1_6544113092.mp3
5.39M
▪️سفرهداری امام زمان سلام الله علیه در مسجد سهله
#داستان_تشرف جمعی از جوانان به محضر امام عصر علیه السلام در مسجد سهله.
📚 العبقري الحسان، ج۲، ص ۴۹۶.
#مسجد_سهله
#حامی_شیعیان
#سهله_خانه_امام_زمان علیهالسلام
https://eitaa.com/tasharofaat
1_6558763399.mp3
6.55M
💚 تماشای تبسم امام زمان سلام الله علیه در مسجد سهله
#داستان_تشرف مردی از اهالی نجف به محضر امام عصر علیه السلام در مسجد سهله ...
📚 برگرفته از جنة الماوی، حکایت ۵۸.
📚 ترجمه مکیال المکارم، ج۱، ص۳۰۸.
#مسجد_سهله
#سهله_خانه_امام_زمان علیهالسلام
https://eitaa.com/tasharofaat
1_6714091779.mp3
6.38M
این آقا حتّی یک بار هم دل امام زمان سلام الله علیه را نشکست!
» حکایت عجیبی از دوست خالص امام زمان سلام الله علیه، مرحوم سید علی مفسر
📚 عنايات حضرت مهدى علیهالسلام به علما، ص ۳۶۸.
#داستان_تشرف
#مهربانی_حضرت
#امام_رضا
https://eitaa.com/tasharofaat
1_6807362937.mp3
5.3M
استاد شوشتری حفظه الله
🔖 تشرف آیت الله شیخ عباس نصیری کاشانی بی واسطه از زبان استاد شوشتری
https://eitaa.com/tasharofaat
هدایت شده از تشرفات
4_5938013589204895451.mp3
4.6M
#داستان_تشرف مرد دلّاک به محضر امام عصر " سلام الله علیه " در راه #مسجد_سهله
▫️ پدر پیرت را دریاب!
@tasharofaat
1_7046922503.mp3
9.58M
#داستان_تشرف شخص ناصبی
و شیعه شدن او با عنایت #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
📚 العبقری الحسان، تشرف محمود فارسی.
https://eitaa.com/tasharofaat
1_7113419981.mp3
3.68M
🔸عنایت امام زمان سلام الله علیه به یک جوان بحرینی
📚 النجم الثاقب، حکایت ۳۹
#داستان_تشرف
https://eitaa.com/tasharofaat
📌تشرف علامه حلي در راه كربلا
آقا سيد محمد (صاحب مفاتيح الاصول و مناهل الفقه) از خط علامه حلي، كه درحواشي بعضي كتبش آورده، نقل مي كند:
علامه حلي در شبي از شبهاي جمعه تنها به زيارت قبر مولاي خود ابي عبداللّه الحسين (صلوات الله علیه) مي رفت.
ايشان بر حيواني سوار بود و تازيانه اي براي راندن آن به دست داشت.
اتفاقا در اثناي راه شخصي پياده در لباس اعراب به ايشان برخورد كرد و باايشان همراه شد.
در بين راه شخص عرب مساله اي را مطرح كرد.
علامه حلي (رضوان الله علیه) فهميد كه اين عرب، مردي است عالم و با اطلاع بلكه كم مانند و بي نظير، لذا بعضي از مشكلات خود را ازايشان سؤال كرد تا ببيند چه جوابي براي آنها دارد با كمال تعجب ديد ايشان حلال مشكلات و معضلات و كليد معماها است.
باز مسائلي را كه بر خود مشكل ديده بود،سؤال نمود و از شخص عرب جواب گرفت و خلاصه متوجه شد كه اين شخص علامه دهر است، زيرا تا به حال كسي را مثل خود نديده بود ولي خودش هم در آن مسائل متحير بود.
تا آن كه در اثناء سؤالها، مساله اي مطرح شد كه آن شخص در آن مساله به خلاف نظر علامه حلي فتوا داد.
ايشان قبول نكرد و گفت: اين فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و دليل و روايتي را كه مستند آن شود، نداريم.
آن جناب فرمود: دليل اين حكم كه من گفتم، حديثي است كه شيخ طوسي در كتاب تهذيب خود نوشته است.
علامه گفت: چنين حديثي در تهذيب نيست و به ياد ندارم كه ديده باشم كه شيخ طوسي يا غير او نقل كرده باشند.
آن مرد فرمود: آن نسخه از كتاب تهذيب را كه تو داري از ابتدايش فلان مقدار ورق بشمار در فلان صفحه و فلان سطر حديث را پيدا مي كني.
علامه با خود گفت: شايد اين شخص كه در ركاب من مي آيد، مولاي عزيزم حضرت بقية اللّه روحي فداه باشد، لذا براي اين كه واقعيت امر برايش معلوم شود در حالي كه تازيانه از دستش افتاد، پرسيد: آيا ملاقات با حضرت صاحب الزمان صلوات الله و سلامه علیه امكان دارد يا نه؟ آن شخص چون اين سؤال را شنيد، خم شد و تازيانه را برداشت و با دست با كفايت خود در دست علامه گذاشت و در جواب فرمود: چطور نمي توان ديد و حال آن كه الان دست او در دست تو مي باشد؟ همين كه علامه اين كلام را شنيد، بي اختيار خود را از بالاي حيواني كه بر آن سوار بودبر پاهاي آن امام مهربان، انداخت تا پاي مباركشان را ببوسد و از كثرت شوق بيهوش شد.
وقتي كه به هوش آمد كسي را نديد و افسرده و ملول گشت.
بعد از آن كه به خانه خودرجوع نمود، كتاب تهذيب خود را ملاحظه كرد و حديث را در همان جايي كه آن بزرگوار فرموده بود، مشاهده كرد در حاشيه كتاب تهذيب خود نوشت: اين حديثي است كه مولاي من صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف مرا به آن خبر دادند و حضرتش به من فرمودند:در فلان ورق و فلان صفحه و فلان سطر مي باشد.
آقا سيد محمد، صاحب مفاتيح الاصول فرمود: من همان كتاب را ديدم و در حاشيه آن كتاب به خط علامه، مضمون اين جريان را مشاهده كردم.
📚 بركات حضرت ولي عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف(خلاصه العبقري الحسان)
♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
https://eitaa.com/tasharofaat