ معلومه ترسیدن.قشنگ معلومه اگه گناهکار هم باشن، پشیمونن. اما میخواد اونا رو بکشه.نه کشتن عادی،نه..کشتن وحشیانه. این عکس رو تو آمریکا،اروپا،چین،ژاپن و همه ی کشورها پخش میکنن. من و تو مسلمانیم و میدونیم اسلام این نیست.اما اون آمریکایی، اروپایی، چینی وژاپنی از اسلام چی میدونه؟ این عکس رو ببینن چی میگن؟ میگن اسلام اینه.. دعوا سر ارث بابامون نیست. جنگ سر اسلامه.. بقیع یه زمانی گنبد و بارگاه داشت اما وهابی های نامرد خرابش کردن.یه بقیع مظلوم برای تمام نسل بچه شیعه ها بسه.نمیذاریم حرم خانوم زینب (س) و حرم نازدانه امام حسینمون(ع)رو هم خراب کنن... ما جون مون رو میدیم که اسلام حفظ بشه،جون مون رو میدیم تا ذره ای گرد به حرم اهل بیت(ع) نشینه. اصلا جون ما و عزیزامون وقتی فدای اسلام بشه،با ارزش میشه. یه عکس دیگه بهش نشون دادم. عکس یه بچه کوچیک که گیر یکی از اون وحشی ها افتاده بود و گریه میکرد.بهش نشون دادم و گفتم: _ببین. نگاه کرد ولی سریع روشو برگردوند. گفتم: _ببین،خوب ببین.جنگ سر انسانیته..اگه جوانهای ما نرن و این وحشی ها نابود نشن چی به سر دنیا میاد؟ اگه این وحشی ها نابود نشن مثل غده ی سرطانی رشد میکنن،دیگه اونوقت هیچ جای دنیا جای زندگی نیست.درواقع جوانهای ما دارن به همه ی آدمهای_کره_ی_زمین لطف میکنن. دیگه چیزی نگفتم... همه ی اینا جواب سؤالای خودم هم بود. حانیه ساکت بود ولی آروم گریه میکرد. میدونستم تو دلش چه خبره. تو دلش میگفت خدایا همه ی اینا قبول،درست. ولی اگه داداشم نباشه،اگه شهید بشه،من میمیرم.حتی فکرشم نمیتونم بکنم،زندگی بدون داداشم؟نه.فکرشم نمیتونم بکنم. سرمو بردم نزدیک گوشش و آروم بهش گفتم: _تو مطمئن نیستی داداشت بره شهید میشه.امید داری برگرده.ولی حضرت زینب(س)عصر عاشورا یقین داشت امام حسین(ع) بره،دیگه برنمیگرده.امیدی به برگشتن برادرش نداشت وقتی گردنشو میبوسید. چند ثانیه سکوت کردم.بعد گفتم: _اگه اونقدر خودخواه هستی که حاضری برادرت فقط بخاطر تو سعادت شهادت نصیبش نشه،امام حسین(ع)رو به_لحظه_ی_ناامیدی_خواهرش قسم بده، داداشت برمیگرده. دیگه حرفی برای گفتن نداشتم... یه ساعتی همونجا موندیم.حانیه که حسابی گریه کرده بود به من گفت: _دیگه بریم. حالش خیلی بد بود.دربست گرفتم. اول حانیه رو رسوندم خونه شون. زنگ آیفون رو زدم در باز شد. امین توی حیاط بود.تا چشمش به حانیه، که من زیر بغلشو گرفته بودم،افتاد از جاش پرید و اومد سمت ما.بانگرانی پرسید: _چی شده گفتم: .. 🍁مهدی‌یار منتظر قائم🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗هرچی تو بخوای 💗 قسمت26 بانگرانی پرسید: _چی شده؟ گفتم: _چیزی نیست. حانیه رو بردم تو اتاقش.به مادرش گفتم: _امشب تنهاش نذارید ولی حرفی هم بهش نگید. خداحافظی کردم و رفتم بیرون... امین هنوز تو حیاط بود.بلند شد ولی بازهم سرش پایین بود.گفتم: _من هرکاری به نظرم لازم بود انجام دادم. گفت: _پس چرا حالش بدتر شده بود؟ -وقتی واکسن میزنن،آدم اول حالش بد میشه.به نظرم اگه حانیه بهتر نشه،دیگه نمیشه.خداحافظ. درو بستم و سوار ماشین شدم... چند بار حرفهام به حانیه رو مرور کردم. اون_حرفها_حرفهای_من_نبود. منکه خودم همینا برام سؤال بود. حرفهایی بود که خدا روی زبونم جاری کرد وگرنه من کجا و این حرفها کجا؟ اون شب تو نماز شب برای حانیه خیلی دعاکردم. فرداش به مادرش زنگ زدم و حال حانیه رو پرسیدم... گفت فرقی نکرده... روز بعدش میخواستم دوباره با مادرش تماس بگیرم و حالشو بپرسم ولی خجالت میکشیدم دوباره بگه فرقی نکرده. ولی براش دعا میکردم. حانیه دختر شوخ طبعی بود... هیچکس حتی طاقت سکوتشم نداشت، چه برسه به این حالش.حتی امتحانات پایان ترم هم شرکت نکرده بود. روز بعد با محمد و مریم رفتیم گچ دستمو باز کنم. تو راه برگشت بودیم که گوشیم زنگ خورد. امین بود. نمیدونستم چکار کنم.... پیش محمد نمیشد جواب بدم.محمد گفت: _چرا جواب نمیدی؟منتظره. گفتم: _کی؟ -همونی که داره زنگ میزنه دیگه. منتظره جواب بدی. گوشیم قطع شد... محمد نگاهم کرد.بااخم و شوخی گفت: _کی بود؟ -یکی از بچه های دانشگاه. -اونوقت خانم دانشجو یا آقای دانشجو؟ باتعجب نگاهش کردم.یعنی صفحه گوشیمو دیده؟ضحی گفت: _بابا بستنی میخوام. -چشم دختر گلم. جلوی یه بستنی فروشی نگه داشت و با ضحی پیاده شد... دوباره گوشیم زنگ خورد،امین بود.نگاهی به مریم کردم. بالبخند نگاهم کرد و پیاده شد.گفتم: _بفرمایید -سلام خانم روشن.مزاحم شدم؟ -سلام،نه.حانیه حالش خوبه؟ -خداروشکر خیلی بهتره.تماس گرفتم ازتون تشکر کنم..من ازتون خواستم آرومش کنید ولی نمیدونم شما چکار کردید که حتی راضی شده به رفتنم. صداش خیلی خوشحال بود... ازپشت تلفن هم میشد فهمید بال درآورده و تو ابرها سیر میکنه. -خواهش میکنم نیازی به تشکر نیست. -منکه نمیتونم لطفتون رو جبران کنم. امیدوارم خدا براتون جبران کنه. -متشکرم.گرچه انتظار تشکر هم نداشتم ولی اگه براتون ممکنه اونجا برای من هم دعا کنید.اگه امری نیست خداحافظ. -حتما.عرضی نیست،خداحافظ محمد بستنی رو گرفت جلوی صورتم و گفت: _اگه زیاد بهش فکرکنی بستنی ت آب میشه. لبخند زدم و بستنی رو گرفتم.به محمد گفتم: _داداش شما دیگه سوریه نمیری؟ بستنی پرید تو گلوش... 🍁مهدی‌یار منتظرقائم🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @tashahadat313
سلام طاعات و عباداتتون مقبول درگاه احدیّت کانال رو به دوستانتون معرفی کنید، ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید🌸
ترس از خدا اللَّهُمَّ إِنِّى أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِى إِلَيْكَ خدايا من دل از غير تو بر كندم و به تو پيوستم. وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّى عَلَيْكَ و به تمامى جان و تن روى به تو آوردم.🍃
هرگز نگویید زود نکنید گذشت و ایثار داشته باشید و باشید و اینکه جبهه‌ها را پُر نگه دارید.. 🕊🌹 @tashahadat313
45.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 تلاوت حامد شاکرنژاد ✨ تلاوت آیه ۵۷ سوره مبارکه اعراف توسط حامد شاکرنژاد وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۵۷﴾ @tashahadat313