eitaa logo
- هَم‌قرار'🏴
1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
530 ویدیو
28 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #مائده_عالی‌نژاد ــ ـ همقرار وقف مولا'عج ست‌، قَرارِ ما مماتُ حیات، خَرجِ مولا. شهادت نزدیک است... ‌پُل ارتباطی: @Khadem_eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
- هَم‌قرار'🏴
‌ ‌ 🖤 من اگر مےدانستم قرار است درون خود را چنین واکابے کنم و خویشتنِ خسته‌ی خود را فرو رَوَم وُ خودم را از پس سقوطِ خویشتن‌ها، بارها و بارها لبِ پنجره‌ی بازِ باران زده، 'زنده' بازبیایم و کنار هم بچینَم وُ باز هربار انگار تکه‌ی 'تو' کم باشد، هیچ‌وقت، هیچ‌وقت، هیچ‌وقت دوست داشتنت را دَمے درنگ نميکردم:)! . -خداۍِخوبِ‌من .. . .. .. .•|| @tasmim_ashqane .•
باید که چله نشین شویم امشب ازبراے ڪسی که چهل سال چله نشین بود و عاقبت؛ با شهادت آخرت را از آن خویش کرد :)) 💔
- هَم‌قرار'🏴
. پلاکش را از گردنش بیرون آورد درون هور انداخت پرسیدم: چه میکنی گفت: میخواهم خودم را بکُشم گفتم یعنی چه؟ گفت: باخودم‌فکر کردم اگر شهید بشوم،جنازه ام برگردد،چه تشییع باشکوهی بشود! دیدم دلم صاف نشده ته دلم شوقی هست پلاکم‌را انداختم تا پیکری بنام من شناسایی نشود گمنام بمانم. . ماجرای شهادت درست از همین نقطه شروع میشود دقیقا از جایی که بریدن آغاز میشود مثل بند ناف نوزاد است تا بریده نشود خون خوری تمام نمی شود، شیرخوری آغاز شود عند ربهم یرزقون میخواهیم فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر اما هنوز بند این دنیاییم بند شهوت دیده شدن شنیده شدن حتی بعد از شهادت و هربار تمنایمان به سنگ‌میخورد چون شهوت شهرت شهادت است نه تمنای وصل شهود را به چشمان بسته از شهد دنیا میدهند شهید،شاهد شهود جمال الله است و ما هنوز در بند خودیم پای در بند و دل در شوق مولانا به در خانه شمس رفت دق الباب کرد ندا آمد که کیستی؟ گفت: منم! مولانا پاسخ داد: برو هرزمان شمس شدی بیا تو هنوز خودت را حساب میکنی در این میان . میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز . شهید بازیمان که تمام‌شود،راهی باز خواهد شد بازی خیال پردازانه کودک در حال بازی را هیچ حکیمی برهم نمیزند. خدا نمیخواهد بازیمان را خراب کند تو تمامش کن . تمنای شهادت ، مرز روشن بین ایمان و نفاق در آخرالزمان است. روشن است که سیم خاردار نفس گاهی در جامه این تمنا تجلی میکند و راه این معبر تنگ را می بندد. . زیبا گفت : آن روزها دروازه‌ای برای شهادت داشتم و حالا معبری تنگ، هنوز برای شهید شدن فرصت هست؛ دل را باید صاف کرد.
‌ و شرح بر این است که تا تو نخوانی ، و تا تو نخواهی و تا تو ندانی را ، قصه ختمِ به خیر نمیشود که نمیشود که نمیشود؛ +صدشکرکھ‌‌امشب‌به‌صبح‌رسید.
‌ ‌همان تمامیّتی که در طلبش، گرداگردِ پیچ‌وخمِ کوچه‌ها را به شماره‌ی گیسوانِ سَر گشته‌ایم؛ همان تمامیّتی که نهایت وُ اوجِ تمامِ ما را با گوشه چشمی به معراج می‌کِشاند وُ با خَمِ ابرویی، حضیض را قبر ما می‌سازد؛ همان ، به شوقِ یک سجده‌ی 'تو' چنان چشم‌انتظار است که گویی در تمامیِ این بیکران جھان، تنها 'تـو' را دارد؛ و الحق که سبوحٌ قدوسٌ، رَبُّ الملائکه و الروح .. - -
‌ خدایا لطفا قلب‌دردهای ما رو ساده حساب نکن و نزار به حساب دردای جسمیِ بی‌دلیل‌. از این قلبا چیزایی گذشته که خودمونم باورمون نمی‌شه که این قلب، این‌همه‌ گنجایش داشته. مثلا از این قلب، یادِ مهدیِ فاطمه گذشته، یاد قدم‌های کوچیک یه بانویِ سه‌ساله، یادِ زمزمه‌هایی از تشنگیِ یه ارباب، یا مثلا یادِ یه معشوق، یادِ ... یادِ تو.
- هَم‌قرار'🏴
🎞 ﮺ وحدت در جدایی ﮺ 🎙 عین‌صاد #⃣ #استوری #وحدت_در_جدایی 📢 |اینستاگرام| |تلگرام| |کست‌باکس| |آپا
‌ کسانی که به خاطر جمع شده‌اند، نمی‌توانند به خاطر باطل‌ها از هم جدا بشوند. - علی‌صفایی‌حائری
من عهدم را خدا میداند ، خیلی وقت است که برقرار است و هربار تجدیدتر میشود.. عهد این است که ناراحتی و دلگرفتگی هیچکس را در سینه ام نگه نمیدارم... و همان موقع در همان لحظه هرررررچه که باشد میبخشم... این حق الناس را میبخشم تا او آن دنیا معطل من نماند برای حلالیت... تا درگیر من نباشد و دنبال من نگردد... آنقدر آن دنیا گرفتاریم که من نمیخواهم کسی گرفتار حلال کردن یا نکردن من باشد.. همه‌ و هرچه که هست و نیست را در همین دنیا میبخشم و با این بخشش میخواهم جلوه ای از بخشندگی بشوم این سینه جای دلگرفتگی از اهل زمین نیست... این سینه خودش را برای آسمان آماده کرده... این سینه خودش را دارد قدر آسمان و اندازه‌ی آسمان در می‌آورد... دارد خودش را در قد و قواره ی آسمان بار می‌آورد... تا و و در آن جای بگیرند.... برای این سینه، دنیا تنگ است.. برای همین است که از دنیا به تنگ آمده است...